نتیجه آنکه وزیر امور خارجه در زمان تصدی وزارت از مصونیت قضایی برخوردار است حتی اگر در دیدار خصوصی از یک کشور خارجی باشد زیرا تعقیب و دستگیری وزیر امور خارجه حین دیدار خصوصی از یک کشور خارجی و حتی صرف صدور قرار جلب مانع هدایت روابط بینالمللی دولت متبوع وی میشود.
ج) حیطه مصونیت کیفری وزیر امور خارجه
همانند نمایندگان دیپلماتیک، وزیر امور خارجه در حال تصدی مقام از دو دسته مصونیت قضایی برخوردار است.
۱) مصونیت شغلی: وزیر امور خارجه مانند هر نماینده دولت برای اعمال رسمی و دولتی از این مصونیت برخوردار است. بر مبنای این مصونیت، اعمالی که مقامات دولتی همچون وزیر امور خارجه در راستای اجرای وظایف رسمی خویش انجام میدهند از صلاحیت کیفری محاکم داخلی سایر کشورها مستثنی میباشد.
۲) مصونیت شخصی: همانگونه که پیشتر عنوان شد اعمال انجام گرفته در ظرفیت شخصی مقامات دولتی از جمله وزیر امور خارجه باید مشمول مصونیت کیفری باشد تا تحت پوشش جرمی که به عنوان خصوصی ارتکاب یافته از تعدی به حقوق دولتها یا مداخله در مأموریت وزیر امور خارجه جلوگیری شود.
یافتههای دیوان در زمینه مصونیت کیفری وزیر امور خارجه که مبتنی بر حقوق عرفی حاکم بر مصونیتهای روسای دولت یا کشور میباشد حاکی از آن است که وزیر امور خارجه در زمان تصدی این مقام نسبت به اعمالی که در جهت انجام وظایف رسمی خویش انجام میدهد نزد محاکم داخلی سایر کشورها از مصونیت برخوردار است. چنین مصونیتی اعمال خصوصی وی را نیز در بر میگیرد. همانگونه که گفته شد دیوان پیگرد و محاکمه و حتی صدور قرار بازداشت وزیر امور خارجه را مانع انجام صحیح وظایف نمایندگی وی دانسته حتی زمانی که وی در یک دیدار خصوصی به سر میبرد. چنین مصونیتی محدود به اعمال صورت گرفته در زمان تصدی مقام نبوده بلکه وزیر امور خارجه نسبت به اعمالی که پیش از تصدی مقام وزارت مرتکب شده است در زمان تصدی وزارت امور خارجه از مصونیت برخوردار است.
د) رژیم مصونیت پس از ترک مقام
مصونیت کیفری حاکم بر اعمال وزیر امور خارجه پس از ترک مقام محدودتر میشود. دیوان در قضیه وزیر امور خارجه کنگو اشاره کرد که » سپر مصونیت در زمانی که متهم سمت خود را ترک میکند ضعیفتر است. [۸۴]«هرچند وزیر امور خارجه، در حال تصدی مقام و پس از آن نسبت به اعمالی که در سمت رسمی انجام داده است دارای مصونیت کیفری نزد مراجع قضایی سایر کشورها میباشد، مصونیت شخصی او صرفاً دوران تصدی مقام را پوشش میدهد.[۸۵] در واقع مصونیت وزیر امور خارجه در زمان تصدی مقام به معنای عدم مسئولیت وی نیست بلکه اعمالی که در ظرفیت رسمی توسط وی انجام میگیرد قابل انتساب به دولت متبوع وی میباشد و جرایمی که در ظرفیت خصوصی و شخصی خویش مرتکب شده پس از ترک مقام در دادگاه صالح خارجی قابل پیگرد میباشد. دیوان در دعوای کنگو علیه بلژیک تأکید کرد که مصونیت وزیر امور خارجه شاغل به این معنا نیست که در مورد جرایمی که مرتکب میشود بیکیفر بماند. مصونیت کیفری قضائی ممکن است مدت زمانی نسبت به برخی جرایم مانع تعقیب شود اما به این معنا نیست که شخص کلاً از مسئولیت کیفری معاف است.[۸۶] » باید پذیرفت که دیوان (در دعوای کنگو علیه بلژیک) یکی از زمینههای مبهم حقوق را تبیین و روشن نمود و بدین ترتیب به طور چشمگیری حمایت حقوق بینالملل از وزرای خارجه را گسترش داد و بنابراین، هدایت روابط بینالمللی را در اولویت قرار داده است. [۸۷]«
ه) مصونیت هیئتهای نمایندگی سیاسی
نیازهای موجود در عرصه بینالمللی کشورها را بر آن داشت تا علاوه بر مأموران دیپلماتیک و کنسولی، از مأموران ویژه و مخصوص جهت حل مسائل بینالمللی استفاده نمایند. این مأموران ویژه معمولاً در قالب هیئتهای نمایندگی سیاسی به سایر کشورها سفر کرده و مأموریت خویش را انجام میدهند.
برخلاف مأموریت دیپلماتیک دائم که تمام یک دوره معین (معمولا ۴ سال) را در بر میگیرد، » وظیفه مأمور(ان) ویژه انجام مأموریت خاصی است که ویژگی های دوجانبه بودن، موقتی بودن و محدود بودن را داراست. [۸۸]«مأموریت ویژه و موقت نسبت به مأموریت دائم از سابقه تاریخی بیشتری برخوردار است. از دوران باستان نمایندگان دولتشهرها در زمان انجام مأموریت خویش که غالباً به صورت موقت و کوتاه صورت میگرفت از مصونیت برخوردار میگشتند.
بنابراین مصونیتهای نمایندگان دولت در یک هیئت ویژه نزد محاکم سایر کشورها ریشه در حقوق بینالملل عرفی دارد. و همانگونه که در مقدمه معاهده هیئتهای ویژه[۸۹] (۱۹۶۹) مصوب مجمع عمومی سازمان ملل آمده است، هدف این مصونیتها منتفع کردن اشخاص نبوده بلکه تضمین انجام صحیح و بینقص وظایف آنان میباشد و ریشه در حسن انجام وظایف نمایندگی دارد.
معاهده هیئتهای ویژه (۱۹۶۹) که مصونیتها و مزایای هیئتهای نمایندگی سیاسی غیر دائم را تدوین نموده است مأموریت ویژه را در ماده ۱ اینگونه تعریف میکند:
هیئت مأموریت ویژه، یک هیئت موقت، به نمایندگی از دولت، که توسط یک دولت به سرزمین دولت دیگر و با رضایت دولت اخیر فرستاده میشود، با هدف ایجاد رابطه با آن کشور در مورد مسائل خاص و …
ماده ۳۱ این معاهده اعلام کرده است که نمایندگان دولت فرستنده در هیئت مأموریت ویژه و اعضای هیئت دیپلماتیک آن از صلاحیت کیفری دولت پذیرنده مصون هستند. بنابراین اعمال انجام شده در مقام انجام وظایف رسمی و نیز اعمال ارتکابی در ظرفیت شخصی شامل مصونیت کیفری نزد محاکم کشور پذیرنده میباشند.
در صورتی که دولت فرستنده نمایندگان، از مصونیت آنان صرفنظر نماید، خواه این چشم پوشی از مصونیت به درخواست کشور پذیرنده باشد خواه به ابتکار دولت فرستنده، مصونیت کیفری قابل استناد نخواهد بود. دولت پذیرنده هیئت دیپلماتیک موقت میتواند در هر زمان و بدون آنکه ملزم به توضیح پیرامون تصمیمش باشد هر یک از اعضای هیئت را عنصر نامطلوب خوانده و از کشور اخراج کند. بدیهی است در صورت عدم خروج این شخص یا اشخاص از کشور پذیرنده پس از مدت زمان مشخصی تحت صلاحیت دولت پذیرنده قرار گرفته و قابل پیگرد خواهند بود.
پس از پایان مأموریت مصونیت کیفری نسبت به اعمالی که در ظرفیت رسمی و در راستای انجام وظایف نمایندگی دولت صورت پذیرفته برقرار خواهد بود اما چنین مصونیتی شامل اعمال خصوصی و شخصی که در زمان مأموریت یا پیش از آن به وقوع پیوسته نخواهد شد.
مبحث دوم: مصونیت سران دولتها یا کشورها
شأن و جایگاه سران دولت یا کشور و لزوم احترام به آنان به عنوان نماینده و مظهر اقتدار یک ملت موجب برخورداری این افراد از مصونیت نزد محاکم داخلی سایر کشورها شده است. مصونیت سران دولتها و کشورها، این افراد را از پیگرد محاکم قضایی سایر کشورها در قبال اعمالی که در مقام رسمی یا خصوصی خویش انجام میدهند، محافظت می کند. چنین مصونیتی را اغلب کشورهای جهان پذیرفتهاند.
هرچند پس از پایان جنگ جهانی دوم و در نتیجه جنایات رخ داده در طی آن و در پاسخ به افکار عمومی جهان که خواهان برخورد با مرتکبین چنین جنایاتی بودند رژیم مصونیت سران دولتها و کشورها با محدودیتها و استثنائاتی مواجه شده و ویژگی مطلق خویش را از دست داد، با این حال رژیم مصونیتی سران دولت یا کشور همچنان به قوت خویش باقی است. زیرا اعطای مصونیت به سران دولت یا کشور علاوه بر احترام به حاکمیت برابر کشورها، تضمین کننده انجام صحیح وظایف این افراد در جهت تنظیم روابط میان دولتها در عرصه بینالمللی میباشد.
بدیهی است که قواعد حاکم بر این رژیم حقوقی دارای ابعاد گوناگونی است. بنابراین در این مبحث تلاش میشود ضمن تبیین مبنای اعطای مصونیت کیفری بینالمللی به سران دولت یا کشور و ابعاد آن، قلمرو چنین مصونیتی در زمان تصدی مقام و پس از ترک مقام بررسی گردد.
گفتار اول: مصونیت سران کشور یا دولت در زمان تصدی مقام
مصونیت از صلاحیت دولت خارجی همواره از اصول اساسی و ابزارهای مهم در انجام روابط دیپلماتیک محسوب میشود. رئیس کشور، اعم از پادشاه یا رئیس جمهور، از ارکان روابط بینالمللی محسوب میگردد و اعطای مصونیت، به وی اجازه میدهد تا بدون ترس از محاکمه، بازداشت یا مجازات به سایر کشورها سفر کرده و وظایف رسمی خویش را انجام دهد. در صورت فقدان چنین مصونیتهایی روسای کشورها ترجیح میدهند از سفر به سایر کشورها خودداری کنند که این امر آسیب جدی به روابط کشورها وارد میسازد.
الف) مفهوم رئیس کشور یا دولت
در تبیین مفهوم ” مصونیت رئیس کشور “[۹۰] ابتدا باید این مسئله مشخص شود که چه کسی رئیس کشور محسوب میشود. ریاست کشور مسئلهای است که بر اساس قانون اساسی هر کشور تعیین میگردد.[۹۱] در برخی از کشورها عالیترین مقام رسمی کشور علاوه بر اینکه در بعد داخلی حاکمیت، رئیس کشور محسوب میشود در بعد بینالمللی حاکمیت دولت نیز شخص اول مملکت محسوب میشود. چنین شخصی به واسطه آنکه بر اساس قانون اساسی کشور خود در روابط بینالمللی کشورش به عنوان شخص اول مملکت محسوب میشود، مشمول حقوق و تعهدات ناشی از این سمت در عرصه بینالمللی میگردد.[۹۲]
از سوی دیگر در برخی از نظامهای سیاسی موجود مقام ریاست کشور بر عهده شخصی است که در روابط بینالمللی کشورش رئیس کشور محسوب نشده و شخص دیگری بر اساس قانون اساسی آن کشور در روابط بینالمللی رئیس محسوب میشود.
» در نظام سیاسی کشور (ایران) دو نوع حاکمیت داخلی و بینالمللی وجود دارد. در خصوص حاکمیت داخلی، در اینکه رهبر عالیترین مقام سیاسی میباشد تردیدی نیست، اما از نظر بینالمللی با توجه به اینکه رئیسجمهور مقامی همشأن روسای سایر کشورها را دارد و اعمال مربوط به سیاست خارجی، همچون اعزام و پذیرش سفرا، امضای قراردادهای بینالمللی و مراودات سیاسی که در سطح سران کشورها صورت میگیرد با اوست، اصولاً او را در عالیترین مقام بینالمللی کشور قرار می دهد. [۹۳]«
بنابراین فردی که در قانون اساسی به عنوان عالیترین مقام کشور در عرصه بینالمللی شناخته میشود از مصونیتهایی که حقوق بینالملل به رئیس یک کشور اعطا میکند، برخوردار خواهد بود. فارغ از اینکه بر اساس قانون اساسی آن کشور وی در بعد داخلی حاکمیت نیز شخص اول مملکت باشد یا نباشد.
ب) مبنای مصونیت سران دولت یا کشور
» مصونیت رئیس دولت ریشه در نزاکت بینالمللی و دلیل کارکردی دارد. این منطق مبتنی بر نزاکت بینالمللی که ” هیچ کشوری نباید تحت صلاحیت کشور دیگر باشد ” مبتنی بر اصل حاکمیت ملی است. همچنین دلیل کارکردی آن است که اگر کشورها و سران آنها موضوع صلاحیت قضایی قرار گیرند انجام روابط بینالمللی با مشکل مواجه خواهد شد. [۹۴]«
به طور کلی مصونیت سران دولت یا کشور ریشه در حقوق بینالملل عرفی دارد. همانگونه که پیشتر اشاره شد دیوان بینالمللی دادگستری در دعوای کنگو علیه بلژیک جهت تعیین چهارچوب مصونیتهای حاکم بر اعمال متصدی وزارت امور خارجه از نظام مصونیت سران دولت یا کشور که مبتنی بر حقوق بینالملل عرفی است بهره جست. مصونیت سران دولت یا کشور ریشه در دو اصل بنیادین حقوق بینالملل، اصل مصونیت دولت (تساوی حاکمیتها) و اصل ضرورت خدمت (الزامات حسن انجام وظیفه نمایندگی) دارد.
۱- اصل مصونیت دولتها
به لحاظ تاریخی، حقوق بینالملل اصل مصونیت کامل دولتها را مورد شناسایی قرار میدهد. بر اساس این اصل محاکمه دولت بدون رضایتش امکان پذیر نمیباشد. این اصل ناشی از اصل تساوی حاکمیتهاست. از آنجائیکه بر اساس اصل تساوی حاکمیتها دولتها در عرصه بینالملی دارای حاکمیت نسبی و برابر میباشند، بنابراین نمیتوانند نسبت به یکدیگر اعمال صلاحیت کنند. این قاعده تقریباً مورد پذیرش اغلب دولتهای موجود است و مبنای آن رویه لاتینی ” هیچ شخصی قادر به اعمال حاکمیت و سلطه برشخص برابر نیست “ میباشد. بدین ترتیب از آنجائیکه دولت و ادارهکننده آن یکسان میباشند بر اساس اصل مصونیت حاکمیت دولت، رئیس دولت از مصونیت برخوردار است.
با گذشت زمان، حقوق بینالملل به سمت تغییر مفهوم و محدود کردن اصل مصونیت حاکمیت دولت پیش رفته و با تفکیک میان اقدامات رسمی دولت و سایر رفتارها از جمله اعمال تجاری، دسته اول را همچنان در محدوده اصل مصونیت دولت حفظ کرده اما دسته دوم را مجاز به قرار گرفتن در صلاحیت دادگاه خارجی قرار داده است.
۲- الزامات حسن انجام وظیفه نمایندگی
یکی دیگر از مبانی اعطای مصونیت به روسای کشور یا دولت، تضمین حسن انجام وظیفه نمایندگی است. رئیس دولت یا کشور به واسطه سمت خود نماینده کشور و دولت خود محسوب شده و برای آنکه وظایف اعطا شده از سوی دولت را به خوبی انجام دهد از مصونیت برخوردار میشود. دیوان بینالمللی دادگستری در خصوص منطق مصونیت تأکید میکند که در حقوق بینالملل عرفی، مصونیتهای اعطایی به مقامات دولتی، برای حصول اطمینان از تأمین اجرای وظایف از طرف دولتهای ذیربط است.
در مقدمه ” قطعنامه موسسه حقوق بینالملل پیرامون مصونیتهای اجرایی و قضایی رئیس دولت و حکومت “[۹۵] آمده است: » با اذعان به رفتار خاصی که باید نسبت به رئیس دولت یا حکومت، در سمت نمایندگی این دولت، معمول گردد و نه به سبب شخص او، بلکه بدان سبب که چنین رفتاری لازمه وظایف و مسئولیتهایی است که او باید آزادانه و به گونهای موثر، هم در جهت منافع مسلم دولت خود و هم در جهت منافع جامعه بینالمللی در کل، انجام دهد. [۹۶]«
بنابر این به طور کلی مصونیتهای سران دولتها ریشه در دو هدف مهم دارد. اول آنکه به عنوان سمبل استقلال و حاکمیت دولت، رئیس یک دولت باید از احترام و مصونیت برخوردار باشد. این احترام متأثر از اصل تساوی حاکمیتها میباشد. دوم آنکه این مصونیت اعطا شده به رئیس دولت در جهت کسب اطمینان از این است که وی وظایف دیپلماتیک خود را به نحو احسن انجام دهد و ریشه در ضرورتهای ناشی از حسن انجام وظیفه دارد.
” معاهده راجع به جلوگیری و مجازات جرایم علیه اشخاص مورد حمایت بینالمللی منجمله مأمورین دیپلماتیک “[۹۷] (۱۹۷۳) در ماده ۱ خود و در مقام تعریف اشخاص مورد حمایت بینالمللی آورده است که اصطلاح شخص مورد حمایت بینالمللی به اشخاص زیر اطلاق میگردد:
الف: رئیس کشور یا هر یک از اعضای گروهی که حسب قوانین اساسی کشور مربوطه وظایف رئیس کشور را انجام میدهند، رئیس حکومت یا وزیر امور خارجه هنگامی که هر یک از این اشخاص در سرزمین یک کشور خارجی بهسر میبرند و همچنین اعضای خانواده او که همراه باشند.
ج) انواع مصونیتهای رئیس دولت یا کشور
روسای دولت یا کشور هم از دو دسته مصونیت شغلی و شخصی برخوردار میباشند. به طور کلی رئیس کشور یا دولت در زمان تصدی مقام از مصونیت مطلق برخوردار است و از آنجائیکه روسای دولتها و کشورها از نظر سلسله مراتب مافوق دیپلماتهای اعزامی به کشورهای خارجی و عالیترین مقام دیپلماتیک محسوب میشوند، بنابراین از تمامی مصونیتهای دیپلماتیک نیز برخوردارند.
دیوان عالی فرانسه در قضیه قذافی اعلام کرد: » تعقیب قضایی سران دولتها که مشغول انجام وظیفه هستند در دادگاههای کیفری دولت خارجی بر خلاف عرف بینالمللی است. [۹۸]«همچنین دیوان عالی انگلستان در قضیه استرداد پینوشه اعلام نمود که رئیس کشور یا دولت نسبت به اعمالی که در جهت اجرای وظایف قانونی خویش انجام میدهد از صلاحیت محاکم سایر کشورها مصونیت دارد.[۹۹]
نظر دیوان ملی اسپانیا در قضیه فیدل کاسترو قابل توجه است. اتهامات علیه یک رئیس دولت شاغل بود. دیوان ملی اسپانیا حکم داد تا زمانی که کاسترو شاغل است به اتهام جرایم پیشبینی شده در قانون ۱۹۸۵ در اسپانیا قابل تعقیب نیست.[۱۰۰] در واقع مصونیتهای قضایی که حقوق بینالملل عمومی مقرر نموده مانع اعمال صلاحیت دادگاههای اسپانیا بر اساس ماده ۲۳ معاهده منع شکنجه میشود. زیرا بر اساس همان قانون (بند ۲ ماده ۲۱) مصونیت قضایی بر روسای دولتها، سفرا، و صاحب منصبان اعمال میشود.
علاوه بر رویه قضایی و عرف بینالمللی، مصونیت رئیس کشور در اسناد بینالمللی مورد تأکید قرار گرفته است. از جمله، ماده ۲ قطعنامه موسسه حقوق بینالملل، پیرامون مصونیت کیفری رئیس دولت و حکومت در زمان تصدی مقام اعلام میدارد که در امور کیفری، رئیس دولت در قبال هر جرمی که مرتکب شده باشد، و صرف نظر از میزان سنگینی آن، در برابر دادگاه دولت بیگانه از مصونیت قضایی برخوردار است.
نتیجه آنکه رئیس دولت یا کشور در زمان تصدی این مقام نزد محاکم داخلی سایر کشورها از مصونیت کیفری مطلق برخوردار است. و مبنای اعطای چنین مصونیتی احترام به حاکمیت کشوری است که وی ریاست آن را بر عهده دارد. این مصونیت علاوه بر وظایف رسمی، اعمال خصوصی رئیس دولت یا کشور را نیز شامل میشود و هدف از مصونیت کیفری وی نسبت به این اعمال، تضمین حسن انجام وظایف نمایندگی وی میباشد. در دوران تصدی این مقام نمیتوان رئیس کشور یا دولت را به دلیل اعمالی که پیش از تصدی مقام مرتکب شده است تحت تعقیب کیفری قرار داد. و سپر مصونیت در این زمان کاملاً وی را محافظت میکند.
هرچند امروزه توجه و تمرکز بر مفهوم حقوق بشر باعث شده کشورها برخی محدودیتها را بر اصل حاکمیت خود پذیرا شوند تا بدین ترتیب نقضها و تجاوزات حقوق بشری کاهش یابد، اما این مسئله باعث ایجاد تغییر در چهارچوب مصونیتهای روسای کشورها شده است و این مصونیتها را با محدودیت مواجه نموده است. برخی از حقوقدانان وسیاستمداران با چنین سیر حرکتی مصونیت مخالفاند.
» هنری کسینجر[۱۰۱]، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا معتقد است تغییر هنجارهای بینالمللی در خصوص مصونیت سران دولتهای بر سر قدرت میتواند بر فضای روابط بینالمللی و دیپلماسی اثر نامطلوب به جای گذاشته و موجب بی نظمی و هرج و مرج گردد.«[۱۰۲]
به نظر میرسد چنین نگرش، در صورتی که روابط بینالمللی در اولویت قرار داشته باشد قابل توجیه میباشد. اما نگرش مبتنی بر حقوق بشر، مصونیت رئیس یک کشور یا دولت را که مرتکب تجاوزات سنگین حقوق بشری شده است بر نمیتابد.
۲۷۰
RCP2.6
۲۱۸۰ تا ۳۶۹۰
۲۸۶۰
۵۹۵ تا ۱۰۰۵
۷۸۰
RCP4.5
۳۰۸۰ تا ۴۵۸۵
۳۸۸۵
۸۴۰ تا ۱۲۵۰
۱۰۶۰
RCP6.0
۵۱۸۵ تا ۷۰۰۵
۶۱۸۰
۱۴۱۵ تا ۱۹۱۰
۱۶۸۵
RCP8.5
یک گیگا تن کربن برابر با ۱۰۵ گرم کربن و معادل ۶۶۷/۳ گیگا تن دی اکسید کربن است.
۲-۸- تغییر اقلیم و تولید محصولات زراعی
گسترش جغرافیایی گونه های گیاهی و انواع پوششهای گیاهی و الگوهای کاشت اراضی، حاکی از اثر مهار کنندگی اقلیم بر رشد گیاهان است. عملکرد گیاهان به طور جدایی ناپذیری در ارتباط با آب و هوا و دی اکسید کربن جو است. در مقیاسهای کوچک، آب و هوا به طور مستقیم بر فرآیندهای فیزیولوژیکی گیاهان تاثیر میگذارد. در مقیاسهای بزرگتر تغییرات آب و هوایی بر توزیع گونه ها، ترکیب جامعه زیستی و نوع محصول زراعی یک منطقه تاثیر گذار است [ ۵۹]. تاثیرات تغییر این شرایط بر کشاورزی از مدتها پیش مورد توجه بوده و هنوز هم بحث مورد توجه علوم در رابطه با چگونگی تاثیر پذیری سیستمهای کشاورزی از تغییرات کوتاه و بلند مدت آب و هوایی و چگونگی تاثیر این تغییرات بر معیشت روستاییان که جزء آسیب پذیر محسوب میشوند، میباشد. برای برخی مناطق و محصولات افزایش در غلظت دی اکسید کربن میتواند فرصتی برای افزایش تولید باشد ولی در مجموع بدون شک تولید خالص کشاورزی تحت تاثیر منفی تغییر اقلیم قرار خواهد گرفت. تغییر اقلیم تنشهایی مانند گرما، خشکی و شوری را نیز تشدید خواهد کرد [ ۸۱]. چگونگی تاثیر تغییر اقلیم بر کشاورزی میتواند به صورت تغییر در دما و بارش باشد، که به عنوان مثال میتواند رطوبت خاک، زمان و طول فصل رشد را تغییر دهد. افزایش غلظت دی اکسید کربن نیز میتواند اثرات مثبتی مانند کارایی مصرف آب بالاتر و نرخ فتوسنتز بیشتر را داشته باشد [۵۹]. افزایش غلظت دی اکسید کربن میتواند توانایی تولید مثلی گیاهان، تعداد گلهای تولید شده و تولید دانه گرده را افزایش دهد. تحت تاثیر افزایش غلظت دی اکسید کربن تغییراتی در اندازه بذرها، کیفیت و اندازه میوه ها نیز صورت میگیرد [۵۹]. در ایران، تقویم زراعی کشت برنج با روند افزایشی دما تغییر کرده و زمان خزانه گیری به اواخر فصل اسفند تغییر کرده است و زمان حداکثر کشت برنج را از اواخر اردیبهشت به اواسط اردیبهشت تغییر داده است [۱۶]. با وجود اینکه با افزایش غلظت دی اکسید کربن فتوسنتز افزایش مییابد افزایش دما باعث کاهش تولید میشود. شبیه سازی افزایش دما کاهش عملکرد برنج حتی در شرایط افزایش غلظت دی اکسید کربن را نشان داده است [۵۳]. در مطالعه تاثیر تغییر اقلیم بر گندم نشان داده شد که کاهش عملکرد در صورت افزایش دما همه اثرات مثبت افزایش غلظت دی اکسید کربن بر روی عملکرد را جبران خواهد کرد [۲۲]. در مجموع با افزایش جهانی تقاضا برای غذا تحت شرایط آینده، افزایش عملکرد ناشی از غلظت دی اکسید کربن بالا میتواند مهم باشد [ ۷۰].
۲-۹- تثبیت دی اکسید کربن
۲-۹-۱- نقش غلظت دی اکسید کربن در تثبیت کربن توسط گیاه
اساس کشاورزی بر عملکرد یا وزن فرآوردهای زراعی استوار است. وزن خشک گیاه مابه تفاوت دی اکسید کربن جذب شده (فتوسنتز) و دی اکسید کربن دفع شده (تنفس) توسط گیاه میباشد. واکنش نوری، انرژی نوری را به انرژی شیمیایی (NADPH و ATP) تبدیل میکند. این ترکیبات سپس به مصرف احیای دی اکسید کربن رسیده و در نتیجه ترکیبات آلی پایدار تولید میشود که وزن خشک گیاه را تشکیل میدهند [۲۰].
احیای دی اکسید کربن در چرخه کالوین توسط آنزیم ریبولوز بی فسفات کربوکسیلاز انجام میگردد. بعد از احیای دی اکسید کربن، ATP توام با نوکلئوتیدهای احیا شده، تری فسفوگلیسیریک اسید را به تری فسفوگلسیرآلدهید تبدیل مینماید. گونههایی که دارای این مسیر کربن هستند به گونه های سه کربنه معروفاند زیرا اولین محصول قابل اندازه گیری در آنها یک مولکول سه کربنه یعنی تری فسفوگلیسیریک اسید میباشد [۲۰]. بیشتر گیاهان از جمله برنج، گندم، سویا، آفتابگردان، پنبه و سیب زمینی برای تثبیت دی اکسید کربن از مسیر فتوسنتزی سه کربنه به وسیله روبیسکو به عنوان آنزیم اولیه استفاده میکنند [۲۲]. طی چرخهی اکسیداسیون اکسیژن، دی اکسید کربن آزاد شده که به آن تنفس نوری گفته میشود. بهدلیل آزاد سازی دی اکسید کربن نرخ خالص تثبیت دی اکسید کربن یا همان فتوسنتز کاهش مییابد [۵۹].
در پایان قرن ۲۱ غلظت دی اکسید کربن در مکان فعال روبیسکو در گیاهان سه کربنه از ۳/۶ به ۱۵ میکرومول افزایش خواهد یافت. این افزایش غلظت واکنش کربوکسیلاسیون را افزایش میدهد و از اکسیژناسیون و هدر رفت دی اکسید کربن جلوگیری میکند و باعث افزایش کارایی فتوسنتز گیاهان سه کربنه میشود[۲۷]. در طی فرایند تنفس نوری ترکیباتی مانند گلاسین و سرین ساخته شده و دی اکسید کربن و آمونیوم آزاد میشود که آمونیوم در کلروپلاست دوباره به اسید آمینه تبدیل میشود. بنابراین کاهش تنفس نوری طی افزایش غلظت دی اکسید کربن، غلظت گلایسین، سرین و آمونیوم برگ را کاهش میدهد. اگر چه کاهش گلایسین، سرین، نیتروژن و پروتئین برگ منطقی به نظر میرسد ولی آمینو اسیدها طی فرآیندهای دیگری نیز میتوانند ساخته شوند. همچنین کاهش تنفس نوری، احیای نوری نیترات را کاهش میدهد که این میتواند سهم زیادی در کاهش محتوای پروتئین برگ طی افزایش غلظت دی اکسید کربن داشته باشد [۵۹]. اندازه گیری فتوسنتز در بین سه ژنوتیپ برنج با منشا مختلف توسط شیمونو و همکاران (۲۰۱۳) افزایش ۲۰ درصدی فتوسنتز را در شرایط افزایش ۲۰۰ میکرومول در مول غلظت دی اکسید کربن نسبت به شرایط معمولی دی اکسید کربن نشان داده است [۷۱]. گوفو و همکاران (۲۰۱۴) در آزمایشی در رابطه با تاثیر افزایش غلظت دی اکسید کربن (۵۵۰ میکرومول در مول)، بر گیاه برنج گزارش کردند که در سال اول فتوسنتز تا مرحله گلدهی افزایش و بعد از گلدهی نسبت به غلظت کنونی محیط آزمایش ایشان (۳۷۵ میکرومول در مول) کاهش یافت و در سال دوم بعد از گلدهی نیز فتوسنتز افزایش یافت که این افزایش چشمگیر نبود [۴۲]. در غلظت بالای دی اکسید کربن درجه حرارت مطلوب برای فتوسنتز بسیاری از گونه های سه کربنه افزایش مییابد و شبیه به گیاهان چهار کربنه میشود. انتظار میرود تحریک رشد گونه های سه کربنه با افزایش غلظت دی اکسید کربن در درجه حرارتهای گرم بیشتر از درجه حرارتهای سرد باشد [۲۱]. پاسخ گیاهان به افزایش غلظت دی اکسید کربن وابسته به برهمکنش با نور، دما، آب و رطوبت است [۶۴]. بورکارت و همکاران (۲۰۰۰) بیان داشتند، کاهش نور کمتر از ۳۰۰ میکرومول بر متر مربع در ثانیه و دما کمتر از ۱۸ درجه سانتی گراد در شرایط افزایش دی اکسید کربن (۶۸۰ میکرومول در مول)، فتوسنتز را در گندم بهاره کاهش داد [۳۱].
۲-۹-۲- نقش نیتروژن در تثبیت کربن توسط گیاه
خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاهان اغلب در واکنش به میزان دسترسی به منابع کودی به خصوص کود نیتروژن، دچار تغییر میشود. یکی از نقش های فیزیولوژیک نیتروژن تأثیر آن بر فتوسنتز می باشد [۱۸]. فتوسنتز برگ به غلظت نیتروژن برگ وابستگی زیادی دارد. همچنین کارایی مصرف تشعشع خورشیدی به نیتروژن برگ بستگی دارد [۲۰]. تفاوت در سرعت فتوسنتز بین گونه های گیاهی در مقادیر بالای نیتروژن را میتوان به واکنش های فراساختاری و بیوشیمیایی آنها نسبت داد. مصرف نیتروژن نه تنها باعث افزایش سطح فتوسنتز کننده گیاه (افزایش تعداد پنجه و توسعه سطح برگ) میشود، بلکه فعالیت آنزیم ریبولوز ۱ و ۵ بی فسفات کربوکسیلاز را افزایش میدهد. گزارش شده است که کاهش غلظت نیتروژن گیاه موجب کاهش مقدار آنزیم روبیسکو و کاهش فعالیت های فتوسنتزی گیاه میشود. این آنزیم به تنهایی بیش از ۵۰ درصد پروتئین های محلول کلروپلاست را تشکیل میدهد، بنابراین انتظار میرود که همبستگی بالایی بین مقدار جذب و تثبیت کربن دی اکسید و غلظت نیتروژن با پروتئین برگ وجود داشته باشد [۱۸].
۲-۱۰- غلظت نیتروژن بافت گیاهی
۲-۱۰-۱- تاثیر غلظت دی اکسید کربن
نیتروژن یک جزء ساختمانی اسیدهای آمینه، آمیدها، بازهای نیتروژنی نظیر پورین و پروتئینها و نوکلئوپروتئینها است [۲۰]. یکی از معمول ترین اثرات افزایش غلظت دی اکسید کربن جو، کاهش غلظت نیتروژن در بافت گیاهی است [۳۷]. گوفو و همکاران (۲۰۱۴) و همچنین ناکانو (۱۹۹۷) بیان داشتند که با افزایش غلظت دی اکسید کربن تا سطح ۵۵۰ میکرومول در مول، غلظت نیتروژن و محتوای روبیسکو در برگ برنج کاهش مییابد [ ۶۰، ۴۲]. همچنین در گیاهان دیگر نظیر گندم، شبدر سفید و سویا نیز کاهش غلظت نیتروژن با افزایش غلظت دی اکسید کربن مشاهده شده است [۳۹]. وانگ و همکاران (۲۰۱۳) در مطالعه خود بر روی گیاه جو نشان دادند با افزایش غلظت دی اکسید کربن تا سطح ۸۰۰ میکرومول در مول و در شرایط تغذیه ای آمونیوم نیترات محلول غذایی غلظت نیتروژن اندام هوایی و ریشه به ترتیب ۱۵ و ۲۲ درصد کاهش یافت [۷۸]. سینیورا و همکاران (۲۰۱۱) بیان داشتند که غلظت نیتروژن، روبیسکو و پروتئینهای محلول در برگ برنج در شرایط افزایش غلظت دی اکسید کربن تا فشار ۱۰۰ پاسکال کاهش یافت [۶۸]. همچنین کاهش غلظت روبیسکو با کاهش غلظت نیتروژن برگ همراه است [۵۷]. وراکون و همکاران (۱۹۹۹) نیز در آزمایش خود نشان دادند که افزایش غلظت دی اکسید کربن تا سطوح ۵۴۵، ۷۲۳ و ۸۹۵ میکرومول در مول باعث کاهش به ترتیب ۱۱، ۱۴ و ۱۴ درصدی غلظت نیتروژن برگ برنج نسبت به شرایط معمول شد [۸۲]. گوفو و همکاران (۲۰۱۴) در آزمایش خود بر روی گیاه برنج در طی دو سال نشان دادند که افزایش غلظت دی اکسید کربن تا سطح ۵۵۰ میکرومول در مول تاثیر معنی داری در سال اول بر غلظت نیتروژن برنج نگذاشت ولی در سال دوم باعث کاهش معنی دار ۱۸ درصدی غلظت نیتروژن شد [۴۲]. کلمن و همکاران (۱۹۹۳) بیان داشت که کاهش غلظت نیتروژن بافت گیاهی در اثر افزایش دی اکسید کربن به دلیل تسریع سرعت رشد بوده؛ یا ممکن است وابسته به رقیق شدن نیتروژن توسط تجمع نشاسته باشد [۳۷]. وانگ و همکاران (۲۰۱۳) علت کاهش غلظت نیتروژن در گیاه جو را افزایش نسبت C/N در شرایط غنی شده دی اکسید کربن بیان کردند [۷۸]. ماکینو و همکاران (۱۹۹۹) بیان داشت، کاهش محتوای نیتروژن برگ به خاطر رقیق شدن نمیباشد بلکه به دلیل تغییر تخصیص نیتروژن در اندامهای مرفولوژیکی در شرایط افزایش غلظت دی اکسید کربن است. در این شرایط باز تخصیص نیتروژن از برگ به ریشه صورت میگیرد [۵۷]. تایوب و وانگ (۲۰۰۸) با بررسی مطالعات مختلف در مورد کاهش غلظت نیتروژن بافت گیاهی در اثر افزایش غلظت دی اکسید کربن دلایلی مانند: اثر رقت به دلیل افزایش بیومس، اثر رقت به دلیل افزایش کربوهیدراتهای غیر ساختمانی، اثر رقت توسط ترکیبات ثانویه، کاهش جذب نیتروژن ناشی از کاهش تعرق، کاهش کارایی ساختار ریشه، تغییر ظرفیت جذب ریشه، تغییر وضعیت میکروبی، افزایش کارایی نیتروژن و تنظیم کاهشی فتوسنتز را بیان کرد [۷۴].
۲-۱۰-۲- نقش نیتروژن
افزایش سطح کود نیتروژن تجمع نیتروژن، فسفر و پتاسیم را در گیاه برنج افزایش میدهد [۸۴]. و باعث افزایش غلظت پروتئین دانه برنج میشود [۳۲]. با کاهش نیتروژن فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان کلیدی کاهش و مقدار مالون دی آلدهید افزایش مییابد که به دلیل ظرفیت پایین مهار رادیکالهای آزاد در نیتروژن ناکافی است [۱۳]. دلیری و همکاران (۱۳۹۰) در مطالعه خود بر روی ژنوتیپ طارم محلی با به کار بردن دو سطح نیتروژن خالص ۴۶ و ۹۶ کیلوگرم در هکتار نشان دادند که افزایش سطح نیتروژن باعث افزایش ۷ درصدی در تجمع نیتروژن کل در گیاه شد [۱۳]. یو و همکاران (۲۰۱۳) در آزمایش خود نشان دادند که سطح نیتروژن ۲۷۰ کیلوگرم در هکتار نسبت به عدم کاربرد کود در مراحل ساقه رفتن، خوشه دهی و رسیدگی به ترتیب باعث افزایش ۱۶۹، ۱۴۶ و ۲۷۱ درصدی در تجمع نیتروژن در کل گیاه شد [۸۴].
۲-۱۱- رنگدانههای فتوسنتزی
۲-۱۱-۱- تاثیر غلظت دی اکسید کربن
رنگدانه کلروفیل نقش مهمی را در فرایند فتوسنتز و همچنین تولید زیست توده بازی میکند. ژنوتیپهای با مقادیر کلروفیل بیشتر در طی دورهی رشد، احتمالا توانایی بیشتری در تولید بیومس و ظرفیت فتوسنتزی دارند [۴۷]. کاروتنوئیدها در جذب نور مثل رنگدانههای کمکی عمل میکنند و بعد از جذب نور الکترون تحریک شده را به کلروفیل انتقال میدهند [۲۰]. افزایش کاروتنوئیدها با افزایش ظرفیت دفاع آنتی اکسیدانی برگ، باعث کاهش رادیکالهای آزاد تولید شده در برگ شده و از این طریق آسیب مراکز واکنشی و غشاها کاهش مییابد [۲۰].
در آزمایش گوفو و همکاران (۲۰۱۴) بر روی گیاه برنج که طی دو سال اجرا شد با افزایش غلظت دی اکسید کربن تا سطح ۵۵۰ میکرومول در مول غلظت مجموع کلروفیل (a+b) در مرحله گلدهی در سال اول کاهش معنی دار ۵ درصدی داشت ولی در سال دوم اثر افزایش غلظت دی اکسید کربن معنی دار نبود [۴۲]. همچنین در آزمایش چن وهمکاران (۲۰۱۴) بر روی گیاه برنج با افزایش غلظت دی اکسید کربن تا ۲۰۰ میکرومول در مول بیشتر از غلظت کنونی، غلظت مجموع کلروفیل (a+b) و غلظت کاروتنوئید تحت تاثیر دی اکسید کربن قرار نگرفت [۳۳]. ناکانو و همکاران (۱۹۹۷) نیز نشان دادند افزایش غلظت دی اکسید کربن از فشار ۳۶ پاسکال به ۱۰۰ پاسکال به مدت سه هفته بر گیاه برنج در مرحله هشت برگی کامل، موجب کاهش محتوای کلروفیل شد. ایشان بیان داشتند که دلیل کاهش کلروفیل، کاهش در غلظت نیتروژن برگ بوده که در نهایت موجب کاهش ظرفیت فتوسنتزی میشود [۶۰].
۲-۱۱-۲- نقش نیتروژن
مصرف نیتروژن با تأثیرگذاری بر غلظت کلروفیل برگ، اثر مستقیمی بر مراکز واکنش فتوسنتزی، مقدار فتوسنتز در واحد سطح برگ، رشد و عملکرد گیاه دارد. گزارش شده که در گیاه برنج، بین مقدار فتوسنتز در واحد سطح برگ و غلظت نیتروژن بر حسب واحد وزن برگ ارتباط خطی وجود دارد [۱۸] . کاهش نیتروژن باعث کاهش رنگیزه های فتوسنتزی، پروتئینهای محلول، هدایت روزنهای و کاهش کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم ۲ و در نهایت کاهش ظرفیت فتوسنتزی ناشی از کاهش ظرفیت کربوکسیلاسیون و محدودیت روزنه میشود [۴۴]. قربانلی و همکاران (۱۳۸۵) در آزمایش خود بر روی ژنوتیپ ندا نشان دادند که در مرحله گلدهی غلظت کلروفیل در سطوح نیتروژن ۹۲ و ۱۳۸ نسبت به سطح ۴۶ کیلوگرم در هکتار به ترتیب ۵۵ و ۱۸۸ درصد افزایش یافت [۱۹]. حسن و همکاران (۲۰۰۹) بیان داشتند محتوای کلروفیل a و b و مجموع آنها در گیاه برنج در شرایط ۸۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن نسبت به شرایط عدم کاربرد کود باعث افزایش ۲۶ درصدی در غلظت مجموع کلروفیل شد [۴۷]. دلیری و همکاران (۱۳۹۰) بیان داشتند که غلظت کلروفیل برگ پرچم در گیاه برنج ژنوتیپ طارم تحت تاثیر سطوح نیتروژن ۴۶ و ۹۶ کیلوگرم در هکتار قرار نگرفت [۱۳].
۲-۱۲- پیامدهای تغییرات بیوشیمیایی و سلولی ناشی از افزایش غلظت دی اکسید کربن
بخشی دیگر از توصیههای جسورانه به پادشاه، که در آن، رعایت اعتدال در برخورد با نزدیکان و درباریان و یا به عبارتی دیگر کارگزاران رده بالای حکومت توصیه شده است. کارگزاران اگر از قدرت برتر حکومتی که در کشورهای دارای دموکراسی رئیس جمهور و در کشورهای غیردموکراتیک، پادشاه می باشد، حساب ببرند، دست به طغیان نمیزنند. اگر چه این سخن بیشتر در ادوار کهنتر مصداق داشته ولی در همین ادوار ما نیز اگر پادشاه بتواند از چنان کارفرمایی برخوردار باشد که حد اعتدال را در ترفیع یا تقلیل مرتبه نزدیکان خود رعایت کند، بیشک مایه رضای خاطر مردم و ملت خویش را فراهم کرده است.
« پادشاه باید که خدمتگاران را از عاطفت و کرامت خویش چنان محروم ندارد که یکبارگی نومید گردند و به دشمنان او میل کنند، و چندان نعمت و غنیمت ندهد که به زودی توانگر شوند و هوس فضول به خاطر ایشان راه جوید، و اقتدا به آداب ایزدی کند و نص تنزیل عزیز را امام سازد: و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا به قدر معلوم، تا همیشه میان خوف و رجا روزگار میگذراند، نه دلیری نومیدی بریشان صحبت کند و نه طغیان استغنا بدیشان راه جوید ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی. و بباید شناخت ملک را که از کژمزاج هرگز راستی نیاید و بدسیرت مذموم طریقت را به تکلیف و تکلف بر اخلاق مرضی و راه راست آشنا نتوان کرد. (نصرالله منشی،۱۳۸۳: ۹۶-۹۴).
۵-۴-۱-۱-۷- دوری جستن از چند طبقه رعیت
در شیوه مملکتداری آن گونه که نصرالله منشی توصیه میکند، برپادشاه واجب است که ازچند طبقه دوری جوید، این طبقات کسانی هستند که به نحوی مورد بیمهری پادشاه قرار گرفتهاند و از حوزه کارگزاری پادشاهی کنار گذاشته شدهاند همچنین گاهی لازم است که پادشاه بر اساس طبقهبندی خاص اجتماعی مردم، با آنها رفتار کند. شناخت طبقات مختلف مردم، به پادشاه کمک میکند تا در اداره اموری نظیر عزل و نصبها دچار خبط و خطا نشود در داستان گاو و شیر که از مهمترین و اخلاقیترین بابهای کلیله ودمنه است از زبان خرس که به منزلهی وزیر پادشاه است آمده که: «خرس گفت: در شرع رسوم پادشاهی واجب است بر پادشاه از چند گونه مردم تحرّز و توقّی نمودن و توقّع بدسگالی داشتن، یکی آنکه بیگناهی از کارش معزول کند، دیگر آنکه به دشمن او دوستی ورزد، دیگر آنکه در زیان پادشاه سود خویش بیند دیگر آنکه بسیار خدمت ها بر امید مجازات کرده باشد و جزا نیافته باشد، دیگر آنکه راز پادشاه با نامحرم در میان نهد.» (نصرالله منشی، ۱۳۶۲: ۳۱۳)
۵-۴-۱-۱-۸- در فضیلت محبّت
در کلیله ودمنه، محبت چنان قوی است که میتواند سبب دوستی لاکپشت و مرغابی شود. در داستان «لاکپشت و مرغابی» علاوه بر ارزش محبت به ارزشهای دیگری نیز برمیخوریم. مثلا ارزش همسایگی، آیندهنگری، سکوت و حرف بیوقت نگفتن…
«آوردهاند که در آبگیری دو بط و یکی باخه ساکن بودند و میان ایشان به حکم مجاورت دوستی و مصادقت افتاده. ناگاه دست روزگار غدار رخسار حال ایشان بخراشید و سپهر آینه فام صورت مفارقت بدیشان نمود، و در آن آب که مایه حیات ایشان بود نقصان فاحش پیدا آمد. بطان چون آن بدیدند به نزدیک باخه رفتند و گفت: به وداع آمدهایم، پدرود باش ای دوست گرامی و رفیق موافق.
باخه از درد فرقت و سوز هجرت بنالید و از اشک بسی در و گهر بارید و گفت: ای دوستان و یاران، مضرت نقصان آب در حق من زیادت است که معیشت من بی از آن ممکن نگردد. و اکنون حکم مروت و قضیت کرم عهد آن است که بردن مرا وجهی اندیشید و حیلتی سازید.
گفتند: رنج هجران تو ما را بیش است، و هرکجا رویم اگر چه در خصب و نعمت باشیم بی دیدار تو از آن تمتع و لذت نیایم، اما تو اشارت مشفقان و قول ناصحان را سبک داری، و بر آنچه به مصلحت حال و مآل تو پیوندد ثبات نکنی. و اگر خواهی که ترا ببریم شرط آن است که چون ترا برداشتیم و در هوا رفت چندان که مردمان را چشم بر ما افتد هر چیز گویند راه جدل بربندی و البته لب نگشایی. گفت: فرمان بردارم، و آنچه بر شما از روی مروت واجب بود به جای آوردید، و من هم میپذیرم که دم طرقم و دل در سنگ شکنم .
بطان چوبی بیاوردند و باخه میان آن به دندان بگرفت محکم، و بطان هر دو جانب چوب را به دهان برداشتند و او را میبردند. چون به اوج هوا رسیدند مردمان را از ایشان شگفت آمد و از چپ و راست بانگ بخاست که «بطان باخه میبرند .» باخه ساعتی خویشتن نگاه داشت، آخر بیطاقت گشت وگفت: «تا کور شوید. دهان گشاد بود و از بالا در گشتن. بطان آواز دادند که: بر دوستان نصیحت باشد
نیک خواهان دهند پند ولیک نیک بختان بوند پند پذیر »
(نصرالله منشی، ۱۳۸۶: ۱۱۱)
باب «دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو» در حقیقت برای تبیین جایگاه محبت و دوستی است. در آغاز باب، رای خلاصه مفاهیم استناط شده خود را از بابهای پیشین یعنی دو باب «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» اینگونه ذکر میکند: «شنودم مثل دو دوست که به تضریب نمام و سعایت و فتان چگونه از یک دیگر مستزید گشتند و به عداوت و مقاتلت گراییدن تا مظلومی بیگناه کشته شد، و روزگار داد وی بداد، که هدم بنای باری عز اسمه مبارک نباشد، و عواقب آن از وبال و نکال خالی نماند. فلا یسرف فی الفتل انه کان منصورا. اکنون اگر میسر گردد بازگوی داستان دوستان یک دل و، کیفیت موالات و افتتاح مواخات ایشان، و استمتاع از ثمرات مخالصت و برخورداری از نتایج مصادقت. » (نصرالله منشی، ۱۳۸۶: ۱۵۷ ).
آغاز این باب، توضیح و تفسیر ارزش جایگاه دوستی و اخلاص در آن و نیز دستگیری از دوستان در وقت سختی است. «برهمن گفت: هیچ چیز نزدیک عقلا در موازنه دوستان مخلص نیاید، و در مقابله یاران یک دل ننشیند، که در ایام راحت معاشرت خوب ازیشان متوقع باشد و در فترات نکبت مظاهرت به صدق از جهت ایشان منتظر. »(همان، ۱۵۷ ).
داستان، دربارهی به دامافتادن کبوترانی است که رهبری آنها را کبوتری طوقی بر عهده داشت. کبوتران در دام گرفتار شدند و با وحدت و یکدلی و گوش جان سپردن به فرمان رهبر گروه، دام را از جا کندند و به سوی جنگلی در دوردست پرواز کردند. در جنگل طوقی با پیداکردن دوستش موش، از وی خواست تا بندها را پاره کند و آنها را نجات دهد. موش نیز با نجات کبوتران حق دوستی دیرینه را به جا آورد. پس از نجات کبوتران، داستان با مودت و یاریرساندن موش، لاکپشت، زاغ و آهو ادامه مییابد.
دوفوشه کور مینویسد: «کتاب کلیله و دمنه به درستی یک نصیحه الملوک نموده میشود. تعلیمات عمده آن به روابط بینهایت اخلاقی و سیاسیِ دوستی و دشمنی مربوط هستند. و البته به اندرز هم مربوط میشوند، به این معنی که از یک سو ناظر بر الزام سلطان به اندرزشنوی برای اجتناب از شتابزدگی در تصمیمها و از سوی دیگر ناظر بر الزام او در مورد شناسایی مشاور صالح هستند.
در اینجا هم در مورد صفات دستیار صالحی که سلطان باید به خدمت گیرد و نیز در مورد درس قدیمی اردشیر مبنی بر اینکه هر یک از رعایا را باید در جایگاهی که به هنگام تولد داشته است نگاه داشت، به سلطان اندرز داده میشود و سرانجام مفاهیم: عقل، خوشبختی و سرنوشت رویاروی یکدیگر قرار میگیرند و این نتیجه به دست میآید که عقل عبارت از این است که انسان خود را به دست سرنوشت بسپارد تا به خوشبختی برسد. به این ترتیب درسهای عمده کلیله و دمنه با درسهای «نصیحه الملوکـ»های ابتدایی انطباق مییابند.» (دوفوشه کور، ۱۳۷۷: ۵۷۲ )
محبت موهبتی خدادادی است که در وجود همه حتی حیوانات به ودیعه نهاده شده، این فضیلت آفاتی دارد ازآن جمله؛ نمامی و سخن چینی و دو به هم زنی افراد شرور و خاین؛ باب اول، «حکایت شیر و گاو» (باب الاسد والثور) چنین آغاز میشود: «رای هند فرمود برهمن را که بیان کن از جهت من مثل دو تن که به یکدیگر دوستی دارند و به تضریب نمّام خائن بنای آن خلل پذیرد و به عداوت و مفارقت کشد. برهمن گفت که هرگاه که دو دوست به مداخلت شریری مبتلا گردند هر آینه میان ایشان جدایی افتد » (نصرالله منشی، ۱۳۸۶ :۵۹)
«زینهار تا ملک سخن او التفات نکند و افسون او را در گوش جای ندهد، چه بر دوستان ناآزموده اعتماد کردن از حزم دوراست، تا دشمن مکار چه رسد! قال النبی علیهالسلام: ثق بالناس رویدا. » (همان:۲۱۳)
در مرزباننامه، داستان شهریار بابل با شهریار زاده، ماجرای دوستیای رانقل میکند که در آن دوست مورد اعتماد به عهد خود وفا نمیکند. در پایان داستان، شهریار بابل میگوید: «این فسانه از بهر آن گفتم تا اگر دوستی تو با او از قبیلِ دوستی چنین قبایلی است، مرا بدو نسپاری . ملک گفت : دوستی ما از این معانی دور است . » (وراوینی، ۱۳۸۳: ۱۴۳)
در ادامه، شهریار گونهای دیگر از دوستان را توصیف میکند: «… نوعی دیگر از دوستان آنهایند که چون بلائی نازل شود، مرد به ابتلاء دوستان آزادیِ خویش طلبد، چنانکه آن مردِ آهنگر کرد با مسافر . » (همان) و آنگاه، داستان آهنگر با مسافر را نقل میکند.
نحوهی دوستیابی و بیارزش شمردن مادیات در دوست یابی از اساسی ترین نکات اخلاقی ست که خطاب به پادشاه بیان شده ولی مثل بیشتر اخلاقیات این دو کتاب سیاست نامه عموم مردم را شامل میشود.
«رای هند گفت برهمن را …. بازگوی داستان دوستان یکدل و یاران موافق و کیفیت موالات و افتتاح موأخات ایشان و استمتاع از ثمرات مخاصمت و برخورداری از نتایج مصادقت » (منشی، ۱۳۸۶ : ۱۵۷) پس از آن یک سلسله داستان نقل میشود که قهرمان آنها موش است. دلبستگی موش به جانوران گرفتار در دام صیاد از آنجا در لوح جان او نقش بسته بود که به تجربه به بیهودگی ارزش پول برای دوستیابی پیبرده بود و نیز بدان روی بود که بر اثر تجربه به فضیلت قناعت دست یافته بود. (همان :۱۵۷ تا ۱۹۰)
موضوع حکایات بعد این کتاب در زمینه دوستی، به ترتیب عبارت است از:
-دشمنی در لباس دوستی ( همان :۱۹۱ تا ۲۳۷).
- حفظ دوستی که باید با تیزهوشی و کشف به هنگام نقاط ضعف دوست تحقق یابد (همان، :۲۳۸ تا ۲۵۹)
- دوستییی که نبایست به سبب خشم و هیجان و بیفکری رشته آن گسسته گردد (همان :۲۶۰ تا ۲۶۵)
-بیثباتی دوستیها و دشمنی که مرد عاقل را برآن میدارد که با دشمن خود دوستی بورزد تا در هنگام مناسب از آن بهره ببرد (همان: ۲۶۶ تا ۲۸۱ )
-دوستی پنهان در دل دوستی که مورد اهانت قرار گرفته و دلآزرده شده است. (همان :۲۸۲ تا ۳۰۳).
۵-۴-۱-۱-۹- نیکخویی
بزرگترین نتیجهی عقل وخرد نیکخویی است. در قرآن از خُلق نیکوی پیامبر نیز یاد شده «تو صاحب اخلاق عظیم و برجستهاى هستى» (و انک لعلى خلق عظیم)[۱۱]. که این نشانگر این نکته است که خلق نیکو از مهمترین فضایل اخلاقی حاکم و رهبر باید باشد چون خوی نیکو از خرد سرچشمه می گیرد پادشاهی که دارای این فضیلت باشد دارای عقل و خرد کافی و وافی میباشد.
تسلسل خرد، نیکخویی و عدل و راستی درکتابهای مرزباننامه و کلیله و دمنه به عنوان اجزای تفکیکناپذیر حاکم آمده است پادشاه بیخرد دارای اخلاقی زشت و نکوهیده میباشد. تندخویی او نشان دهندهی کم خردی و بیعقلی اوست.
تنها پادشاه به نیکخویی فراخوانده نشده، بلکه اصل نیکخویی اصلی جهانشمول است که عامه مردم را در بر میگیرد .
از منظر وراوینی بخردان، دارندگان خوی نیک هستند. «پاکیزهترین گوهری که از عالم وحدت با مرکبّات عناصر پیوند گرفت، خرد است و بزرگترین نتیجهای از نتایج خرد، خوی نیکوست.» (وراوینی، ۱۳۸۳: ۲۸ )
نکته مهم در کلام مرزبان، این است که اگر خوی نیکو و مدارای سیاسی در حاکم نباشد، هیچ رفتار و برنامه مطلوب سیاسی و اجتماعی و فرهنگی(سنّت محبوب و شرعت مرغوب) نهادینه و محقق نخواهد شد. تنها در پرتو نقد و نظر مداوم، امکان تحقق عدالت و راستی هست. از آن مهمتر، اصلاح یکایک افراد جامعه، به اصلاح حاکم و حکومت وابسته است. امنیت و بهداشت(امن و سلامت) برای همه افراد به عدالت و راستی بستگی دارد و عدالت و راستی منوط به وجود انتقاد و نصیحت است. «پادشاه چون نیکو خوی بود، جز طریق عدل و راستی-که از مقتضیات اوست- نسپرد، و الاّ سنّت محبوب و شریعت مرغوب ننهد. و چون انتهاج سیرت او بر این منهاج باشد، زیردستان و رعایا در اطراف و زوایای ملک، جملگی در کنف امن و سلامت، آسوده مانند و کافه خلق به اخلاق او متخلق شوند.» (همان، ۲۸).
۵-۴-۱-۱-۱۰- خردورزی و دانشاندوزی
در احادیث عرفانی آمده است که : «اوّلَ ما خلق الله العقلَ : نخستین چیزی که پروردگار آفریده است همانا عقل میباشد»گوهر یکتایی که آدمیان را ازدیگر جانداران متمایز میکند و به آنان قدرت تشخیص خوب از بد و خیر از شر را داده عقل و خرد است. خرد سرچشمه اخلاقیات است خرد به انسان میفهماند که چه چیزی ارزش و چه چیزی ضدارزش است او را تا مرتبه اعلی بالا میبرد و از ملائکه برتر میسازد، خرد زیربنای کلیه امور مملکتداری است. در نهجالبلاغه آمده است:«…وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: لا مالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ، وَ لا وَحْدَهَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ، وَ لا عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ… و درود خدا بر او فرمود: سرمایهاى از عقل سودمندتر نیست، و تنهایى ترسناکتر از خودبینى، و عقلى چون دوراندیشى..»[۱۲]
از نظر مرزباننامه کسانی که با چشم راستبین خرد به جهان بنگرند راه حل برخورد با آن و غلبه و استیلا بر آن را میفهمند: «…و رنج به تحصیل دانش بر تا روزگارت بیهوده صرف نشود که دنیا همه قارورهای است در این قارورهی شفاف گرفته . اگر کسی به چشمِ راست بین خرد دور نگرد، مزاجِ او بشناسد و بداند که آنچه در عاجل او را به کار آید، دوست است و آنچه در اجل منفعتِ آن را زوال نیست، دانش . » (وراوینی، ۱۳۸۳: ۱۶۲).
از نظر مرزباننامه، عقل (به جای مغز) حاکم حقیقی تن است: «… و بدان که تو را عقل بر هفت ولایت تن امیر است و حس، معین عقل و شهوت خادم تن مگذار که هیچ یک قدم از مقام خویش فراتر نهند.» (همان، ۲۰۳).
نصرالله منشی در دیباچهاش بر کتاب کلیله و دمنه بر ارزش خردورزی صحه میگذارد و بر آن است که به وسیلهی این کتاب میتوان کمال خرد را ملاحظه نمود: «…و به دین کتاب کمال خرد و حصافت او میتوان شناخت و آن جادویها که بیدپای برهمن کرده است در فراهم آوردن این مجموع و تلفیقات نغز عجیب و وضعهای نادر غریب که او را اتفاق افتاده است از آن ظاهرتر است که هیچ تکلف را در ترکیب آن مجال وضعی تواند بود. چه هر که از خرد بهرهای دارد فضیلت آن بر وی پوشیده نگردد و آنکه از جمال عقل محجوب است خود به نزدیک اهل بصیرت معذور باشد .
نور موسی چگونه بیند کور ؟!
نطق عیسی چگونه داند کر ؟! »(نصرالله منشی، ۱۳۸۶: ۲۴)
از نشانه های خردمندی این است که انسان خردمند بر هر کسی اعتماد نکند به ویژه آنکه طرف مقابل؛ ماری زهرآگین، جانور درندهی گرسنه، پادشاهی بیرحم و یا حاکمی بیدین باشد.
«… گفت: ثقت خردمندان به چهارکس مستحکم نگردد: ماری آشفته، و ددی گرسنه، و پادشاهی بیرحمت، و حاکمی بیدیانت.» (همان، ۳۸۵ ).
در مرزباننامه به ویژگیهای خردمند با دیدگاه فلسفی اشاره شده است، در آنجاییکه دیو از دینی پرسید: «خردمند در میان مردم کیست؟ دینی گفت: آنکه چون بر او ستم کنند مقام احتمال بشناسد و تواضع با فرودستان از کرم داند، عفو به وقت قدرت واجب شناسد و کار جهان فانی آسان فراگیرد…» (وراوینی، ۱۳۸۳: ۲۶۹).
در باب بوف و زاغ، زاغ پس از شنیدن سخنان پندآمیز بوف، سخنانی با خویش میگوید که در آنها، ویژگیهای رفتاری خود را با محک خرد میسنجد از این لحاظ در حقیقت، سخنان او، مبین ویژگیهای خردمندان در هنگام آزمونهای بزرگ است:
«…خردمند اگر به زور و قوت خویش ثقت تمام دارد تعرض عداوت و مناقشت جایز نشمرد، و تکیه بر عدت و شوکت خویش روا نبیند. و هرکه تریاک و انواع داروها به دست آرد به اعتماد آن بر زهر خوردن اقدام ننماید.
و هنر در نیکو فعلی است که به سخن نیکو آن مزیت نتوان یافت، برای آنکه اثر فعل نیک اگر چه قول از آن قاصر باشد در عاقبت کارها به آزمایش هرچه آراسته تر پیدا آید. باز آنکه قول او بر عمل رجحان دارد ناکردنیها را به حسن عبارت پساواند و در چشم مردمان به حلاوت زبان بیاراید اما عواقب آن به مذمت و ملامت کشد.
و من آن راجح سخن قاصر فعلم که در خواتم کارها تامل شافی و تدبر کافی نکنم، و الا از این سفاهت مستغنی بودم و اگر خرد داشتمی نخست با کسی مشورت کردمی و پس از اعمال فکرت و قرار عزیمت فصلی محترز مرموز چنانکه او منزه بودی بگفتمی، که در مهم چنین بزرگ بر بدیهه مداخلت پیوستن از خرد و کیاست و حصافت و حذاقت هرچه دورتر باشد. هرکه بی اشارت ناصحان و مشاورت خردمندان درکارها شرع کند در زمره شریران معدودگردد، و به نادانی و جهالت منسوب شود، چنانکه سید گفت علیهالسلام: شرار امتی الوحدانی المعجب برایه المرائی بعمله المخاصم بحجته. و من باری بینیاز بودم از تعرض این خصمی و کسب این دشمنی. » (نصرالله منشی، ۱۳۸۶: ۲۱۰).
در میان دشمنان خردمندان و کسانی که خردمندان از آنها نفورند، دروغگویان نیز یافت میشوند: «…ملک گفت: ما را با تو پس از این کاری نماند، ای بلار! گفت: خردمندان را با شش کس آشنایی نتواند بود: … و دروغزنی که به رای خود اعجاب نماید، …» (همان، ۳۸۸).
مدیریت بازار(مشتری)
مدیریت دانش
مهندسی ارزش
تخصیص منابع
مدیریت هزینه
همسویی و توازن
دلایل مقبولیت روبه رشد کارت امتیازی متوازن را میتوان در موارد زیرجستجو کرد:
۱ـ سیستم مدیریتی کارت امتیازی متوازن تنها چارچوب موجود در دنیا است که قادر است استراتژیها را با عملکرد و بودجه تلفیق نماید. به همین دلیل است که طی گزارشی که سازمان توسعه همکاریهای اقتصادی (OECD) در سال ۲۰۰۷ از وضیعت سیستمهای ارزیابی و مدیریت عملکرد و بودجهریزی عملیاتی در دنیا منتشر ساخت سیستم مدیریتی کارت امتیازی متوازن را جامعترین سیستم موجود جهت استقرار نظام ارزیابی مدیریت عملکرد معرفی کرد.
۲ـ کارت امتیازی متوازن یک سیستم ارزیابی و اندازهگیری عملکرد فراتر و جامعتر از سیستمهای اندازهگیری مالی ارائه میکند. در این روش، علاوه بر شاخصهای مالی، وضعیت سازمان با شاخصهای سه منظر دیگر، در یک رابطه علی- معلولی، سنجش میشوند. عملکرد مالی به رضایت یا عدم رضایت مشتریان وابسته است. رضایت و عدم رضایت مشتریان نتیجه کارآیی، بازده و کیفیت فرایندهای سازمان است. چگونگی انجام فرایندها نیز به کیفیت نیروی انسانی، انگیزهها و اختیار عمل آنان و نیز سیستمهای اطلاعاتی بستگی دارد. در واقع، کارت امتیازی متوازن بین اجزای مختلف سازمان یک ارتباط علی و معلولی برقرار میکند و به سازمان به مثابه یک پیکر واحد و یکپارچه مینگرد.
۳ـ کارت امتیازی متوازن قادر است استراتژی را به اهداف و برنامههای اجرایی و عملیاتی مشخص در چهار منظر متصل نماید. تبدیل جهتگیریهای استراتژیک به اهداف و برنامههای مشخص از یک سو و برقراری یک سیستم اندازهگیری، جهت کنترل چگونگی تحقق اهداف و پیشرفت برنامهها از سوی دیگر، جذابیت و کاربرد کارت امتیازی متوازن را افزایش داده است.
۴ـ کارت امتیازی متوازن انتظارات مدیریت از حوزههای مختلف سازمان را به طور هماهنگ و همسو با چشمانداز و استراتژی منتقل میکند. بنابراین مدیران میتوانند انتظارات و اهداف سازمان از واحدهای مختلف را به طور شفاف و همسو با چشمانداز و استراتژی سازمان تعیین و به مدیران و مسئولان قسمتهای مختلف منتقل نمایند.
پیادهسازی کارت امتیازی متوازن
سازمانهایی که از کارت امتیازی متوازن استفاده میکنند، باید آن را با محیط خاص خودشان و همچنین فرآیندهای درونی خود هماهنگ سازند. اهداف و مقیاسهای BSC توسط چشمانداز و استراتژیهای سازمانی تعیین میشوند و مقصودشان سنجش عملکرد سازمانی با بهره گرفتن از چهار بعد مذکور است (کاپلان و نورتون، ۱۹۹۶). آنها تاکید میکنند که BSC فقط یک الگو است و باید با توجه به عوامل مشخصه یک شرکت تعدیل شود (بنکر و همکاران[۳۳]، ۲۰۰۴). با توجه به زمینهای که یک سازمان در آن فعالیت میکند، همچنین با توجه به استراتژی انتخاب شده، تعداد چشماندازها را میتوان افزایش داد و یا یکی را جایگزین دیگری کرد (مورس و کریج[۳۴]، ۲۰۱۰). هسته BSC توسط چشمانداز و راهبرد شکل میگیرد. این دو، در واقع پایهای جهت تشکیل چهار جنبه BSC هستند. نتایج مالی در BSC زمانی به دست میآیند که تلاشهای سازمان در سه حوزه دیگر به خوبی هدایت شوند (استوارت و محمد[۳۵]، ۲۰۰۱). مناظر BSC در شکل (۲ـ۶) نمایش داده شده است. چشمانداز در سازمان توسط راهبردها تحقق مییابد که این راهبردها خود توسط BSC مشخص میگردند. این اتفاق زمانی به شکل موفق صورت میپذیرد که شاخصها و حوضههای تمرکز استراتژیک با هر یک از چهار جنبه BSC مرتبط باشند و هر شاخص دارای یک هدف کمی است (میلیس و مرکن، ۲۰۰۴). این رویه در شکل (۲-۷) نمایش داده شده است.
شکل (۲ـ۶): تبدیل چشمانداز و استراتژی به چهار جنبه BSC (استوارت و محمد، ۲۰۰۱)
شکل (۲ـ۷): شماتیک ساده متدولوژی BSC (میلیس و مرکن، ۲۰۰۴)
پیادهسازی کارت امتیازی متوازن در شش گام به شرح زیر انجام میگیرد:
ـ گام اول
در این گام، بنیادها و اعتقادات هستهای و اساسی سازمان مورد ارزیابی قرارگیرد. مانند: فرصتهای بازار، رقبا، موقعیت مالی، اهداف بلند و کوتاهمدت، شناسایی آن چه رضایت مشتری را جلب میکند.
در این راه باید از ماموریت سازمان بهره گرفت. ماموریت، فلسفه وجودی سازمان است. هر سازمان در پاسخ به یک سری نیازها ایجاد میشود و هدف آن رفع آن نیازها میباشد. بنابراین قبل از هر اقدام باید مشخص شود که چه نیازهائی منجر به تشکیل سازمان گردیده است. اجزا ماموریت سازمان عبارتند از: مشتریان، محصول، فناوری، بازارها، توجه به مردم، توجه به کارکنان، حوزه جغرافیایی سازمان.
در این گام نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات سازمان نیز معرفی و ارزیابی میگردد.
ـ گام دوم
در این گام، باید استراتژیهای کلان سازمان تدوین گردد. انواع متداول استراتژیها عبارتند از: استراتژیهای یکپارچگی (رو به جلو، رو به عقب و افقی)، استراتژیهای تمرکز، استراتژیهای رشد، استراتژیهای ثبات و استراتژیهای کاهش.
ـ گام سوم
پس از تدوین استراتژیها، لازم است در گام سوم، این استراتژیها به مولفههای کوچکتری تقسیم شوند. این مولفهها، اهداف نام دارند. اهداف، قسمتهای اساسی استراتژیها هستند. در این گام، استراتژیها به اهداف ترجمه میشوند.
ـ گام چهارم
در گام چهارم، نقشه استراتژیکی از استراتژیهای کلان سازمان ترسیم میشود. نقشه استراتژیک با بهره گرفتن از اطلاعات گام قبل و چارچوب کارت امتیازی متوازن ترسیم میگردد. هریک از اهداف، باید در یکی از بخشهای چهارگانه مدل قرارگیرند.
ـ گام پنجم
در این گام پس از قراردادن اهداف در چارچوب، شاخصها و مقادیر هدف آنها تعیین میشوند.
ـ گام ششم
در گام ششم، طرحها و برنامههایی که برای دستیابی به اهداف مورد نظر ضروری میباشند، تعیین میگردند.
برای اجرای کارت امتیازی متوازن چهار فرایند کلیدی وجود دارد که به صورت متصل و تکرار شونده انجام شده و نهایتاً کارت امتیازی متوازن را از یک سیستم ارزیابی عملکرد به یک سیستم مدیریت استراتژیک تبدیل میکنند. این فرآیندها عبارتند از:
۱ـ روشن نمودن چشمانداز و استراتژیهای سازمان: کارت امتیازی متوازن با تکیه بر موضوع ارزیابی، مدیران را ترغیب به توافق برروی سنجههایی میکند که با بهره گرفتن از آنها چشمانداز خود را عملیاتی نمایند.
۲ـ ایجاد ارتباط و انتقال مفاهیم: زمانی که کارتهای امتیازی متوازن در تمام ساختار سازمان (از بالا به پایین) انتشار یابد، استراتژیها به یک ابزار در دسترس همگان تبدیل خواهد شد. کارت امتیازی به صورت آبشاری از سطوح بالای سازمان شروع شده و به پایینترین سطوح سازمانی سرایت میکند.
۳ـ برنامهریزی و برقراری اهداف کمی: برخی سازمانها در هنگام برنامهریزی استراتژیک و بودجهبندی، مرحله تدوین استراتژی و مرحله تدوین رویههای مورد نیاز را از یکدیگر جدا مینمایند. اما نظم موجود در کارت امتیازی متوازن، سازمانها را وادار به یکپارچه کردن هر دو مرحله نموده و از این طریق بودجههای مالی و تخصیص منابع را به اهداف استراتژیک متصل می کند.
۴ـ بازخور و یادگیری: با فراهمآوردن یک فرایند بازخور و بررسی، کارت امتیازی متوازن به سازمان کمک میکند تا بخش گمشده یادگیری سازمانی خود را احیا نماید. این مهم از طریق تبیین و آموزش چشمانداز مشترک و دریافت بازخورهای استراتژیک جهت ایجاد تعدیلها و اصلاحات لازم در استراتژی، اهداف، سنجهها و برنامهها محقق میشود. این روند تکرارشونده، یک سازمان یادگیرنده با ویژگی سیستم بازخور سهمرحلهای را ایجاد میکند.
فرایند استقرار سیستم کارت امتیازی متوازن
ارزیابی میزان آمادگی سازمان برای استقرار سیستم کارت امتیازی متوازن
ایجاد درک مشترک نسبت به استراتژیهای سازمان
تعیین اهداف استراتژیک سازمان به صورت دقیق و قابل اندازهگیری
ترسیم و تدوین نقشه استراتژی سازمان و برقراری روابط علی-معلولی بین اهداف استراتژیک واحدهای مختلف در ۴ منظر کارت امتیازی متوازن
تعیین سنجههای هادی و تابع عملکرد برای دستیابی به اهداف استراتژیک
تدوین برنامهها و راهکارهای عملیاتی مناسب جهت دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان
اتوماسیون سیستم کارت امتیازی متوازن جهت تسریع و تسهیل ارتباطات درون سازمان و تسری همهجانبه کارت امتیازی متوازن به کل سازمان
تسری کارت امتیازی متوازن به صورت آبشاری از سطوح بالا (سطح شرکت) به پائینترین سطوح سازمان (سطح عملیاتی و فردی)
ارزیابی و کنترل عملکرد
۲-۴-۵ مدل اوکوموس ((Okumus
اوکوموس[۳۶] (۲۰۰۱) مدلی ارائه نمود و در آن عوامل اساسی پیادهسازی استراتژی را در قالب چهار دسته زیر تقسیمبندی نمود:
محتوا[۳۷]، محیط[۳۸]، فرایند وخروجی[۳۹].
او مدل پیشنهادی خود را در دو شرکت بینالمللی مورد بررسی قرار داد. در هر دو شرکت دادههای اولیه مؤثر بودن چهار دسته عامل فوق را در فرایند پیادهسازی استراتژی تأیید میکرد. همچنین در این تحقیقات وی سه عامل جدیدِ پیادهسازی مشترک چند پروژه، یادگیری سازمانی و کار با شرکتهای خارجی را شناسایی نمود. اوکوموس (۲۰۰۳) بر اساس یافتههای جدید خود مدل تکمیلشدهای ارائه نمود که با مورد توجه قراردادن هفده عامل، فرایند انتقال از استراتژی به نتیجه و پیامدها را ممکن سازد (شکل ۲-۵).
اگرچه فرایند مذکور روندی گام به گام و روبه جلو میباشد عوامل محیطی میباید در کل فرایند مورد ملاحظه قرار گیرد. اوکوموس بر این باور است گاهی تصمیمات استراتژیک بدون برقراری ارتباط مناسب بین استراتژی و عوامل پیادهسازی به اجرا در میآیند. هرگونه عدم توجه به یک عامل در موضوع پیادهسازی، قطعاً بر سایر عوامل و به تبع آن بر موفقیت فرایند پیادهسازی اثرگذار خواهد بود. در نتیجه همواره امکان دستیابی به ارتباطی کامل میان عوامل پیادهسازی در شرایط و محیطی پویا و پیچیده فراهم نخواهد بود و به سختی میتوان به ارتباطی کامل میان عوامل مذکور دست یافت.
تعدادی از مطالعات اخیر در زمینه پیادهسازی استراتژی نیز عوامل مشابهی را شناسایی و ارائه کردهاند که از جمله این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
نسيم گرجيزاده
1391 -1390
معاشران ” گِرِه ” از ” زُلفِ ” يار باز کنيد
شبي خوش است بدين قصهاش دراز کنيد
حافظ
فرگرد یکم :کلیات تحقیق
1 -1 مقدمه
در دوران هخامنشی صنایع دستی با نماد گاو در مراسم مذهبی و زندگی روزمره مردم کاربرد آیینی هم داشتند. نقوش موجود در صنایع دستی ایران به دلیل حفظ طرحهای اصیل و نمادهای کهن همواره پایگاهی مناسب برای ایدهپردازی هنرمندان امروز بوده اند. کهنالگوی ورزا در صنایع دستی ایران هخامنشی به دو صورت کلّی واقعگرایانه و انتزاع یافته نقش شده است، یعنی یا شکل طبیعی گاو به عنوان نماد در مجلسی استفاده شده و یا اینکه جزئی از اندام گاو مثل شاخ، گوش، دم، نیمتنه و سردیس در ترکیبی نمادین( به عنوان مثال گاو -مرد) آمده است. این دو صورت همچنین در مجالس مرکب با برخی نمادهای دیگر از قبیل انسان، خورشید، ماه، فروهر و.. نقش شده است.
مجالس یادشده مفاهیمی را نمادین میسازند که حضور کهنالگوی گاو را در آثار باستانی ایران جاودانه ساخته است. مثال بارز این ادعا مجلس نمادین گرفت و گیر شیر و گاو در تخت جمشید است. در این پژوهش تلاش خواهد شد تا برای آشنایی هر چه بیشتر اهل هنر با مفاهیم جاودانهی نهفته در پس نمادها، مفهوم کهنالگوی گاو از دریچهی اساطیر کهن ایرانی بررسی گردد. اسطورههای کهن نیز به نوبهی خود برای انتقال مفاهیم از زبانی رمزآلود بهره میجستهاند. امروزه برای درک مفاهیم رمزآلود اساطیری علومی نوین از جمله زبانشناسی و روانشناسی به کمک اسطورهشناسان و دینپژوهان شتافتهاند.
مکاتب روانشناسی نوین میکوشند با پژوهش در اساطیر به مفاهیم نمادین کهنالگوهای جاودانه دست یابند. برای نیل بدین هدف در این پژوهش پس از بررسی اساطیر مرتبط با گاو و نقشی که گاو در این اساطیر بر عهده دارد، با بهره گرفتن از شیوه تحلیل اساطیر در مکتب اسطورهشناسی روانشناختی(نظرات یونگ) -یا همان روانشناسی اعماق - به عنوان یکی از مکاتب رایج در تحلیل اساطیر و جنبه های رازآلود آن، تلاش شده است تا مفهوم جاودانهی کهنالگوی ورزا در مجالس نمادین هخامنشی با توجه به اساطیر کهن ایران مورد تحلیل بررسی قرار گیرد.
اکثر پژوهشهای دانشگاهی بر اساس مکاتبی نظیر اسطورهشناسی زبانشناختی و یا آرای دکتر مهرداد بهار، که خود بر پایه نظرات میرچا الیاده و نظریه مادرسالاری استوار میباشد، صورت گرفته است. برخی دیگر با تاکید خاص بر ادبیات عوام و با بهره گرفتن از مکتب ساختارشناسی اشخاصی چون کاسیرر انجام شده است. استفاده از مکتب اسطورهشناسی روانشناختی نیز بدین دلیل است که تاکنون در داخل کشور پژوهشی در سطح دانشگاهی بر اساس آن صورت نگرفته و به بوتهی نقد اساتید صاحبنظر سپرده نشده است. البته باید تاکید کرد که مکتب یادشده همانند دیگر مکاتب حوزه نماد و اسطوره، تنها یک فرضیه است و نه یک نظریۀ قطعی و نتایج به دست آمده بر اساس اصول مطروحه در آن نیز هیچ قطعیتی ندارد. از آنجایی که در این پژوهش تحلیل مجالس نمادین نیز با بهره گرفتن از نتایج یاد شده صورت خواهد پذیرفت، لازم است تأکید شود که با توجه به آرای اساتید محترم، این نوع تحلیلها نیز جنبه تجربی داشته و اثبات شده نیستند. به همین سبب تلاش شده است تا نتیجه گیری نهایی پژوهش بر اساس متون کهن ایران صورت پذیرد. امید است تا انرژی ذهنی مصروفه در انجام مراحل دشوار این پژوهش مثمر ثمر بوده و راهگشای تحقیقات بعدی در زمینه پیوند نمادها با روان انسان باشد.
1 -2 اهداف تحقيق
بررسی اشکال مختلف نقش گاو نر در صنایع دستی ایران هخامنشی
اثبات نمادین بودن نقش گاو
بررسی مفهوم نماد گاونر در صنایع دستی ایران هخامنشی
مطالعه ارتباط اسطورهای نماد گاونر با دیگر عناصر نمادین در صنایع دستی ایران هخامنشی
1 -3 اهميت و ضرورت تحقيق
صنایع دستی ایران هخامنشی نمایش دهنده باورهای هنرمندان و مردمان ایران در دوران هخامنشی است. فراوانی نماد گاونر در صنایع دستی ایران کهن و هنرهای سنتی امروزین، نشان دهنده نقش پر اهمیت این جاندار در باورهای ایرانیان باستان است.
بررسی مفهوم نماد گاو نر در صنایع دستی ایران در دوران هخامنشی تحقیقی است جهت تولید دانش نظری برای افزایش آگاهی طراحان صنایع دستی در زمینه نماد و اسطوره.
1 -4 پرسشهای پژوهش
آیا نقش گاو نر یک نماد است؟
گاو نر به چه اشکالی در صنایع دستی هخامنشی اجرا شده است؟
فراوانی نماد گاو نر در صنایع دستی ایران هخامنشی به چه دلیل است؟
گاو نر در اساطیر ایران با کدام ایزدان در ارتباط است؟
کارکرد نماد گاو نر در صنایع دستی ایران هخامنشی چیست؟
نماد گاونر در صنایع دستی ایران هخامنشی با کدام یک از عناصر تصویری نمادین دیگر در ارتباط است؟
1 -5 فرضیه ها
نقش گاو نر یک نماد است و دارای یک مفهوم کهنالگویی مشخص است.
کهنالگوی گاو نر به صورت واقعگرایانه و همچنین در حالت انتزاع یافته نقش شده است.
فراوانی نماد گاونر در صنایع دستی ایران هخامنشی به دلیل اهمیت آن در اساطیر ایران است.
گاو نر در اساطیر ایران با ایزدانی که در اساطیر نقشی در ارتباط با چهارپایان بر عهده دارند، در ارتباط است.
نماد گاو نر در صنایع دستی ایران کهن کارکردی تعویذگونه و برای محافظت داشته است.
نماد گاونر با برخی از دیگر عناصر نمادین از جمله ماه در ارتباطی اسطورهایست.
1 -6 روش تحقیق
روش تحقیق از نظر هدف: نظری
روش تحقیق از نظر روش: توصیفی
روش یافته اندوزی (روش گردآوری داده ها): کتابخانه ای و میدانی
روش تجزیه و تحلیل:تطبیقی
فرگرد دوم: گاو نر در اساطیر ایران
گاو نر در متون اساطیری و حماسی ایران به شخصیتهای متعددی نسبت داده شده است. و همچنین به عنوان موجودی مقدس برای مقاصد خاصی قربانی شده است.
در فرگرد پیش رو به منظور بررسی نقش ورزا در اساطیر ایران هخامنشی در بند یکم در مورد آفرینش و قربانی گاو مطالبی که از منابع معتبر استخراج شده است، آورده خواهد شد. در بند دوم در مورد پیکرگردانی شخصیتهای اساطیری به صورت ورزا نکاتی ارائه خواهد شد.
در متون پهلوی در مورد آفرینش و قربانی گاو بخصوص در بندهش و گزیدههای زاداسپرم مطالبی ذکر شده است.
2 -1 آفرینش و قربانی گاو
ايرانيان باستان عقيده داشتند که هستی در مینو آفریده شد. آسمان نخستين بخش از جهان بود كه آفريده شد. پس از آن آب، و سپس زمين آفريده شد. بعد از اينها نوبت به نخستین نمونه حيوانات رسيد و گاو یکتا ( اِوَگدات) آفریده خلق شد. کیومرث نمونه نخستین مردمان پس از گاو آفریده شد»(کرتیس بیتا، 130).
هنگامي كه اول بار آفريدگان به وجود آمدند، در حالت «مينويي» بودند: درخت بدون پوست و خار بود، و گاو سفيد و درخشنده همچون ماه، و گيومرث كه نمونه نخستين انسان است، همچون خورشيد مي درخشيد(هینلز 1975، 87).
در این اسطوره ارتباط گاو با ماه و ارتباط نخستین انسان یا نمونه شهریار زمینی با خورشید بیان شده است و در فرگردهای آتی بدانها پرداخته خواهد شد.
طبق روایات زرتشتی، گيومرث و گاو سه هزار سال را به نیکی سپری کردند اما اهريمن در نخستين حمله اش به جهان گيومرث و گاو نخستين را كشت. اهریمن در حمله به دنیای ساخته اورمزد ديو آز و گرسنگي و مرگ، استويدات، را براي نابودي ورزا، گاو نخستين فرستاد. دیو بر گاو چيره شد و ورزا از لاغري جان سپرد. از از اندام هاي او اين حيوان چندین گونه دانة گياهي و خوراكي و انواع گياهان دارويي آغاز به روئيدنكردند. نطفه گاو به ماه رسيد و در آنجا پالوده شد. در ابتدا یک جفت گاو نر و ماده و از آنها انواع مختلف حيوانات و چهارپایان سودمند به وجود آمدند. به همين گونه، چون کیومرث درگذشت، نطفه او را زمين پذیرفت. از تن او كه از فلز بود، انواع مختلف فلزات به زمين رسيد و از نطفه او مشي و مشيانه كه نخستين زوج بشر بودند، از زمين روييدند. اهورامزدا فروهر کیومرث را به خورشید پایه فرستاد و از آنروز تابحال از طریق خورشید میدرخشد( shaki, 2000 )و(Malandra,2001).
پژوهشگران اعتقاد دارند این نسخه متأخر از نسخه باستانی اسطوره رونویسی شده است و شخصیت های موجود در آن تا حدی دستکاری شده اند و در واقع کیومرث همتای پهلوی یمهی اوستایی (yima) است. جمشید نخستین انسان و نخستین شهریار است. نسل بشر از پشت جمشید بوجود آمده است. کیومرث نیز مانند جم و همتای کهن ودایی او یمه شخصیتی خورشیدی است. نقش یمه یا جمشید شاهنامه به عنوان نمود شهریار زمینی و یا نخستین شهریار در ایزد مهر نیز تبلور یافته است. در مهرپرستی گاوکشی به میترا و در زرتشتیگری به اهریمن نسبت داده شده است. جمشید نیز به عنوان نخستین کسی که گاو را قربانی کرده است، شناخته می شود. همتای ودایی جمشید، یمه (yama)، خدای جهان زیرین و مرکب او گاوی است که قربانی می شود. اسطورهی جمشید کهنترین صورت قهرمانی موجود در اوستا و وداهاست که با کهنالگوی گاو در ارتباط است. در گاتها آمده است که جمشید از کسانی است که گاو را قربانی کرده است. زرتشت او را سرزنش كرده كه براي خشنود ساختن مردمان، خوردن گوشت گاو را به آنها توصيه كرده است. برپایی آیین نوروز را نیز یادگاری از جمشید میدانند. مورخینی نظیر هرودوت از مراسم گاو کشی در نوروز و همچنین در مهرگان (جشن گاهنبار مرتبط با میترا) در میان ایرانیان مطالبی را ذکر کرده اند(SKJÆRVØ,2008 ).
در مورد شخصیتهای اساطیری مرتبط با گاو و جمشید در بخشهای آتی بیشتر صحبت خواهد شد.
2 -1 -1 گوشوروان

