۵-۵-۱ پیشنهادهای کاربردی بر اساس نتایج تحقیق ۱۳۶
۵-۵-۲ پیشنهادهای تحقیقات آتی ۱۳۷
فهرست جدول ها
جدول ۴-۱ درصد فراوانی متغیر سن ۶۴
جدول ۴-۲ درصد فراوانی متغیرتحصیلات ۶۵
جدول ۴-۳ درصد فراوانی متغیر جنس ۶۷
جدول ۴-۴ درصد فراوانی متغیر سابقه کلی شغلی ۶۷
جدول ۴-۵ درصد فراوانی متغیر سابقه فعلی ۶۸
جدول ۴-۶ آزمون های بررسی نرمال بودن توزیع متغیر های تحقیق با تست کوران ۷۰
جدول ۴-۷ نتایج مدل اندازه گیری تهییج طلبی ۷۴
جدول ۴-۸ شاخص برازندگی مدل تهییج طلبی ۷۶
جدول ۴-۹ تفاوت مقادیر کای اسکویر در تعیین اثر بخشی اصلاح مدل اولیه اندازه گیری وابسته
تحقیق ۷۸
جدول ۴-۱۰ نتایج مدل اندازه گیری خستگی صنعتی ۸۱
جدول ۴-۱۱ شاخص های برازندگی مدل اندازه گیری خستگی صنعتی ۸۴
جدول ۴-۱۲ تفاوت مقادیر کای اسکویر در تعیین اثر بخشی اصلاح مدل ادراک از زمان ۸۸
جدول ۴-۱۳ نتایج مدل اندازه گیری ادراک از زمان ۹۱
جدول ۴-۱۴ شاخص های برازندگی مدل اندازه گیری ادراک از زمان ۹۴
جدول ۴-۱۵ بررسی مقادیر میانگین واریانس استخراج شده ۹۷
جدول ۴-۱۶ بررسی پایایی مقیاس های مورد استفاده با بهره گرفتن از پایایی ترکیبی ۹۸
جدول ۴-۱۷ تفاوت مقادیر کای اسکویر در تخمین اثر بخشی اصلاح مدل ساختاری تحقیق ۱۰۰
جدول ۴-۱۸ ضرایب مسیر اثرات کل سازه ها و معنی داری پارامتر های برآورد شده ۱۰۸
جدول ۴-۱۹ شاخص برازندگی مدل ساختاری ۱۱۴
جدول ۵-۱ نتایج مدل اندازه گیری هیجان خواهی ۱۲۱
جدول ۵-۲ نتایج مدل اندازه گیری خستگی صنعتی ۱۲۳
جدول ۵-۳ نتایج مدل اندازه گیری ادراک از زمان ۱۲۶
جدول ۵-۴ اولویت بندی عوامل موثر بر متغیر تهییج طلبی ۱۳۲
جدول ۵-۵ اولویت بندی عوامل موثر بر متغیر خستگی صنعتی ۱۳۳
جدول ۵-۶ اولویت بندی عوامل موثر بر متغیر خستگی صنعتی ۱۳۴
فهرست نمودارها
نمودار ۴-۱ درصد فراوانی متغیر سن ۶۵
نمودار ۴-۲ درصد فراوانی متغیرتحصیلات ۶۶
نمودار ۴-۳ درصد فراوانی متغیر سابقه کلی شغلی ۶۸
نمودار ۴-۴ درصد فراوانی متغیر سابقه فعلی ۶۹
نمودار ۴-۵ نمودار تحیل قدرت مدل اندازه گیری تحلیل عاملی تائیدی خستگی صنعتی ۸۶
نمودار ۴-۶ نمودار تحیل قدرت مدل اندازه گیری تحلیل عاملی تائیدی ۹۵
نمودار ۴-۷ تعیین ضریب مدل باتوجه به حجم نمونه مورد مطالعه برای پارامتر های مدل
نهایی(ساختاری) ۱۱۵
نمودار ۴-۸ تعیین ضریب رشد قدرت مدل ساختاری مبنی بر سطح معنی داری پارامتر های
مدل ۱۱۶
فهرست شکل ها
مدل ۱-۱ مدل مفهومی ۱۱
مدل ۴-۱ مدل تحلیل عاملی تائیدی تهییج طلبی ۷۴
مدل۴-۲ مقدار tبرای بررسی معنی داری ضرایب مدل تحلیل عاملی تائیدی تهییج طلبی ۷۵
مدل ۴-۳ مدل اولیه اندازه گیری خستگی صنعتی ۷۷
آیا بین خشونت جسمانی(فیزیکی) و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان دختر رابطه وجود دارد ؟
آیا بین خشونت روانی (عاطفی و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان دختر رابطه وجود دارد ؟
آیا بین رابطه خشونت خانوادگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر رابطه وجود دارد؟
۱-۶- تعاریف عملیاتی متغیر ها
۱-۶-۱ - تعریف خشونت:
استفاده ی عمدی از نیروی فیزیکی، تهدیدآمیز یا واقعی، بر علیه کسی یا علیه یک گروه یا اجتماع که دارای احتمال وقوع جراحت، مرگ، آسیب روان شناختی، عدم توسعه یا محرومیت باشد که در رابطه رو در رو رخ می دهد. (سازمان بهداشت جهانی،۱۳۸۹)
۱-۶-۲- خشونت خانوادگی
خشونت خانگی عبارت است از بدرفتاری جسمی، جنسی و روانی، از قبیل منزوی کردن اجباری، تحقیر، محروم ساختن از حمایت، و تهدید به آسیبرسانی. زیر پا گذاشتن حقوق مربوط به تولید مثل نیز نمونهای از خشونت خانگی است.(کتابی، ۱۳۸۲)
۱-۶-۳- تعریف پیشرفت تحصیلی
پیشرفت تحصیلی عبارتست از «معلومات یا مهارت اکتسابی عمومی یا خصوصی در موضوع های درسی که معمولا آزمایش ها یا نشانه هایی را یا هر دو، که معلمان یا دانش آموزان وضع می کنند، اندازه گیری می شود.»
اصطلاح پیشرفت تحصیلی به تجلی جایگاه تحصیلی یک دانش آموز اشاره دارد. (سیف، ۱۳۶۸).
خشونتهای جسمانی
خشونت در خانواده معنا و مفهوم مختلفی را در بر میگیرد. خشونت والدین با فرزندان، فرزندان نسبت به هم، مرد نسبت به زن و برعکس جزو خشونتهای خانوادگی هستند. اما شایعترین نوع خشونت، رفتار خشونتآمیز و همراه با سلطه مرد نسبت به زن است. این خشونت میتواند درقالب خشونتهای جسمانی، جنسی، روانی و روحی و عاطفی باشد. اما یکی از شاخص ترین نمونههای خشونت خانگی محدود کردن زنان در خانواده است.(شهلا اعزامی،۱۳۸۳)
خشونت خانگی:
به معنای وقوع خشونت در محیط خونه، بین اعضای خانواده یا درچهارچوب ازدواج یا رابطه آزاد. خشم و قهر و دعوا و اختلافات پراکنده در هرخونه ای ممکنه پیش بیاد، اما خشونت خانگی نوعی خشونت هدفمند و برنامه ریزی شده برای کنترل قربانیه که معمولن از الگوی ثابت و تکراری پیروی می کنه. متداول ترین الگوی خشونت خانگی، چرخه آرامش، توفان، ماه عسل هست. (شهلا اعزامی،۱۳۸۳)
خشونت روانی
خشونت روانی از ابتدای تاریخ یکی از ابزارهای سیاسی بوده. شستشوی مغزی یکی از مثالهای متداولشه. یکی از واقعیتهای وحشتناک اینه که خیلی از قربانیان شکنجه روانی، عاشق شکنجه گرهاشون می شن و این وابستگی عاطفی رو سالها حفظ می کنن (کتاب دوزخیان روی زمین نوشته فرانس فانون ترجمه دکتر شریعتی رو پیشنهاد می کنم بخونین. کتاب بررسی جامعه شناختی استعمار فرانسه است در الجزایر و بخشهاییش به روانشناسی شکنجه و شستشوی مغزی می پردازه). در مقیاس خانگی، خشونت روانی متداول ترین نوع خشونته، شاید یکی از دلایل این باشه که از نظر عرفی، فرهنگی و قانونی، دراغلب جوامع خشونت روانی پذیرفته ترین شکل خشونته و به نظر، بی اهمیت ترین می یاد درحالی که قدرت مخرب وحشتناکی داره. درعین حال، خیلی خیلی به ندرت پیش می یاد که خشونت در یک رابطه فقط جسمی یا جنسی باشه. اکثریت عاملین خشونت جسمی و جنسی، خشونتگرهای روانی هم هستن چون به خشونت روانی برای توجیه و ادامه خشونتهای دیگه نیاز دارن. نکته جالب توجه دیگه اینه که، از نظر آماری چندان تفاوت جنسیتی بین عاملین و قربانیان خشونت روانی وجود نداره؛ درحالی که اکثریت عاملین خشونت جسمی مرد و اکثریت قربانیها زن هستن، جمعیت زنان عامل و قربانی خشونت روانی تقریبن با جمعیت مردان برابره . (شهلا اعزامی،۱۳۸۳)
تعاریف عملیاتی متغیر ها
اولیای خانواده:
تعریف عــلمی: مجموعه ای از افراد متاهل ، پدر ، مادر و فرزندان که زیر یک سقف زندگی می کنند.(دکتر علی قائمی ۱۳۶۷)
تعریف عملیاتی: منظور از اولیا در این پژوهش پدر ومادر و یا احیانا خواهران و برادران بزرگتر دانش آموزان می باشند.
پیشرفت تحصیلی:
تعریف علمی:واحد اندازه گیری موفقیت در امور درسی(سیف، ۱۳۷۳)
فصل دوم
مبانی نظری
مقدمه:
خانه غالباً مکان امنی به حساب میآید که افراد با فرار از ناآرامیها، دلهره ها، زشتیها و خشونتهای بیرون به آن پناه میبرند و انتظار میرود تنها جای نسبتاً امنی که میتواند آدمی در این دنیای پرآشوب و خشن داشته باشد محیط صمیمی و گرم خانه و خانواده باشد؛ اما متأسفانه چنین نیست؛ و خانه برای بسیاری از انسانها در سراسر جهان جایی است که باید تن به نوعی خشونت و بدرفتاری دیگری بدهند که از طرف عزیزان شان بر اوشان روا داشته میشود یعنی خشونت خانگی، چیزی که جزء تجربه هر روزینه بسیاری از انسان ها در فرهنگها و جوامع مختلف به شمار میرود. خشونت خانگی یعنی رابطه نابرابر و سلطه جویانه و رفتار پرخاشگرایانه فرد با اعضای خانه که میتواند به صورتها و گونه های متفاوتی صورت پذیرد. بیشتر کسانی که در سلسله مراتب خانواده در پایه زیرین تری قرار دارند قربانی اصلی این نوع خشونت اند. زنان و کودکان تقریباً در بین همه فرهنگها با مقایسه با مردان از ارزش و مقام پایینتری در خانواده برخوردار اند، لذا قربانیان اصلی این خشونت به حساب می آیند. سلسله مراتب افراد در خانواده را ارزشها و باورهای فرهنگی و هنجارهای معمول هر جامعه تعیین میکند و به همین دلیل در جوامع مختلف متفاوت است. گرچه همیشه زنان یا کودکان نیستند که قربانی خشونت خانگی میشوند و مردان هم میتوانند در چنین موقعیتی قرار گیرند؛ اما از جایی که بنا بر آمار جهانی حدود ۹۰ درصد قربانیان این نوع خشونت را زنان تشکیل میدهند (گرچه در کشورها و و فرهنگهای مختلف این آمار متفاوت است) در بحث از خشونت خانگی وضعیت زنان و عوامل قربانی شدن آنهاست که مورد توجه است و اغلب مطالعه و تحلیل میشود. (فرخی ،۱۳۷۶)
خشونت خانگی شایع ترین نوع خشونت در سراسر جهان است که علی رغم تفاوتهای فرهنگی، دینی، اقصادی و اجتماعی، همه مرزهای جغرافیایی و سیاسی را درنوردیده به پدیده جهانی، فراتاریخی و فرافرهنگی بدل شده است و اتفاقاً در جایی صورت میگیرد که انتظار میرود پناهگاه امنی برای اهلش باشد. خشونت خانگی به علت این که یک پدیده اجتماعی - فرهنگی است، در فرهنگهای مختلف از نگاه نوع، شدت، آمار، و عواملش فرق میکند. بنا بر اعلامیه جهانی رفع خشونت علیه زنان مصوب دسامبر ۱۹۹۳ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، “زنان چه در نیمکره شمالی زندگی کنند و چه در نیمکره جنوبی، چه در کشورهای فقیر زندگی کنند و چه در کشورهای توسعه یافته همواره در معرض خشونت قرار دارند که سبب محرومیت آنها از حقوق اولیه انسانی گردیده و برخورداری زنان را از حقوق بشر و آزادیهای بنیادین نقض، تضییع و یا سلب نموده و موجب رسوخ عدم امنیت و ترس به زندگی آنها شده و فشاری مستمر بر تحرک زنان در جامعه محسوب میشود و در نتیجه منجر به کسب منزلت فروتر نسبت به مردان در خانه، محل کار و اجتماع میگردد.” اتفاقاً بیشترین این خشونت نه از طرف بیگانگان و اجتماع بلکه مستقیماً از طرف نزدیکان و عزیزان خود تحمل میکنند.خشونت خانگی بحث درازدامنی است که میتوان و لازم است از جنبه های متفاوت بر آن نگریست و به تحلیلش گرفت: تحلیل حقوقی، اخلاقی، اقتصادی، روانشناسانه، جامعه شناسانه و غیره. و اما در این نوشتار قرار است نظر کوتاهی بر چیستی و چرایی خشونت داشته باشم و نیز بعض نظریه هایی را که در جامعه شناسی و علوم اجتماعی دیگر برای تبیین آن ارائه شده بیان کنم.(همان ،۱۳۷۶)
در ماده اول اعلامیه رفع خشونت علیه زنان برای اولین بار اقدام به تعریف اصطلاح خشونت علیه زنان شده است: “هر عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که سبب بروز یا سبب احتمال بروز آسیبهای جسمانی، جنسی یا روانی یا رنج و آزار زنان، از جمله تهدید به انجام چنین اعمالی، محرومیتهای اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در زندگی عمومی و خصوصی گردد. اما خشونت خانگی به معنای هر نوع عملی است که موجب آزار جسمانی یا عاطفی بین اعضای خانواده شود که با هم ارتباط نزدیک و صمیمی دارند.(ساروخانی ،۱۳۸۴)
بعضیها فکر میکنند که خشونت خانگی محدود به لت و کوب جسمانی و فزیکی است در حالی که این نوع خشونت تنها بخشی از خشونتهایی است که میتواند زیر نام خشونتهای خانگی جای بگیرد اما هرگز همه آن نیست، حتا نوع اصلی آن هم به حساب نمی آید. خشونت خانگی ابعاد مختلفی دارد و میتواند جنسی، جسمانی، روانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و یا ترکیبی از همه باشد. تهدید به انجام چنین خشونتهایی هم خود خشونت است حتا اگر به عمل پیاده نشود. انواع اصلی و کلی خشونت خانگی عبارت اند از خشونت نمادین، خشونت جسمانی یا فیزیکی، خشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت اقتصادی، خشونت حقوقی، خشونت فرهنگی و اجتماعی. در پی شرح مختصری از هر کدام از انواع خشونت می آورم.(همان، ۱۳۸۴)
۲-۱- تعاریف مفهومی متغیر ها
۲-۱-۱- خشونت نمادین:
خشونت نمادین چیزیست که اغلب در نوشته هایی که به مسأله خشونت خانگی میپردازند به آن اشاره نمیشود در حالی که این خشونت خود زمینه ساز انواع دیگر خشونت در خانه است. به تعبیر پییر بوردیو، جامعه شناس معروف فرانسوی که خود بانی این نظریه هم هست، خشونت نمادین خشونتی است که از طرف کسی که در سلسله مراتب بالاتری قرار دارد بر زیردستانش اعمال میشود و زیردستان به گونه ناآگاهانه، و مفروض گرفتن بحق بودن این خشونت، آن را میپذیرند و هیچ اعتراضی هم ندارند؛ چون نمیدانند که این خشونتی است که بر آنها اعمال میشود و میتوانند در مقابل آن بایستند یا قبولش نکنند. این نوع خشونت در همه جوامع و فرهنگها که در آن نابرابری جنیسیتی وجود دارد دیده میشود. البته باز هم به درجه های متفاوت. خود نابرابری جایگاه و وضعیت زن و مرد در خانه که عامل بسیاری خشونتهای دیگر است، نوعی خشونت نمادین است. زنها هم از طرفی به دلیل فرهنگ مسلط و غالب مردانه و هم به دلیل عدم وجود فرصتهای برابر و زمینه عدالت جنسیتی، این نابرابری را ناآگاهانه میپذیرند و بدان تن درمیدهند.(درویش پور ،۱۳۷۸)
۲-۱-۲- خشونت جسمانی (فیزیکی):
هرنوع حمله فیزیکی به قصد آزار رساندن به فرد دیگر خشونت جسمانی تلقی میشود. خشونت جسمانی میتواند خفیف و یا هم شدید تا مرز مرگ باشد، چه آثار و علایم آن ظاهر و یا هم به علت خفت ناچیز و یا غیرقابل دید باشد. این نوع خشونت در جامعه ما افراد چه در خانه و اجتماع به زودی به پرخاشگری رو می آورند خیلی معمول است. در بعض جوامع به دلیل وجود قوانین کیفری برای کسانی که مرتکب چنین خشونتی علیه افراد دیگر خانواده میشوند مردان به سادگی اقدام به توسل به خشونت جسمانی نمیکنند و ترجیح میدهند از راه های دیگری زن یا طرف خشونت را تحت فشار قرار دهند تا مطیع و منقاد آنان شود. اما در جامعه ما به دلایل مختلفی چون عادی بودن توسل به خشونت فیزیکی در اجتماع، عدم پیگیری و مجازات عاملان آن توسط دولت، عدم شکایت قربانیان خشونت به مراجع مربوط، خشونت پذیری زنان افغان و… خشونت فیزیکی علیه زنان زیاد به چشم میخورد؛ گرچه آمار خاصی در این زمینه وجود ندارد. (همان ،۱۳۷۸)
۲-۱-۳- خشونت روانی:
هر نوع گفتار یا رفتار پرخاش جویانه یی که موجب تحقیر، توهین، آزار و اذیت کسی را فراهم کند خشونت روانی است. حتا سکوتی که میتواند موجب ایجاد چنین حالاتی شود، مانند کلام، نوعی خشونت روانی محسوب میشود… و یا هر کنشی که موجب ناراحتی روحی و روانی شخص شود و آثار اخلاقی و عاطفی منفیی به بار آورد خشونت روانی به حساب می آید. شاید همین نداشتن آرامش و امنیت روحی در مواردی خیلی دردناکتر از خشونت فیزیکی باشد، چیزی که بسیاری از زنان در جوامع و فرهنگهای مختلف روزانه تجربه میکنند. گرچه خشونت جسمانی شایع ترین نوع خشونت علیه زنان به نظر می آید اما به گفته تعدادی از کارشناسان موارد خشونت روانی بیشتر از آن است و حدود بیش از نیمی از انواع خشونت را شامل میشود. از جمله یک پژوهش ملی در ایران نشان میدهد که بیش از ۵۰ درصد خشونتی که زنان ایرانی در خانه به آن روبرو اند از نوع خشونت روانی و کلامی است. خشونت فزیکی در درجه دوم قرار دارد. خشونت روانی به دلیل گسترده بودن حوزه آن در صدر خشونتهای خانگی قرار دارد، چون که میتواند هر نوع کنش یا رفتار کلامی و غیرکلامی را که منجر به آزار روانی طرف شود شامل میشود. (همان ۱۳۷۸)
۲-۱-۴- خشونت جنسی:
تماس جنسی اجباری با زن به هر صورت و دلیلی که صورت گیرد تجاوز تلقی شده زیر نام خشونت جنسی جای میگیرد، که باز هم چیزی غیرمعمول نیست. خشونت جنسی هم از جایی که در بسیاری از فرهنگها از جمله فرهنگ ما مردان خود را مالک و صاحب اختیار زنان میدانند امری رایج و شایع است. حتا برخ تفسیرها و تعبیرهای دینی هم چنین چیزیی را یکی از حقوق مردان بر زنان شمرده خشونتش تعبیر نیمکند. بعض مطالعات نشان میدهد که شاید این نوع خشونت زیاد معمول نباشد. اما در بعض فرهنگها و بسیاری قوانین مدنی تماس جنسی اجباری که مرد به عنوان شوهر بر زن تحمیل میکند تجاوز جنسی محسوب میشود چرا که زن مجبور نیست علی رغم تمایلش به خواسته های جنسی شوهرش تمکین کند. دراین کشورها چنین خشونت و تجاوزی پیگرد قانونی دارد. از جمله مطالعه عمومی ملیی که در ایران صورت گرفته خشونت جنسی را آخرین نوع خشونت با آمار پایین ذکر کرده است، اما احتمال میرود که بسیاری از کسانی که در مطالعه شرکت کرده باشند هم به دلیل عدم آگاهی از نوع خشونت جنسی و هم به دلیل شرم شخصیتی و فرهنگی از آن چیزی به میان نیاورده باشند.(همان ،۱۳۷۸)
۲-۱-۵- خشونت اقتصادی:
هر نوع استفاده از دارایی و نیروی جسمی و فکری زن، بدون حق، نوعی خشونت اقتصادی است. این نوع خشونت هم در بر گیرنده مسایل متعددی است از جمله وابسته گی اقتصادی زن به شوهر و عدم اجازه به کار و استقلال مالی است. حتا بها ندادن به کار خانه که اغلب زنها انجام میدهند نیز خشونت اقتصادی است. طرفداران حقوق زنان ادعا میکنند که کاری که زن در خانه انجام میدهد باید به حساب آید و وی در مقابل کارش دستمزد حاصل کند، چیزی که در کمتر جایی معمول و مروج است. زنها در بعض فرهنگها حق کار بیرون از خانه و کسب درآمد مالی و استقلال اقتصادی را ندارند و لذا همیشه وابسته به شوهران هستند که این خود زمینه ساز بسیاری از نابرابریها و خشونتهای دیگر علیه زنان است. محروم کردن زنان یا عدم تخصیص دارایی های خانوده هم نوعی خشونت اقتصادی که زنان به خصوص در کشور ما از آن رنج میبرند و متأثر میشوند. زنان حق برابری در داراییهای خانواده دارند و نباید از این حق محروم شوند. زنان حق دارند که کار کنند و از خود سرمایه داشته باشند و به گونه مستقل و دلخواه از آن استفاده کنند چنان که مردان این کار را میکنند.(روزن باوم،ترجمه مهدوی ،۱۳۶۷)
۲-۱-۶- خشونت حقوقی:
نابرابری حقوقی مبتنی بر جنسیت که در جوامع مختلف به گونه آشکار یا پنهان وجود دارد در خانواده هم تجلی یافته حتا گاهی از خانه شروع میشود و در اجتماع عمومی میگردد. در بسیاری از فرهنگها زنان چه به گونه قانونی و شرعی و یا هم به گونه عرفی و فرهنگی از حقوق نابرابر در مقابل مردان برخوردار اند. این حقوق نابرابر خود جلوه یی از فرهنگ مردانه است که زنان را در مقام پایینتری از مردان قرار میدهد و برای آنان مسؤولیت و حقوق کمتری قایل است. نابرابری حقوقی هم در امور اقتصادی وجود دارد و هم در بخشهای حقوق مدنی و عرفی و اخلاقی – ارزشی. عدم مساوات حقوقی و عمل به آن در چارچوب خانواده خشونتی است که میتوان آن را خشونت حقوقی یا خشونت حقوق نابرابر نام نهاد. در فرهنگ و جامعه ما این حقوق هم به دلایل فرهنگی هم به لحاظ قانونی و عرفی امری رایج و شایع است.(همان ،۱۳۶۷)
۲-۱-۷- خشونت فرهنگی - اجتماعی
و بالاخره هر نوع کنش و رفتار و باوری که از عدم مساوات جنسیتی حکایت کند و زنان را به مثابه جنس دوم و پایینتر از مردان در خانواده و اجتماع تلقی کند نوعی خشونت فرهنگی و اجتماعی است که زنان را از داشتن جایگاه و ارزش انسانی شان محروم میسازد. این نوع خشونت هم که در جوامع مختلف به درجه های متفاوت وجود دارد ریشه در فرهنگ و باورها و ارزشهای اجتماعی است که ساخته و پرداخته مردان است و به گونه طبعی زنان در آن جایگاه و ارزش و در نتیجه حقوق ثانوی دارند. اصولاً نفس نابرابری جنسیتی مردان و زنان در امور و فرصتها و حقوق مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… خود نوعی خشونت مبتنی بر جنسیت است و عملی کردن آن در حوزه خانواده که طبعاً با تأثر فرهنگ غالب بر اجتماع صورت میگیرد، خشونت فرهنگی و اجتماعی است که در درون خانه هم متجلی شده است. امروزه زنان نه تنها در کشورهای جهان سوم و فرهنگهای سنتی که در کشورهای توسعه یافته و مدرن هم از نابرابری جنسیتی چه در حوزه خصوصی خانه و چه هم در حوزه عمومی اجتماع رنج میبرند و مبارزه شان هم برای رسیدن به چنین الگوی عدالت و مساوات جنسیتی در خانه و اجتماع است. اما تاریخ مذکر و فرهنگ و جامعه یی که ساخته مردان و برای مردان است کمتر به این ناله ها یا هم سر و صداها بهایی قایل میشود و بیشتر در صدد حفظ و نگهداشت سلطه و برتری مذکر بر مؤنث یا مرد بر زن است و حتا در مجامعی که مجبور به تن دادن به تغییراتی میشود باز هم در باطن با بازسازی ایدئولوژی و نظام مردسالارانه و مردباورانه میپردازد، چیزی که فمینیستها به آن “بازسازی جنسیتی” مینامند. این نوع خشونت که محصول فرهنگ و جامعه و ارزشهای مردانه است به درجه های متفاوت در همه کشورها وجود دارد. البته در کشورهایی که در آن عدم مساوات شدیدتر و حتا قانونی است البته که گستره این نوع خشونت وسیع تر و شدت آن بیشتر است، مثل جامعه و فرهنگ ما. (همان ،۱۳۶۷)
البته پژوهشگران مختلف از انواع خشونتهای دیگری نیز یاد کرده اند که شاید بتوان مسامحتاً زیر همین بخش بندی کلی قرارشان داد.
پیش از این هم اشاره شد که خشونت خانگی یک پدیده مختص زمان و مکان خاص نیست بلکه فرامرزی و فراتاریخیست و به تعبیر گیدنز در بعض جوامع یک جنبه معمول و متداول ازدواج به حساب می آید. این خشونت امروزه هم در همه فرهنگها و کشورهای جهان به گونه ها و درجه های مختلف وجود دارد و تجربه میگردد. البته در بعض کشورها به دلایل فرهنگی، حقوقی، دینی و سیاسی آمار آن پایینتر یا بالاتر است. در کشورهای توسعه یافته بیشتر به دلیل مبازه طولانی و جدی بیش از یک سده، زنان توانستند به حقوق و مزایای انسانی بهتری به نسبت زنان کشورهای جهان سوم دست یابند و دولتهای خود را نیز به ایجاد قوانین و راه های عملی برای جلوگیری از خشونت علیه زنان وادارند. به همین دلیل آمار خشونتهای خانگی نسبت به جوامع سنتی جهان سوم در آنجا کمتر است. باوجود این فعالان جنبش زنان و دولت نتوانستند این پدیده را به کلی محدود و کنترول کنند. بعض آمار خشونتهای خانگی در کشورهای جهان اول هم سرسام آور و تکان دهنده است. برای این که تصویر بهتری از وضعیت خشونت خانگی در کشورهای مختلف جهان داشته باشیم بهتر است به آمار خشونت خانگی در بعض کشورهای غربی و اسلامی نگاهی بیندازیم. آمار نشان میدهد که “۳۰ تا۳۵ درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار میگیرند. همچنین از هر ۱۰ قربانی زن سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان کشته شده است. بنا بر تخمین دولت روسیه احتمالاً در سال ۱۹۹۹ حدود ۱۴ هزار زن توسط اقوام خود به قتل رسیده اند. به گفته سازمان عفو بین الملل خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده ای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در گروه سنی ۱۶ تا ۴۴ سال است. ۴۱ درصد زنان هندی بر اثر آزار جسمی همسران خود دست به خودکشی میزنند . در آفریقای جنوبی تعداد زنانی که در خانه به ضرب گلوله کشته می شوند بیش از آنهایی است که در خارج خانه و توسط فردی غریبه به قتل رسیده اند…” (کرم نوری و همکاران،۱۳۷۲)
با نگاهی گذرا به آمار و وضعیت خشونت خانگی در کشورهای اسلامی میبینیم که خلاف توصیه های مؤکدی که از جانب پیامبر اسلام و شارع شده، خشونت به زیردستان امری شایع و مروج است. در بین کشورهای اسلامی هم به دلایل مختلفی چون فرهنگ و باورهای سنتی و دینی، فقر و مشکلات اقتصادی، جایگاه پایین زنان، عدم وجود یا توانابودن جنبشهای زنان و… آمار خشونت خانگی علیه زنان بیشتر و بالاتر از تعداد کشورهای دیگر است. تعدد فرهنگها و مذاهب و باورها و هنجارها باعث ایجاد و گوناگونی جلوه های متعدد خشونت خانگی در این کشورها شده است. (ملکی،۱۳۸۲)
در پاکستان مثلاً مردان به زنان اغلب به عنوان یک دارایی نگاه میکنند و آمار قتلهای ناموسی و تجاوز به زنان در این کشور خیلی نگران کننده است؛ در بنگلادش پنجاه درصد از قربانیان قتل ها زنانی هستند که به اثر خشونت خانگی جان خود را از است دادند؛ در عربستان سعودی زنان از ابتدایی ترین حقوق مانند حق رأی برخوردار نیستند؛ زنان مصری نه فقط از طرف شوهر و پدر که از طرف برادر و دیگر نزدیکان مورد لت و کوب جسمانی قرار میگیرند؛ زنان ایرانی از ۴۵ نوع خشونت خانگی رنج میبرند که در رأس همه خشونتهای روانی و کلامی است. نظام قضایی اندونزی خشونت علیه زن را مسأله یی خانوادگی تلقی میکند و مایل به دخالت در آن نیست. مردم نیجیریه و ترکیه هم خشونت علیه زنان را توجیه و تأیید میکنند حتا خود زنان به گونه یی این خشونت را حق میدانند…. (کرم نوری و همکاران،۱۳۷۲)
وجود و شیوع خشونت خانگی در جامعه افغانی چیزی نیست که نیاز به آمار و استدلال داشته باشد بلکه هر فرد افغان به گونه مستقیم و غیر مستقیم در زندگی هر روزینه خود به آن موجه بوده؛ یا مردی بوده که بر زیردستانش خشونت روا داشته یا هم زنی که قربانی این خشونت بوده و چاره یی غیر از تحمل آن نداشته است. این ارتکاب یا پذیرش خشونت خانگی چیزی جز فرهنگ و تجربه هرروزینه ما شده است. اما این که این خشونت از چه نوعی است و چرا ما که از خشونت و بیرحمی دنیای خارج به تنگ می آییم و به محیط خانه پناه میبریم آنجا را هم از خشونت خود متأثر میسازیم و بر زیردستان خود خشونت روا میداریم، چیزیست که باید مورد مطالعه عمیق و همه جانبه اجتماعی قرار گیرد. متأسفانه باوجود سرمایه گذاریها زیاد در مورد تحقیقات خشونت خانه گی و راه های مقابله با آن، به دلایل مختلف به نتایج درستی نرسیدیم. بیشترین پژوهشهایی که در افغانستان صورت میگیرد اساس علمی و نظری درستی ندارد و از روش های علمی مورد قبول هم استفاده نمیشود. یک مشکل اساسی شاید نداشتن محققان و پژوهشگران متخصص در این زمینه باشد؛ مشکل دیگر شاید نبود برنامه و نظام درست برای جهت دادن درست این پژوهشهاست تا به نتایج درست و قابل اطمینانی دست یابیم برای برنامه ریزی درست جهت مقابله با خشونت خانگی. از جایی که موفقیت هر نوع برنامه ریزی و سیاست گذاری دولتی یا غیردولتی برای کنترول یا مقابله با خشونت علیه زنان یا خشونت خانگی وابسته به شناختی است که ما از نوع، و عوامل خشونت خانگی در کشور داریم، انجام درست این مطالعات و شناخت علمی چیستی و چرایی خشونت خانگی قدم اول مبارزه با این پدیده است. (کرم نوری و همکاران،۱۳۷۲)
نگاهی گذرا به صفحه حوادث روزنامه ها نشان می دهد که کشور ما با پدیده قتل های خانوادگی مواجه است و اخبار برخی از آنها روزانه در رسانه ها منتشر می گردد. این موضوع حکایت از یک مسئله اجتماعی در جامعه دارد که محل وقوع آن خانواده است که به عنوان رکن اساسی یک جامعه محسوب می شود.با توجه به آمار های موجود در خصوص قتل های خانوادگی باید پذیرفت قتل های خانوادگی، نمادی از افزایش بحران در خانواده ها و اختلال در کارکرد های آن است.امروزه این قبیل قتل ها به عنوان یک معضل اجتماعی شناخته می شوند و آنچه این پدیده را در کانون توجه قرار می دهد، عبارت پارادوکسیکال قتل خانوادگی است؛ با این توضیح که در این نوع قتل، ماهیت و کارکرد خانواده در جامعه با قتل که شدیدترین نوع خشونت است آمیخته شده و ترکیب قتل خانوادگی را به وجود آورده است.این در حالی است که خانواده می بایست به عنوان یک محیط امن و آرام برای اعضای یک جامعه شناخته شود و محلی برای کاهش تنش ها و آموزش های لازم برای یک زندگی سالم باشد.اما ما امروز شاهد افزایش وقوع قتل های خانوادگی هستیم که نشان از وقوع یک دگرگونی در زمینه عملکرد و جایگاه خانواده در جامعه دارد.
۰.۸
۰و۲۵۰
۰.۸
۲۵۰و۰
جدول ۱۰- نتایج تست تعیین کیفیت میدان تولیدی توسط جفت حلقه بزرگ
با بهره گرفتن از جدول ۱۰ دو نمودار ۳۲ و ۳۳ رسم شده اند که باز بیانگر شدت میدان تولیدی با فاصله گیری از مرکز فضای حلقه ها با فاصله گیری در جهت عمود و امتداد محور حلقه هاست . در دو نمودار زیر نیز مهم این استکه میدان در فاصله ای قابل مقایسه با نمودار های رسم شده بر اساس روابط تئوریک، پایدار بماند .
تصویر ۳۲- نمودار تغییرات بزرگی میدان برحسب جابجایی روی محور عمود بر خط واصل محور جفت حلقه های بزرگ
تصویر ۳۳- نمودار تغییرات بزرگی میدان برحسب جایجایی روی محور خط واصل محور جفت حلقه های بزرگ
بنابر آنچه گزارش شد شدت میدان تولیدی توسط شبیه ساز میدان مغناطیسی در مرکز حلقه ها برابر ۱ گوس بوده است که در نمودارهای ۳۲ و ۳۳ محدوده پایداری آن در دو راستای امتداد و عمود بر محور حلقه ها تعیین شده است . البته با توجه به تقارن فضای کروی بین حلقه ها ، در واقع نمودارهای فوق توصیف کننده محدوده پایداری میدان تولیدی توسط جفت حلقه بزرگ در فضای سه بعدی است .
بنابر نموداری که کاملاً با بهره گرفتن از روابط رسم شده است ، شدت میدان مغناطیسی تولیدی توسط حلقه کوچک در فاصله ۱۵ سانتی متری مرکز حلقه ها به۰.۹۵ گوس باید برسد . این در حالی است که با توجه به نمودار ۳۲ میدان تولیدی توسط ” شبیه ساز میدان مغناطیسی ” توانسته است در فاصله ۱۵ سانتی متری مرکز به شدت ۱ گوس برسد و در این فاصله میدان را با دقت دهم گوس پایدار نگه دارد . از آن جهت بر فاصله ۱۵ سانتی متر تأکید شده است که فاصله بین جفت حلقه های ” شبیه ساز میدان مغناطیسی ” به طور متوسط برابر ۱۵ سانتی متر است .
با توجه به نتایج ارائه شده در جدول ۱۰ و نمودار رسم شده بر حسب آن می توان ادعا کرد شبیه ساز میدان مغناطیسی توانسته است میدان را تا محدوده ۱۸ سانتی متر جابجایی در راستای محور عمود بر خط واصل حلقه ها یکنواخت و برابر ۱ گوس ( البته با دقت ۰.۱ ) نگه دارد .
آزمایش شماره ۴ : تعیین کیفیت میدان تولیدی یا محدوده پایداری میدان مغناطیسی تولیدی در شرایط تست گیری مشابه با شرایط واقعی
تئوری آزمایش
در آزمایش قبل سعی شد تا کیفیت میدان تولیدی توسط هریک از جفت حلقه ها و در دو راستای مختلف مورد سنجش قرار گیرد . در این آزمایش نیز هدف این استکه کیفیت میدان تولیدی توسط حلقه ها را تعیین کنیم اما با دو تفاوت : اولاً ) میدان را در شرایطی مانند شرایط واقعی می سنجیم یعنی جریان الکتریکی از هر چهار حلقه در حال گذر است و ثانیاً ) بزرگی میدان در تمام نقاط صفحه تقارن فضای میدان در دو راستای مختلف ( در راستای محور حلقه ها و عمود بر راستای محور حلقه ها ) مورد سنجش قرار می گیرد .
در واقع وقتی هر دو جفت حلقه به صورت همزمان کار کنند و در فضای بین حلقه ها تولید میدان کنند ، به دلیل برخی از مسائل ساخت ( و عوامل به وجود آورنده آنها ) که تا به حال از آنها بسیار یاد کرده ایم و در فواصل دورتر به دلایل طبیعی شاهد خواهیم بود که بزرگی میدان در دو جهت راستای محور حلقه ها و عمود بر راستای محور حلقه ها حاصل جمع ضریبی از مؤلفه های میدان تولیدی توسط هر جفت از حلقه هاست .
در این آزمایش هدف ما این نیست که تعیین کنیم نسبت جمع شدن دو مؤلفه میدان تولیدی چقدر است بلکه هدف ما این استکه تعیین کنیم در شرایط واقعی تا چه محدوده ای میدان تولیدی در فضای دوبعدی ( و با بهره گرفتن از مسئله تقارن در فضای سه بعدی ) میدان پایدار است و شدتی برابر با شدت میدان در نقطه مرکزی را حفظ می کند .
تجهیزات انجام آزمایش
۱ ) مولد جریان DC مدل WPS-194 A
۲ ) Multimeter مدل SK-6111
۳ ) تسلامتر
۴ ) گیره
شرح انجام آزمایش
در آزماشهای قبلی شدت جریانی که می تواند میدانی با بزرگی یک گوس را توسط حلقه ها ( به شکل جداگانه ) تولید کند تعیین کرده و به کار بسته ایم . در این آزمایش از همین شدت جریان استفاده می کنیم با این تفاوت که حلقه ها را به صورت همزمان به کار می گیریم . برای این منظور مراحل زیر را طی می کنیم :
در ابتدا دو سنسور تسلامترها را در مرکز فضای میدان و روی صفحه تقارن فضای میدان قرار می دهیم و با بهره گرفتن از پیچ کالیبراسیون ، شدت میدان خوانده شده را برابر صفر تنظیم می کنیم . سپس جریانهای مذکور در بالا را ( که توقع داریم میدانی با بزرگی یک گوس تولید کنند ) در حلقه ها برقرار می کنیم و شدت میدان واقعی تولیدی در دو راستا را اندازه می گیریم . سپس جریانها را قطع کرده ، سنسورها را به نقطه دیگری منتقل می کنیم و پس از کالیبره کردن آنها دوباره جریانی با شدت مذکور در بالا را در آنها برقرار می کنیم و شدت میدان تولیدی را اندازه می گیریم . این روند ادامه دارد تا بتوانیم بزرگی میدان را در تمام نقاط صفحه تقارن فضای میدان تعیین کنیم .
نتایج آزمایش
در جفت حلقه کوچک برای تولید میدانی یک گوسی و در راستای شمالی- جنوبی ( بنابر تصویر ۶-۵ ) لازم است تا جریانی برابر ۲.۰۴ آمپر در آن برقرار شود . برای جفت حلقه بزرگ نیز برای تولید میدانی با شدت یک گوس ، در راستای غربی- شرقی در مرکز لازم است تا جریانی با شدت ۲.۱۴ آمپر در آن برقرار شود . اما بنابر آنچه در بالا توضیح دادیم با برقراری جریانهای مذکور دقیقاً در نقطه مرکزی فضای میدان ، میدانی با بزرگی ۱.۱ گوس در راستای شمالی-جنوبی ( راستای محور حلقه های کوچک ) و میدانی با بزرگی ۱ گوس در راستای شرقی-غربی ( راستای محور حلقه های بزرگ ) تولید می شود .
با برقراری جریانهای مذکور در بالا میدانهایی در راستای محور ها تولید می شود که با بهره گرفتن از جداول ۱۱ و ۱۲ گزارش شده اند . نکته لازم به ذکر این استکه برای توصیف موقعیت نقاط از دستگاه مختصاتی استفاده شده است که منطبق بر تصویر ۲۹ است .
به دلیل تقارنی که در فضای میدان وجود دارد جداول ارائه شده فقط توصیف کننده شدت میدان در ربع فضای بین حلقه ها است .
در جدول شماره ۱۱ بزرگی میدان در راستای محور واصل حلقه های کوچک ارائه شده است . در جدول شماره ۱۲ بزرگی میدان در راستای محور واصل حلقه های بزرگ ارائه شده است . در ادامه نیز به جهت درک بهتر و بیشتر مطلب نمودارهایی نیز ارائه شده است که بزرگی میدان مغناطیسی تولید شده را در فضای دوبعدی برحسب موقعیت مکانی به تصویر می کشد ( نمودارهای ۳۴و ۳۵ و ۳۶ و ۳۷ ) . دسته دیگری از نمودارها نیز ارائه شده که به توصیف محدوده پایداری استوانوی میدان تولیدی توسط هرکدام از جفت حلقه های شبیه ساز می پردازد ( نمودارهای ۳۸ و ۲۰ ) .
بزرگی میدان مغناطیسی تولیدی توسط شبیه ساز میدان مغناطیسی در راستای محور جفت حلقه کوچک ( G )
۰
۱۰
۲۰
کمی پیوسته
درصد
-
فصل دوم
مروری بر پژوهش های پیشین
۲- مروری بر پژوهش های پیشین
۲-۱- تاریخچه
امروزه طیف وسیعی از محصولات غذایی به صورت طبیعی یا فرایند شده به فرم امولسیون هستند یا در برخی از مراحل تولید به فرم امولسیون تبدیل می شوند. برای مثال شیر دارای یک سری ترکیبات غشایی طبیعی است که با پوشاندن ذرات چربی، پراکندگی آنها را در محیط آبی ممکن می سازند. در فرمولاسیون های اولیه ای که برای تولید کره، خامه زده شده، پنیر و بستنی تهیه می شد از امولسیون کننده های طبیعی موجود در این سیستم ها استفاده می شد. همچنین در سس مایونز که به عنوان یک سس سرد در فرانسه توسعه یافت از فسفولیپیدهای طبیعی تخم مرغ برای پراکنده نمودن روغن مایع در یک فاز آبی اسیدی استفاده شده است (۲۴-۲۵). مطابق تعریفی که توسط Becher (1995) ارائه گردیده است (۲۶). امولسیون ها یکی از انواع سیستم های کلوئیدی می باشند و به عنوان جزء مهمی از اکثر سیستم های غذایی عبارتند از دیسپرسیون هایی از دو مایع غیر قابل اختلاط شامل آب و روغن که برحسب پراکنش های فاز روغنی و آبی به دو دسته ی تکی (Single) (مستقیم، وارونه وچند لایه) وچند تایی (Multiple) تقسیم بندی می شوند. آن دسته از سامانه های تکی که شامل روغن پراکنده شده در یک فاز آبی هستند را امولسیون روغن در آب (o/w) یا مستقیم (مثل مایونز، شیر، خامه، سوپ ها وسس ها) و سامانه ای که شامل قطرات آب پراکنده شده در فاز روغنی است را امولسیون آب در روغن (w/o) یا معکوس (مثل مارگارین،کره و مالیدنی ها) می نامند. در بسیاری از مواد غذایی، قطر قطرات امولسیون ها معمولا بین ۱/۰ تا ۱۰۰ میکرومتر می باشد (۱).
شکل ۲-۱- تصویر میکروسکوپی از یک امولسیون روغن در آب (چاشنی مخصوص سالاد) (۲۷).
علاوه بر این دو فاز اصلی (پیوسته و پراکنده)، در یک امولسیون پایدار، مقادیر کمی (معمولا کمتر از ۳ درصد) از یک امولسیون کننده یا امولسیفایر یا ماده فعال سطحی برای ایجاد ثبات و پایداری در امولسیون مورد نیاز است (۵, ۲۸-۲۹). انرژی آزاد در نتیجه عدم تعادل نیروهای حاصل از چسبندگی دو مایع غیر قابل امتزاج به همدیگر در حد فاصل بین دو مایع ایجاد می گردد. به این ترتیب که سطوح حد فاصل بین دو مایع غیر قابل امتزاج تمایل به انقباض از خود نشان می دهند و به همین دلیل قطرات مربوط به فاز داخلی یا فاز پراکنده به شکل کروی در می آیند و در یک سیستم امولسیون ناپایدار، گرایش این قطرات برای به هم چسبیدن و بهم آمیختگی موجب جداشدن دو فاز از یکدیگر می گردد (۲۷). شکسته شدن امولسیون در اثر به هم چسبیدن قطرات فاز پراکنده باعث کاهش سطح قطرات (در اثر متصل شدن قطرات به همدیگر) و کاهش سطوح بینابینی می گردد. برای تشکیل یک امولسیون پایدار باید با بکارگیری انرژی، تمایل سطوح حد فاصل دو فاز را برای منقبض شدن از بین برد. افزایش درجه حرارت مایعات موجود در امولسیون، تا حدی که در ماهیت مواد تغییری ایجاد نکند، موجب کاهش فشارهای بینابینی می گردد (۲۷) ولی به طور اساسی تثبیت سینتیکی امولسیون ها از طریق بکارگیری امولسیفایرها امکان پذیر می باشد. امولسیفایر ها به چهار دسته اصلی تقسیم می شوند :گروه اول شامل یون های غیر سور فاکتانت که بر سطح قطره جذب می شوند اما تاثیری بر کاهش کشش بین سطحی و تسهیل فرایند امولسیون سازی ندارند، گروه دوم ذرات کلوئیدی جامد غیر سور فاکتانت (مانند سلیکا و Clay) که بر سطح قطره جذب می شوند و نوعی محافظ فیزیکی بین قطرات ایجاد کرده و مانع الحاق می شوند. گروه سوم سورفاکتانت های مونومری همانند سدیم دودسیل سولفات. این گروه توانایی کاهش کشش بین سطحی و افزایش پایداری امولسیون را دارند اما از جمله معایب آنها آسیب رسان بودن و قابلیت سمی بودن در محیط زیست می باشد. گروه آخر، سورفاکتانت های پلیمری (پروتئین و پلی ساکارید ها) می باشند که از جمله ویژگی های آنها کاهش کشش بین سطحی، القای میانکنش های الکترواستاتیک و استریک، تغییر در گرانروی میان سطح یا الاستیسیته، تغییرات در گرانروی فاز پیوسته و بهبود پایداری می باشد (۳۰). اکثر عوامل امولسیون کننده دارای ساختمانی آمفی فیلیک هستند، یعنی هم حاوی گروه های قطبی و هم گروه های غیر قطبی می باشند. در صورتی که این گروه ها به میزان کمی از تعادل با یکدیگر خارج گردند، امولسیفایر برای اتصال به یکی از دو فاز تمایل بیشتری از خود نشان خواهد داد. بنابراین فازی که تمایل بیشتری برای اتصال به امولسیفایر از خود نشان می دهد، فاز پیوسته یا فاز خارجی نامیده می شود. هنگامی که مقادیر کمی از عوامل امولسیون کننده (امولسیفایرها) به دو مایع غیر قابل اختلاط افزوده شود، این عوامل در حد فاصل بین دو فاز قرار گرفته و سطح قطرات فاز پراکنده را با ایجاد یک لایه نازک به دور آن پوشش داده و به این ترتیب فشارهای بینابینی را کاهش می دهند و از به هم چسبیدن و اتصال قطرات جلوگیری می کنند و در نتیجه موجب پایداری امولسیون می گردند (۴, ۲۴).
۲-۲- عوامل ناپایداری امولسیون ها
امولسیون ها معمولا به علت اختلاف دانسیته و نیروی کشش بین سطحی دو فاز می شوند، هم چنین مشخص شده است فشار لاپلاس مخالف پایداری امولسیون های یگانه عمل می کند. اصولا ناپایداری ترمودینامیکی ویژگی مشترک بین تمام امولسیون ها می باشد دلیل این امر آن است که برای تبدیل فصل مشترک مجزای بین دو فاز روغن و آب (صفحه ای مسطح) به فصل مشترک بین قطرات فاز پراکنده و پیوسته (جهت بیشتر نمودن سطح تماس بین دو فاز) در طی مرحله همگن سازی، نیروی محرکه ای به سیستم وارد می شود. این مساله موجب می گردد که امولسیون ها در سطح انرژی بالاتری نسبت به فازهای مجزای اولیه قرار گیرند. به عبارتی بهتر، امولسیون ها تمایل دارند که با گذشت زمان به حالت تعادل (سطح انرژی پایین تر) برسند که منظور از حالت تعادل، شکستن کامل دو فاز آب و روغن است. چهار سازوکار فیزیکی عمده دخیل در شکستن امولسیون ها عبارتند از: خامه ای شدن(Creaming)، انبوهش(لخته شدن) (Flocculation)، الحاق (Coalescence)، Ostwald ripening و وارونگی فاز (Phase inversion). همچنین فرایند های شیمیایی به علت تغییر در ساختار شیمیایی مولکول ها بوجود می آیند. از جمله ناپایداری های شیمیایی می توان هیدرولیز و اکسایش را نام برد (۴, ۲۷, ۳۱).
برگشت فاز
خامه ای شدن
ته نشینی
لخته شدن
بهم پیوستگی
شکل ۲-۲- تصویری شماتیک از انواع ساز و کار های ناپایداری امولسیون ها (۲۷).
۲-۲-۱-بهم پیوستگی (Coalescence)
هنگامی بهم پیوستگی قطرات در یک سیستم امولسیون رخ می دهد، قطرات موجود در سیستم بسیار به هم نزدیک شوند و توده ای بوجود آورند. به عبارتی قطرات اولیه پس از پیوستن به یکدیگر به یک قطره بزرگتر (نه تجمعی از قطرات اولیه) تبدیل می شوند (شکل ۲- ۲). McClements در سال ۲۰۰۴ بیان داشت که توانایی قطرات امولسیون برای ایجاد فرایند بهم پیوستگی در سیستم به دو عامل بستگی دارد که شامل ماهیت نیروهای غالب میان قطرات (نیروهای جاذبه برهم کنش های کلوئیدی و نیروهای مکانیکی) و هم چنین میزان مقاومت لایه محافظ تشکیل شده توسط امولسیفایر در برابر شکستن می باشد (۲۷). از جمله دلایلی که بر سرعت بهم پیوستگی تاثیر می گذارد عبارتند از: برخورد بین قطرات، زمان تماس بین قطرات و تشکیل منفذ بر روی لایه تشکیل شده توسط امولسیفایر برخورد بین قطرات در نتیجه حرکت قطرات ایجاد می شود که منشاء این حرکت بر اثر حرکت براونی (Brownian motion)، جدایش در اثر نیروی جاذبه و یا نیروهای مکانیکی به کار رفته می باشد که اگر این حرکات باعث جدا شدن امولسیفایر از روی قطرات شود بهم پیوستگی بین قطرات ایجاد می شود. بنابراین سرعت بهم پیوستگی به فرکانس برخورد (Collision frequency) و بازده برخورد (Collision efficiency) بستگی دارد. فرکانس برخورد عبارت است از تعداد برخورد قطرات در واحد زمان و واحد حجم امولسیون. McClements در سال ۲۰۰۴ بیان داشت که رابطه زیر برای امولسیون هایی با جزء حجمی کم از فاز پراکنده و قطرات بطور کامل کروی صادق است:
(۱)
این معادله، رابطه میان فرکانس برخورد (FB) را با هر یک از عوامل زیر بیان می دارد:
۱η ویسکوزیته فاز پیوسته،T دمای مطلق، k ثابت استفان بولتزمن، φ جزء حجمی فاز پراکنده، r شعاع قطره (۲۷). با توجه به رابطه فوق اگر جزء حجمی فاز پراکنده افزایش یابد و ویسکوزیته فاز پیوسته کم و یا اینکه قطرات کوچکتر شوند، فرکانس برخورد افزایش یافته که نتیجه آن افزایش سرعت بهم پیوستگی قطرات در سیستم امولسیون است. بنابراین در نبود امولسیفایر (به دلیل عدم ایجاد غشای محافظ در اطراف قطرات) بازده برخورد بسیار زیاد است. از این رو، در امولسیون هایی که مقدار امولسیفایر کافی نباشد، احتمال پدیده بهم پیوستگی بسیار زیاد است. اما در صورت وجود امولسیفایر به مقدار کافی، به واسطه وجود برهم کنش های دافعه میان قطرات امولسیون، بازده برخورد بسیار کم است. بازده برخورد بیانگر میزان مواجهات قطرات امولسیون با یکدیگر است که منجر به ناپایداری امولسیون می شود. بازده برخورد در بازه صفر تا یک متغیر است. عدد صفر نشانگر عدم وقوع پدیده بهم پیوستگی و لخته شدن و عدد یک به منزله برخورد مؤثر تمام قطرات با یکدیگر است. بعلاوه این شاخص به برهم کنش های کلوئیدی و هیدرودینامیکی میان قطرات وابسته است. روابط بسیاری برای تعیین بازده برخورد بر پایه نوع ساز و کار برخورد وجود دارد که در اینجا تنها رابطه مربوط به ساز و کار حرکت براونی را اشاره می کنیم:
(۲)
در این رابطه nt، تعداد کل قطرات بر واحد حجم امولسیون و EB بازده برخورد می باشد (۲۷).
۲-۲-۲- انبوهش یا لخته شدن ((Flocculation
قطرات در امولسیون ها به دلیل عوامل مختلفی از جمله وجود انرژی حرارتی، نیروهای جاذبه و یا نیروهای مکانیکی به کار گرفته شده در سیستم، بطور دائم در حال حرکت هستند. در اثر این برخورد، قطرات از هم دور می شوند و یا این که تشکیل توده می دهند که این مساله به بزرگی نیروهای دافعه و جاذبه موجود میان قطرات امولسیون بستگی دارد. در اثر وقوع فرایند انبوهش، دو یا چند قطره برای ایجاد یک توده به هم نزدیک می شوند، اما هر قطره امولسیون، خصوصیت خود را به شکل اولیه یک قطره، در حالت توده بوجود آمده حفظ می کند (شکل ۲- ۲). زمانی فرایند لخته شدن روی می دهد که میزان نیروهای جاذبه واندروالسی میان قطرات امولسیون از نیروهای دافعه الکترواستاتیکی بین آنها بیشتر شود، به عبارتی این فرایند زمانی به وقوع می پیوندد که میزان انرژی جنبشی آزاد شده به واسطه برخورد قطرات فاز پراکنده با یکدیگر بیشتر از انرژی دافعه بین قطرات باشد. در این صورت فاصله قطرات از یکدیگر به حدی کم می شود که در فضایی که نیروهای جاذبه عمل می کنند قرار گرفته و بدین دلیل موجب می شوند قطرات به یکدیگر بچسبند. بدیهی است که با ادامه روند لخته شدن، از تعداد قطرات موجود در امولسیون کم می شود. بنابراین با تغییر تعداد قطرات موجود در امولسیون در طی زمان، می توان به سرعت لخته شدن پی برد. اگر همان گونه که بیان شد، nt نمایانگر تعداد کل قطرات بر واحد حجم امولسیون باشد، در این حالت می توان داشت:
(۳)
در این رابطه، t زمان، F فرکانس برخورد و E بازده (احتمال) برخورد است. به سبب کاهش تعداد قطرات بر اثر لخته شدن، عبارت منفی است که این علامت منفی در رابطه فوق در نظر گرفته شده است. همچنین، عدد در این رابطه، بیانگر این واقعیت است که برخورد دو قطره در طی این پدیده منجر به تشکیل یک قطره و به طور کلی کاهش تعداد قطرات موجود در امولسیون می شود. این رابطه آشکار می سازد که بالا بودن فرکانس برخورد و بازده برخورد که به تشکیل توده می انجامد، سرعت بوجود آمدن این پدیده را در سیستم های امولسیونی تسهیل می کند. به همین دلیل برای کاهش فرکانس برخورد و به دنبال آن کاهش سرعت لخته شدن قطرات امولسیونی، با توجه به رابطه (۱)، باید ویسکوزیته فاز پیوسته را افزایش یابد و برعکس، جزء حجمی فاز پراکنده را تا حد امکان کاهش دهیم. به علاوه کم نمودن اختلاف دانسیته میان فاز پراکنده و پیوسته در امولسیون تولیدی و همچنین گسترده نبودن دامنه توزیع اندازه ذرات امولسیونی می تواند تا میزان قابل ملاحظه ای فرکانس برخورد را کاهش دهد و از بروز این پدیده بکاهد. مطابق با نظریه DLVO، به منظور بیشتر نمودن پایداری امولسیون در مواجهه با پدیده لخته شدن، باید میزان انرژی بالایی در حدود kT 20 در امولسیون به کار گرفته شود تا سیستم برای مدت زمان طولانی پایدار بماند (۳۲). این نظریه بیش از نیم قرن توسط Derjaguin و Landua در روسیه و Verwey و Overbeek در هلند به طور همزمان و مستقل از یکدیگر، برای تفسیر پدیده های شناخته شده در ارتباط با پایداری سیستم های دیسپرسیونی و به طور مخصوصی سیستم های کلوئیدی، نظریه واحدی را ارائه نمودند. بنابراین به واسطه تلاش های این چهار شخص، نام این نظریه را DLVO نامیدند. این نظریه برای سیستم های پراکنش یافته ای مصداق دارد که بزرگی اندازه ذرات پخش شده در آن حداکثر به ۱۰ میکرومتر می رسد. زمانی که در یک سیستم دیسپرسیونی مانند امولسیون ها، دو قطره با شعاع برابر به یکدیگر نزدیک می شوند، بر اساس نظریه DLVO، نیروی کل حاکم بر فضای میان دو قطره، به صورت برآیندی از دو نیروی جاذبه واندروالسی و نیروی دافعه الکترواستاتیکی تعریف می گردد (۲۷).
۲-۲-۳- جدایش گرانشی (Creaming)
جداشدن گرانشی یکی از معمول ترین ساز و کار های ناپایداری در صنعت غذا به حساب می آید و متخصصان این صنعت همواره تلاش می کنند تا میزان ته نشست و یا لایه خامه ای و نیز حساسیت یک محصول به ناپایداری از این نوع را در طول مدت زمان طولانی برای نگهداری را به حداقل کاهش دهند. به طور کلی دانسیته قطرات پراکنده شده در سیستم امولسیونی با فاز پیوسته که این قطرات را احاطه کرده متفاوت است. از این رو، نیروی گرانشی خالصی بر آن ها اعمال می شود. اگر قطرات دارای دانسیته ای کمتر از دانسیته فاز پیوسته باشند، تمایل دارند به سمت بالا حرکت کنند، که در این حالت پدیده خامه ای شدن روی می دهد (شکل ۲- ۲). برعکس زمانی که قطرات فاز پراکنده از دانسیته بیشتری نسبت به مایع احاطه کننده برخوردار باشند، تمایل دارند به سمت پایین حرکت نمایند. در این صورت این پدیده را ته نشینی (Sedimentation) می نامیم (شکل ۲-۲). دانسیته بیشتر روغن های خوراکی در حالت مایع از دانسیته آب کمتر می باشد. به همین دلیل فاز روغنی تمایل دارد تا به سطح امولسیون آمده و بر عکس فاز آبی در پایین تجمع می کند. بدین خاطر است که در یک امولسیون روغن در آب مانند امولسیون های نوشیدنی، قطرات تمایل دارند تا لایه خامه ای تشکیل دهند. این در حالی است که در امولسیون آب در روغن مانند کره، تمایل به ته نشینی بیشتر مشاهده می شود. البته متذکر می شویم که گاهی این امکان وجود دارد که در امولسیون های روغن در آب نیز پدیده ته نشینی صورت پذیرد. به طور مثال هنگامی که در فاز روغنی یک امولسیون روغن در آب، ماده وزن دهنده ای مورد استفاده قرار گیرد و یا در همین فاز، کریستال های چربی وجود داشته باشد. بررسی ها نشان می دهد که جداشدن گرانشی یا به عبارتی پدیده های ته نشینی یا خامه ای شدن در امولسیون در اثر دو ساز و کار پدید می آید. این ساز و کار ها عبارتند از: ۱) اختلاف میان دانسیته فاز پراکنده و فاز پیوسته در امولسیون که معمولا در امولسیون های روغن در آب باعث خامه ای شدن و در امولسیون های آب در روغن موجب پدیده ته نشینی می شود که هر کدام از پدیده های مذکور شرایط لازم را برای حلقه ای شدن (Ringing) و اکسایش روغن فراهم می سازد. پدیده حلقه ای شدن، شکل گیری یک حلقه سفید در اطراف گردنه بطری است، در حالی که پدیده اکسایش روغن به شکل گرفتن سطح روغنی درخشان بر روی امولسیون تعریف می شود. این پدیده ها می توانند در طی ساز و کارهایی مانند بهم پیوستگی و لخته شدن نیز بوجود آیند. ۲) اختلاف دانسیته توده حاصل از فرایند های لخته شدن و یا بهم پیوستگی با دانسیته فاز پیوسته (۲۷). معمولا برای پیش بینی پایداری امولسیون ها در برابر دو فاز شدن از مدل های ریاضی مانند قانون استوکس استفاده می شود. معمولا به یک قطره در فاز پراکنده، سه نیروی مختلف از جمله نیروی جاذبه، نیروی اصطکاکی و نیروی ارشمیدسی وارد می شود که برآیندشان منجر به معادله استوکس می گردد. نیروی جاذبه از رابطه زیر بدست می آید:
(۴)
در این رابطه، r شعاع قطره، g شتاب ثقل، ۱ρ و ۲ρ به ترتیب دانسیته فاز های پیوسته و پراکنده هستند.
نیروی اصطکاک در خلاف جهت حرکت قطرات صورت می پذیرد، به طوری که وقتی قطرات از میان فاز پیوسته به سمت بالا حرکت می کنند، بر روی آنها یک نیروی اصطکاک در خلاف جهت بر آنها وارد می شود که از رابطه زیر محاسبه می شود:
(۵)
در این رابطه، v سرعت بالا رفتن قطره، η ویسکوزیته فاز پیوسته و r شعاع قطره است (۲۷).
اگر برآیند نیروهای وارده بر قطره صفر باشد، سرعت قطره بی شک به سرعت ثابتی می رسد که به آن سرعت حد گویند که می توان برای محاسبه آن از رابطه زیر (قانون استوکس) استفاده نمود :
(۶)
علامت سرعت در این رابطه بیانگر جهت حرکت قطرات و نشان دهنده هر یک از پدیده های ته نشینی و خامه ای شدن است. علامت مثبت (+) به منزله حرکت قطره به سمت بالا و علامت منفی (-) نشان دهنده حرکت به سمت پایین است. براساس قانون استوکس معلوم می گردد که با کاهش اختلاف دانسیته میان دو فاز پراکنده و پیوسته، کاهش شعاع قطرات و افزایش ویسکوزیته فاز پیوسته میزان جداشدن در اثر نیروی گرانشی را کاهش می یابد. علاوه بر اندازه ذرات در امولسیون ها، توزیع این ذرات نیز از اهمیت بالایی برخوردار است، به طوری که هرچه توزیع اندازه قطرات بیشتر باشد، ویسکوزیته امولسیون کمتر می شود. در امولسیونی که اندازه قطرات آن یکسان نباشد (امولسیون پلی دیسپرس)، قطرات کوچکتر در فضای خالی ایجاد شده بین قطرات بزرگتر قرار می گیرند و از این رو، ویسکوزیته کمتری نسبت به امولسیون با اندازه قطرات یکسان خواهد داشت (۲۷). هرچه نسبت اندازه قطرات بزرگ به کوچک افزایش یابد، ویسکوزیته کم می شود. از لحاظ نظری، اگر نسبت اندازه قطرات بزرگ به کوچک عدد ۱۰ باشد، بیشترین کاهش ویسکوزیته مشاهده می شود. از جمله این عوامل دیگر که برای پیش بینی دقیق تر پایداری یک امولسیون غذایی از دیدگاه خامه ای شدن می توان سیالیت قطرات، غلظت فاز پراکنده، شاخص پلی دیسپرسیتی، بار و اثرات متقابل قطرات، ضخامت لایه بین سطحی و رفتار غیر نیوتنی فاز پیوسته را نام برد (۲, ۲۷, ۳۳).
۲-۲-۴- برگشت فاز ( (Phase inversion
پدیده ای که در آن سیستم امولسیون روغن در آب به امولسیون آب در روغن و برعکس تغییر حالت می دهد را برگشت فاز می نامند. این پدیده در تولید برخی محصولات مانند کره و مارگارین مرحله ای اساسی به شمار می رود، که در آن یک امولسیون روغن در آب به یک امولسیون آب در روغن تبدیل می شود (شکل ۲-۲). اما در سایر محصولات غذایی، فرآیندی نامطلوب است و پس باید از پدید آمدن آن ممانعت کرد، زیرا اثرات نامطلوبی بر ظاهر، بافت، پایداری و مزه این دسته از مواد غذایی دارد. به طور کلی می توان گفت که عوامل موثر در ایجاد این پدیده، جزء حجمی فاز پراکنده، نوع و غلظت امولسیفایر، هم زدن مکانیکی به دلیل ایجاد تنش برشی و دما می باشند. در این میان، کاهش یا افزایش دما مهمترین عامل بوجود آورنده برگشت فاز است. دما می تواند از طریق متبلور نمودن چربی و یا تغییر شکل هندسی مولکول فعال کننده سطحی باعث ایجاد برگشت فاز گردد. این پدیده به دو دلیل اتفاق می افتد: ۱) تغییر در شکل هندسی مولکول فعال کننده سطحی ۲) متبلور شدن چربی (۲۴).
۲-۲-۴-۱-تغییر در شکل هندسی مولکول فعال کننده سطحی
در صورتی که مولکول امولسیفایر مورداستفاده، غیر یونی باشد، در اثر حرارت تدریجی، به دلیل آب زدایی قسمت آبدوست مولکول امولسیفایر امولسیون از روغن در آب به آب در روغن تبدیل می گردد، همچنین اگر امولسیفایر مورد استفاده یونی باشد با افزایش غلظت الکترولیت در فاز آبی، زیرا بار الکتریکی روی بخش آب دوست مولکول فعال کننده سطحی به وسیله یون های با بار مخالف احاطه می گردد و رفتار مشابه امولسیفایر غیر یونی رخ می دهد.
۲-۲-۴-۲- متبلور شدن چربی
۴-۰۶۱ نهج البلاغه-حکمت ۲۳۹ ۱۱۵
۴-۰۶۲ نهج البلاغه-حکمت ۲۴۴ ۱۱۵
۴-۰۶۳ نهج البلاغه-حکمت ۲۴۷ ۱۱۶
۴-۰۶۴ نهج البلاغه-حکمت ۲۴۸ ۱۱۷
۴-۰۶۵ نهج البلاغه-حکمت ۲۵۲ ۱۱۷
۴-۰۶۶ نهج البلاغه-حکمت ۲۵۵ ۱۱۹
۴-۰۶۷ نهج البلاغه-حکمت ۲۵۹ ۱۲۰
۴-۰۶۸ نهج البلاغه-حکمت ۲۷۵ ۱۲۱
۴-۰۶۹ نهج البلاغه-حکمت ۲۸۹ ۱۲۳
۴-۰۷۰ نهج البلاغه-حکمت ۳۰۱ ۱۲۶
۴-۰۷۱ نهج البلاغه-حکمت ۳۲۲ ۱۲۸
۴-۰۷۲ نهج البلاغه-حکمت ۳۲۸ ۱۲۹
۴-۰۷۳ نهج البلاغه-حکمت ۳۲۹ ۱۳۰
۴-۰۷۴ نهج البلاغه-حکمت ۳۳۳ ۱۳۰
۴-۰۷۵ نهج البلاغه-حکمت ۳۷۱ ۱۳۲
۴-۰۷۶ نهج البلاغه-حکمت ۴۷۱ ۱۳۴
۴-۰۷۷ نهج البلاغه-حکمت ۴۷۹ ۱۳۵
۴-۰۷۸ نهج البلاغه-حکمت ۴۸۰ ۱۳۶
نتیجهگیری و پیشنهادات ۱۳۷
مُلخَّصُ البَحثِ ۱۴۰
فهرست منابع و مآخذ ۱۴۳
فهرست اعلام ۱۴۶
Abstract II
چکیده
کلمات امام علی(ع) با دو امتیاز شناخته میشده است: یکی فصاحت و بلاغت، و دیگر چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدی بودن. هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافی است که به کلمات علی(ع) ارزش فراوان بدهد، ولی توام شدن این دو با یکدیگر یعنی اینکه سخنی در مسیرها و میدانهای مختلف و احیانا متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت خود را درهمه آنها حفظ کرده باشد، سخن علی(ع) را قریب به حد اعجاز قرار داده است و به همین جهت سخن علی در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است و دربارهاش گفتهاند: «فَوقَ کَلامِ المَخلوقِ وَ دونَ کَلامِ الخالِقِ!»آنحضرت به ویژه دربیان دیدگاههای اجتماعی با استفاده هنرمندانه از صنایع ادبی داد سخن داده است . در انجام این تحقیق با بهره گرفتن از منابع مختلف از جمله جواهرالبلاغه و شرح و ترجمه آن ،شرح ابن ابی الحدید و ابن میثم بحرانی و شرح ها و ترجمهای دیگر و نیز نرمافزار و برخی مطالب سایتهای مرتبط که عناوین آنها دربخش فهرست منابع و مآخذ خواهد آمد، به بررسی تعداد ۷۸ کلمه از کلمات قصار آن حضرت(ع) که دارای دیدگاههای اجتماعی میباشند، از نظر کاربرد فن بیان پرداخته شده است. و مشخص میشود که علی(ع) با بهره گرفتن از انواع کنایه و تشبیه در درجه اول و در مراتب بعدی استعاره و انواع مجاز در کلمات قصار مقاصد اجتماعی و آموزههای زندگی جمعی بشر را به صورت محسوس و ملموس به تصویر کشیده است، به طوری که مخاطبین خودرا وادار به تاملی لذتبخش می کند که پس از دست یافتن به نتیجه این کنکاش دلنشین و دریافت معانی بلندکلام، خاضعانه در برابر پذیرش آن سرتسلیم فرود می آورد.
کلیدواژه:کلمات قصار،فصاحت و بلاغت،دیدگاه های اجتماعی،امام علی (ع)،نهج البلاغه.
مقدمه
ادبیات کلید دلهاست،اگرصالحان آن را به کارگیرندخیروصلاح را به دلها وارد می سازدو اگربه دست تبهکاران افتدبا افکارو هواهای نفسانی خود آن را به بیهودگی و لغومبتلا می سازدومردم را به انحراف میکشانند.ادبیات شمشیری دو لبه است گاه موانع را درمقابل مسیر کمال از بین می برد و گاه زخم نیزه ای میشود ودرنفوس برگزیدگان فرو می رودواین مصداق زبان کسانی است که خداوند منزه و متعال درباره ایشان میفرماید:﴿فَإذا ذَهَبَ الخَوفُ سَلقُوکُم بِِأَلسِنهٍ حِدادٍ﴾(احزاب؛۱۹)پس چون ترس و خوف از آنان رخت بربنددبازبان های برنده باشمابرخورد می کنند.﴿اللهُ نَزّلَ أحسَنَ الحَدیثِ کِتاباً مُتشابهاً مَثانیَّ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلودُ الّذینَ یخشَونَ رَبَّهُم..﴾(زمر؛۲۳)(خدابهترین سخن را نازل کرده است کتابی متشابه ودوتادوتا که از تلاوت آن کسانی راکه از پروردگارشان میترسند ازخوف تن بلرزد…)آیه ی فوق گویاترین آیه درارتباط با بلاغت قرآن کریم است که قرآن کریم را سخنی نیکو و همسان در راستی ودرستی معانی و تناسب و استواری نظم و تألیف معرفی می کند.اگربلاغت در زبان عرب را به تمامی مدیون قرآن کریم بدانیم و بزرگترین عامل درشکل گیری علمی تابدین حدگسترده رانزول وحی به حساب آوریم سخنی به گزاف نگفته ایم و به جرأت می توان گفت اگرقرآن کریم نازل نمی شد چه بسا که علوم بلاغت و صرف و نحو و بسیاری دیگر از معارف درمیان اعراب شکل نمی گرفت.شکی نداریم که قرآن کریم درزمینه ی زیبایی و آرایش سخن هنرنمایی کرده است.درحدی که با هیچ سخن زیبا و فصیحی قابل مقایسه و رقابت نیست.هرگاه بحث از فصاحت وسخنوری می شود ناخود آگاه نام نهج البلاغه براذهان تداعی می شود. آری نهج البلاغه پس از قرآن کریم جامع ترین منبع فکری اسلامی به خصوص تشیع به شمار می آید وطی قرن های متمادی خواستگاه اندیشه های والا از جهت معنا و سخنان بلیغ از جهت لفظ برای ملل عرب وعجم بوده است .
از آنجاکه شواهد موثق بیانگرآن است که هیچ اثرمستقلی درموضوع سیمای ادبی نهج البلاغه نگاشته نشده است از این رو دراین نوشتارتلاش شده است به جلوه هایی از هنر خارق العاده ی نهج البلاغه درصحنه پردازی و تجسم بخشیدن مفاهیم ،تصاویری پویا و زنده اشاره شودونمونه هایی از تابلوهاوچشم اندازهای زیباو محسوس آن درپیش روی مشتاقان و شیفتگان این شاهکارادبی مسلمانان قرار گیرد.درواقع هرآیه ی قرآن کریم یاکلامی از نهج البلاغه یک تصویر کلی یا ساختارکلّی و یا یک تابلو هنری کلامی را در برابر دیدگان مخاطب ترسیم می نماید.مضامین نهج البلاغه درحدود ۱۴۰۰ سال قبل بیان شده وسپس درحدود ۱۰۰۰سال پیش توسط سیدشریف رضی(ره)جمع آوری گردیده است تا از فراموشی و غبار ایام رهایی یابد.همه ی ما می دانیم که حضرت علی (ع)درزمانی می زیسته اندکه جامعه ی عرب به تازگی از خصایص جاهلی رها شده بود.سخن گفتن با این مردم نمی تواند چندان خالی از دشواری باشد.امّا واضح است که کلام امیرالمؤمنین(ع) تنها برای شنونده همزمان اونیست .این سخنان می توانند قابلیت تسرّی درامتداد زمان پیدا کنند.
اگر ما بخواهیم به اسلام توجه کنیم وقرآن را بفهمیم ناچار از مراجعه به کلام امیرالمؤمنین(ع) هستیم خواه شیعه باشیم یا سنّی چون نهج البلاغه به همه ی مسلمانان تعلّق داردبلکه بهترین تفسیر که قادر به احیای قرائن و شواهد و معنای متن قرآن است نهج البلاغه می باشد.از این حیث نهج البلاغه دارای اهمیّت درجه اول دربین تمامی کتابهایی است که میتوان مورد مراجعه قرار داد و به قولی نهجالبلاغه اخو القرآن(یعنی برادر قرآن )است . مباحث ذکر شده فوق، انگیزه رساله حاضررا فراهم آورد که نگارنده تصاویری از گزیده کلمات قصار نهج البلاغه راکه درمعنای مجازی به کاررفته زود شناسایی کرده و آن را درچهار فصل ارائه نماید:
درفصل اول به بررسی کلیات تحقیق پرداخته شده است کلیاتی پیرامون بیان مسأله ،اهداف تحقیق ،فرضیات و سوالات تحقیق ،روش تحقیق و پیشینه تحقیق بیان شده است.درفصل دوم به سخنی دربارهی نهجالبلاغه و شخصیت بیمانند گوینده و گرد آوردنده آن پرداخته شده و در فصل سوم به گذری مختصربرعلم بلاغت وبیان پرداخته شده است، تعاریف مورد نیاز از بلاغت وبه ویژه علم بیان واقسام بیان شامل مجازو انواع آن ،استعاره ،تشبیه ،کنایه و انواع آن ها به اختصار توضیح داده شده است.درفصل چهارم به اثبات فرضیهها پرداخته شده است . و تصور براین است که حضرت علی در بیان دیدهگاههای اجتماعی خود در کلمات قصار بیشتر از کنایه استفاده نمودهاند لذا با ارائه ی موارد متعدد و شواهد بسیاری از کاربرد انواع وجوه بیانی ،صحت این ادعا اثبات گردیده است. درپایان نتیجه گیری لازم ارائه گردیده است.وازجمله نتایج قابل توجه این مسأله است که برای بیان موضوعات اجتماعی تصویرگری معانی و تجسم بخشیدن به مفادکلام درقالب مجاز ،تشبیه ،استعاره و کنایه از سایر وجوه بیانی باارزشتر و تأثیرگزارتر است لذا مبلغین و مروجین امورتربیتی و ارشادی می توانند با الهام گرفتن از کلام امیر سخن و خطابه وشیوه واسلوب بیانی ایشان درنفوذ کلام خود بیافزایند.
سیده سمیه نوربخش
شهریورماه۱۳۹۳
فصل اوّل
کلیات تحقیق
فصل اوّل
کلیّات تحقیق
۱-۰۱بیان مساله
با توجه به این که قران کریم و نهج البلاغه از نظر ادبی جزء شاهکار های موجود هستند،لذا می توان چگونگی تصویر پردازی هنری در آن ها را بررسی و از آن بهره برداری کرد.نهج البلاغه پس از قران کریم بزرگترین کتاب شیعیان جهان میباشد که از لحاظ الفاظ و معانی شگفتی همگان را برانگیخته و پیوسته مورد توجه ادیبان و علما و دانشمندان و مسلمان و غیر مسلمان قرار گرفته است و هر کسی از دیدی به آن نگریسته است با توجه به این که نهج البلاغه از نظر ادبی یکی از بهترین منابع موجود میباشد لذا میتوان به همین دلیل چگونگی تصویر پردازی هنری درآن را بررسی و از آن استفاده لازم را نمود. تصویر پردازی هنری یکی از زیبا ترین موضوعاتی است که می تواند در این پژوهش موردبحث و بررسی قرار گیرد.در این تحقیق تابلو های هنری وتصویری کلمات قصاربا موضوعات اجتماعی رادر منظر مخاطبین به تصویر می کشیم.
۱-۰۲سوالات تحقیق
این پایان نامه در راستای پاسخ گویی به پرسشهای زیر است:
حضرت علی (ع) به عنوان امیرخطابه وسخنوری،برای مطرح کردن موضوعات اجتماعی درکلمات قصار،ازکدام مواردبیان بیشتراستفاده فرموده اند؟
آیا می توان ادعا کرد که حضرت (ع) برای مطرح کردن موضوعات اجتماعی درکلمات قصارازانواع کنایات بیشترازدیگرموارد بیان استفاده فرموده است؟
آیادرکلمات قصاربا مضامین اجتماعی بعداز کنایه ،تشبیه کاربرد بیشتری دارد؟
آیاازشیوه ی بیان موضوعات اجتماعی درکلمات قصارنهج البلاغه می توان برای آموزش وترویج آداب اجتماعی درجوامع اسلامی معاصرالهام گرفت ؟