۸-۱۳-۴-۲-امور شهرداری
امروزه شهرداری ها در سطح بسیار وسیعی در تعامل مستقیم با شهروندان هستند. به همین سبب لازم است سازوکارهای مختلفی برای ارتباط با شهروندان که اساساً یک ارتباط دو طرفه است، فراهم نمایند. در این میان پست با قابلیت هایی که دارد می تواند نقش چشمگیری در تأمین این ارتباط دوسویه و کاهش مراجعه مستقیم مردم به شهرداری ها و بلعکس ایفا نماید.
۹-۱۳-۴-۲-امور کشاورزی
ارسال و توزیع سم، ارسال و توزیع بذر، ارسال و توزیع کود شیمیایی، ارسال نمونه های کشاورزی، حمل و ارسال تولیدات کشاورزی به مراکز نگهداری یا فروش، اخذ وجوه مربوط به فروش محصولات کشاورزی از مراکز خرید و تحویل آن به کشاورزان، توزیع آرد بین نانوایان و قنادان و سایر اصناف مصرف کننده، توزیع مجلات و نشریات کشاورزی جهاد سازندگی بین کشاورزان و ارسال مکاتبات در رابطه با تهیه ماشین آلات و ادوات کشاورزی.
۱۰-۱۳-۴-۲-امور دامپروری
ارسال و توزیع واکسن، سرم و دارو مربوط به دام و طیور، حمل و ارسال فرآورده های لبنی مراکز خرید، توزیع خوراک دام و طیور و علوفه، توزیع شیر پاستوریزه بین عاملین فروش، توزیع شیر پاستوریزه درب منزل و دریافت بهای شیر بصورت ماهانه از طریق پست مالی، ارسال اسناد مربوط به دامپروری، اخذ پروانه های بهره برداری دامپروری و مرغداری برای متقاضیان و اخذ پروانه صیادی.
۱۱-۱۳-۴-۲-امور معادن
ارسال نمونه های معدنی، حمل مواد معدنی تا ۳۰ کیلوگرم، حمل مواد معدنی بصورت انبوه، ارسال اسناد و مدارک مربوط به امور معادن.
۱۲-۱۳-۴-۲-امور صنعت
انجام مراحل موافقت های اصولی در صنایع، انجام مراحل صدور پروانه های تأسیس کارگاه های جدید، روش کالاهای تولیدی کارگاه های صنعتی از طریق پست خرید، حمل تولیدات کارخانجات به مراکز فروش به صورت کالاهای انبوه، ارسال نمونه های تجاری، ارسال اسناد و مدارک مالی و صورتحساب ها، پرداخت حقوق کارگران و کارکنان کارگاه های صنعتی از طریق پست مالی، صدور و تعویض و تمدید دفترچه های بیمه کارگران و کارکنان کارگاه های صنعتی، انجام امور بیمه برای ساختمان و تجهیزات کارگاه های صنعتی در مقابل حوادث، توزیع تولیدات مواد غذایی نظیر کنسرو مواد بسته بندی شده بین عاملین فروش، توزیع فرآورده های دخانیات، ارسال و حمل مواد شیمیایی در بسته بندی مخصوص و با عملیات ویژه، توزیع کاغذ بین چاپخانه ها و مؤسسات انتشاراتی، ارسال و حمل صنایع چوبی، ارسال تولیدات کارخانجات نساجی به عاملین فروش در سطح کشور، ارسال مکاتبات و مدارک و نمونه های تجاری مرتبط به مراکز تهیه و توزیع کالا، اخذ مجوز برای صدور اقلام صنعتی و مواد اولیه، صدور مجوز عدم ساخت اقدام صنعتی، صدور حواله تحویل ماشین آلات صنعتی.
۱۳-۱۳-۴-۲-امور فرهنگی
توزیع روزنامه ها و نشریات در همان روز انتشار، آبونمان و اشتراک نشریات و مجلات هفتگی و ماهانه، قبول درخواست و توزیع نوارهای کاست و لوح های فشرده موسیقی، کمک آموزشی و … ، فروش بلیط تئاتر ، توزیع فرم های مسابقات علمی و فرهنگی. تحقیقات
۱۴-۱۳-۴-۲-امور شرکت های تعاونی
انجام امور ثبت شرکت ها، حمل و ارسال کالاهای مربوط به تعاونی های کشاورزی، حمل و ارسال کالاهای مربوط به تعاونی های مسکن، ارسال مدارک و صورتحساب های مالی تعاونی ها، حمل کالاهای متعلقه به اعضاء تعاونی ها به نشانی محل سکونت آن ها.
۱۵-۱۳-۴-۲-امور مسکن و ساختمان
اقدامات مربوط به تهیه مجوزهای ساختمانی، علاوه بر بنگاه حمل و نقل، یک موسسه کارگشایی حمل و ارسال مصالح ساختمانی، ارسال صورت وضعیت های ساختمانی شرکت ها، ثبت نام از متقاضیان برای دریافت کالاهای ساختمانی کمیاب، ثبت نام از متقاضیان برای دریافت زمین از سازمان زمین شهری، پرداخت عوارض شهرداری و نوسازی ساختمان، درخواست استعلام وضعیت مالکیت ساختمان ها از سازمان ثبت اسناد.
۱۶-۱۳-۴-۲-امور خدمات اجتماعی
پرداخت مالیات مستقیم، توزیع فرم صورتحساب های مالیاتی بین کسبه و اصناف، قبول و ارسال صورتحساب مالیاتی کسبه و اصناف به دارائی، توزیع کوپن در نقاط روستایی با مراجعه مأ مور پست به روستاها، صدور و توزیع دفترچه های بسیج اقتصادی در شهرهای بزرگ، انجام امور مربوط به نقل و انتقالات دفترچه های بسیج، خرید و فروش ارز، فروش تمبرهای مالی و مالیاتی، انجام امور بیمه با اخذ نمایندگی از شرکت های بیمه، نگهداری کالاها و اشیاء افراد حقیقی یا حقوقی در قبال دریافت حق انبارداری، ثبت نام مشمولین نظام وظیفه برای اخذ دفترچه آماده به خدمت، گسترش سرویس حوالجات پستی در کلیه واحدهای پستی، ارائه سرویس چکهای پستی (چک بسته، چک های دیداری و چک های تضمینی)، ارائه سرویس حساب پس انداز پستی، استفاده از دستگاه های توزیع اسکناس با ارائه کارت اعتباری دارای کد مخصوص، صدور گذرنامه، اخذ ویزا برای کشورهای مختلف، ارائه خدمات خودروئی نظیر صدور کارت المثنی، نقل و انتقالات دفترچه مالکیت، صدور گواهینامه حمل مسافر و بار آن ها بوسیله مینی بوس، ثبت نام از متقاضیان جویای کار در وزارت کار و امور اجتماعی، ثبت نام از متقاضیان جهت شرکت در امتحانات ورودی استخدامی در سازمان های دولتی، ارسال فرم دعوت به کار متقاضیان در سازمان ها و مؤسسات، امور ترخیص کالا از گمرکات کشور، اخذ عکس های افراد از عکاسی ها و توزیع آن به نشانی افراد، فروش بلیط تعاونی های مسافر بری و شرکت های هواپیمایی و راه آهن، اخذ سود سهام کارخانجات و مؤسسات تولیدی و تحویل آن به سهامداران، رزرو هتل برای مسافرین و توریست ها، انجام خدمات تسجیل ی وزارت امور خارجه در رابط با تأیید مدارک مختلف.
۱۴-۴-۲-بررسی نقش پست در ارتباط دو سویه سازمان های غیر دولتی - مردم
نخستین بار از سال ۱۹۴۵ توسط سازمان ملل متحد، به دلیل تفکیک NGO عبارت «سازمان غیر دولتی»[۹۴] در منشور جهانی اش میان حقوق مشارکتی برای سازمان های دولتی تعیین شده برای انجام وظیفه در سطح ملی و سازمان های خصوصی که به منظور اداره اموری در سطح بین المللی ایجاد شده بودند، به کار برده شد. به طور کلی، مفهوم سازمان های غیر دولتی از لحاظ تاریخی، تجانس و نزدیکی خاصی با فعالیت های بین المللی دارد.
شاید به همین جهت است که ورود سازمان های غیر دولتی در عرصه اجرائی در اقصی نقاط دنیا به شکل فراگیر و امروزی اش، مرهون به رسمیت شناخته شدن آن ها توسط نهادهای فراملیتی و بین المللی است که خود در پی تغییرات حاصل از نیروهای تازه ای که در دنیای پس از جنگ جهانی دوم پا به عرصه عمل گذاشتند، به وجود آمده بودند.
شکل گیری نهادهایی این چنین، راه گشای توسعه نوین توسط روش های صلح جویانه بوده اند. رشد چشمگیر سازمان های مزبور در مدت کوتاهی که از جنگ جهانی دوم می گذرد، جایگاه جدیدی را برای آنان در دنیای امروز تعریف نموده است. امروزه بسیاری از نیازهای بشری در سراسر دنیا، از طریق نهادهای غیر دولتی و فعالیت هایشان انجام می پذیرد. با توجه به آهنگ گسترش وسیع و فراگیر سازمان های غیر دولتی، بعید به نظر نمی رسد که این مؤسسات در طول زمان، به جایگزینی کارآمد و کارا برای بسیاری از نهادهای خصوصی و دولتی، حتی برای اداره کشورها و امورات مربوط به آن تبدیل گردند.
همان گونه که گفته شد، دامنه فعالیت های سازمان های غیر دولتی بسیار وسیع است. دست کم بنا به تعبیری می توان گفت که تمامی فعالیت های قابل تعریف در گستره های آموزشی، تحقیقاتی، کمک رسانی و عام المنفعه عموماً می توانند توسط سازمان های غیر دولتی به انجام برسند. بی شک مطلب ارائه شده در مورد دامنه فعالیت های چنین سازمان هایی جامع و مانع نیست. به ویژه با توجه به این مطلب که دامنه عملکرد آن ها می تواند از کشوری به کشور دیگر، از منطقه ای به منطقه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تغییر نماید.
از آنجائی که ارتباط این سازمان ها با آحاد مختلف جامعه از اهمیت خاص برخوردار بوده و نقش بسیار حیاتی در اثربخشی آن ها دارد، این سازمان ها نیز می توانند مانند شرکت های دولتی از شبکه قدرتمند و وسیع پست در راستای انجام فعالیت های خود استفاده نمایند. پست می تواند با طراحی و ارائه خدمات ویژه به این سازمان ها و گسترش خدمات پایه، لجستیکی و مالی نقش ت عیین کننده ای در استمرار حیات آن ها ایفا نماید. به طور خاص پست می توانند در راستای تبلیغات، ارائه خدمات، ارتباط با جامعه هدف و مکاتبات اداری، سازمان های غیر دولتی را یاری نماید.
۱۴-۴-۲-بررسی نقش پست در ارتباط دو سویه بین المللی حکومت ها- مردم
پست در جهان شبکه ای بهم پیوسته و گسترده است. سازمان ها و شرکت های پستی در کشورها نقش مهمی در برقراری ارتباط جوامع دارند. اصل اساسی موفقیت و توسعه عملیات پستی در سطح جهان به درک متقابل و همکاری مستمر منطقه ای و بین المللی کشورها وابسته است. اتحادیه جهانی پست با هدف همکاری و مشارکت پست کشورها و ارائه خدمات استاندارد به این ارتباط پویایی خاص بخشیده است.
۱۵-۴-۴- تحلیل خدمات پستی
تمدن های بشری از دیرباز، با یکدیگر ارتباط و مراوده داشته اند. در واقع تمدن امروزی بشری، با همه تنوع و گوناگونی اش، دستاورد بسط و نفوذ این گفتگوها در طول تاریخ حیات جوامع انسانی است. از لحاظ تاریخی، پست چه به عنوان یک فعالیت یا خدمت، چه در جایگاه یک سازمان ارتباطی، اولین و مناسب ترین بستر و پل ارتباطی این گفتگو و تعامل بوده و هست. در واقع، مکاتبات نامه های سران، دانشمندان، اندیشمندان و مردم تمدن های مختلف است که دامنه فهم و تجربه مشترک بشری را همواره وسیع ترساخته است. اینک در آغاز هزاره سوم میلادی، پست، به شبکه جهانی گسترده و در هم تنیده ای تبدیل شده است که اگر چه به تجارت خدمات هم می پردازد، اما از خاستگاه و اندیشه انسانی و فرهنگی خود، که همانا گسترش ارتباطات مکتوب بین مردم، تمدن ها و فرهنگ های گوناگون است، غافل نمانده و به همین سبب، سهم مهمی در زمینه سازی و پیشبرد گفتگو و درک متقابل تمدن ها و در نتیجه، پیشرفت برابر و متعادل جهان، سلامت عمومی بشر، حفظ محیط زیست و بهره وری در زندگی جمعی، بر عهده دارد.
هر مجموعه فرهنگی برای خود اصالتی دارد و اصالت آن عبارت از آرایش مخصوصی است که در بیان اجزاء آن وجود دارد، جایگاهی که هر یک از عناصر به شیوه ای مخصوص در آن جای گرفته اند، با عناصر دیگر وابستگی و با یکدیگر ارتباط کارکردی دارند. چنانچه یک مجموعه فرهنگی به صورت کل که شاخص تفاوت آن با فرهنگ های دیگر است بررسی نشود، موجب عدم درک صحیح و نهایتاً عدم شناخت واقعیت های اجتماعی خواهد شد. این امر به نوبه خود عاملی است که موجب عدم درک روند حرکت جامعه و در نتیجه اتخاذ تصمیماتی خواهد شد که کاربرد آن فقط در روی کاغذ است. در این میان نهایت بی اطلاعی است اگر تصور کنیم که می توانیم یک پدیده را به صورت مجزا بررسی نموده و نهایتاً تصمیماتی درباره آن اتخاذ کنیم. پست نیز مشمول این نظر است و باید آن را در متن جامعه بررسی نمود. پست وسیله مبادلات و ایجاد ارتباطات است و در متن تاریخی، اجتماعی و فرهنگی خود، می تواند مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
۱-۱۵-۴-۲- تحلیل تاریخ شناختی پست در ایران
از روزگار پیدایش جوامع بشری تا به امروز، روند سیر پست را می توان در چهار مرحله بررسی کرد : پست در ابتدا عموماً برای تأمین ارتباطات سیاسی توسط حکومت ها ایجاد شد، سپس دوران تکامل خود را در مراحل انقلاب صنعتی طی کرد، در مرحله سوم با تعمیم و عمومیت یافتن آموزش عمومی همراه بود و نهایتاً هم اکنون مرحله مافوق صنعتی را سیر می کند.
اگر به دقت مراحل تکامل پست را نگاه کنیم مشاهده می کنیم که در ابتدا ابزار دست سیاست برای ارتباطات بسیار محدود دولتی بوده است که در این مورد سابقه بسیار طولانی دارد. سپس همراه توسعه صنعت و تجارت، رشد بیشتر یافت و پس از مردمی شدن دانش و گسترش یافتن و تعمیم آموزش عمومی و بالا رفتن سطح فرهنگ و رشد بخش خدمات، سطح بسیار وسیع مردمی یافت.
در قرن ۱۶ میلادی فرانسوادوتاکس سرویس پستی را بنا نهاد. کشور فرانسه در سال ۱۶۵۳، برای اولین بار سیستمی جهت جمع آوری نامه ها و توزیع آن در پاریس دایر نمود. در سال ۱۶۵۷ پست دولتی انگلستان تأسیس شد و در سال ۱۸۲۹ تمبر و تعرفه ارسال نامه وضع مشخصی به خود گرفت. پرفراژ کردن تمبر برای راحتی برش در سال ۱۸۴۸ اختراع شد و از حدود سال ۱۸۷۵، اتحادیه جهانی پست تکامل یافت. از آن پس این سازمان ارتباطی پست بود که به وسیله ای مهم و کارساز برای پیشبرد و توسعه جوامع در حال صنعتی شدن غرب بدل گشت.
پست ایران در یک جامعه کاملاً سنتی، بدون صنعت و تجارت و در یک جو بیسوادی و بر اساس تقلیدی کورکورانه به صورت غربی آن تأسیس و توسط چاپار دولتی اداره شد. در اولین قدم، عدم حضور فعال عامه مردم به عنوان یک اشکال عمده در این فعالیت دیده می شود. حکومت وقت برای اداره این نهاد جدید خود را مجاب به آوردن مستشاران فرنگی می دید، کسانی که با دید و نگاهی غربی وارد فضای سنتی ایران شده و قصد داشتند سازمانی مطابق آنچه از غرب در ذهن می پنداشتند بوجود آورند. به هر جهت از سال ۱۸۷۴ مستشاران، به ترتیب زیر برای ایجاد پست در ایران مشغول کار شده اند.
سال ۱۸۷۴ گوستاوریه درر، سال ۱۸۷۸ (اتتال- اندریاس)، سال ۱۸۸۵ (سیمنو- بونال)، سال ۱۸۹۲ (ارلوند)، سال ۱۸۹۹ (نوز)، سال ۱۹۰۹ (کامیل مولیتور)، ۱۹۷۱ گروه مهندسین مشاور بنیاد شارلمانی از بلژیک که تا سال ۱۹۷۹ یعنی سالی که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، در پست کشور حضور داشتند و قوانین پست عیناً قوانین بلژیک بود که ترجمه و بکار گرفته شده است (مرکز تحقیقات پست، گزارش ۹،۱۳۸۴ ).
به این ترتیب یکی دیگر از عناصر ناهمگون در تاریخ شکل گیری پست در ایران به چشم می خورد، چرا که اگر فرض کنیم اشخاص مزبور مطامع استعماری نداشته اند، به جرأت می توان گفت که دارای ذهنیت دیگری بوده اند و برنامه ریزی ای را که برای فرهنگ دیگری مناسب بوده است، به ایران آورده و در این مورد توجه کافی به آرایش صحیح فرهنگی _ اجتماعی در این کشور ننموده اند.
۲-۱۵-۴-۲- تحلیل فرهنگ شناختی پست در ایران
مجموعه رفتار انسان در هر جامعه را می توان از خلال الگوها، نقش ها، مجازات ها، پاداش ها، ارزش ها و سمبل هایی که مبانی علمی اجتماعی اند بررسی کرده و مورد تحلیل قرار داد. این مجموعه نسبت به انسان در آن واحد هم بیرونی است و هم درونی، یعنی هم ذهنی است و هم عینی.
مجموعه این عناصر بهم وابسته در دستگاهی به نام «فرهنگ» وحدت می یابند. بحث فرهنگ در واقع بحث در بخش کلان رفتار اجتماع است. در این بحث کمتر به تاریخ وقایع و ارقام کمی نگاه می شود و بیشتر به چگونگی و تحول اخلاق و آداب، نهادها و اندیشه ها، علوم و هنر، استعداها و عادت ها و اعتقادها در مجموعه ای که انسان در آن شکل می گیرد، یعنی اجتماع پرداخته می شود. اگر از زاویه ای دیگر نگاه کنیم، چیزی که در فرهنگ می توان دید، مجموعه بهم وابسته تفکر احساس و عمل است و فرهنگ هرگونه فعالیت انسانی اعم از معرفتی، احساسی یا عملی را در حالت یکپارچه در بر می گیرد. فرهنگ حالتی جمعی دارد و همین حال جمعی بودن آن است که اجازه می دهد افراد یک فرهنگ بتوانند به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. فردی که در ایران یک کارگر را به سر کار می آورد، رفتار او را از پیش می شناسد و او نیز می داند با کارفرما چه کند. جامعه شناسان می گویند انسان در بدو تولد به ناچار در جامعه فرود می آید و در آن جامعه نیز جامعه پذیر می شود و در واقع پر از جامعه می شود و همین ویژگی جامعه است که به کثرت افراد، وحدت می بخشد. (کری، جیمز دبلیو، ۱۳۷۶)
با این توضیح مختصر می توانیم به راحتی در مراحل مختلف تاریخ بشر، فرهنگ های مختلفی را بیابیم که در این فرهنگ ها نوع عمل انسان و مبانی ارزشی و احساسی و فکری او با مرحله دیگر او، تفاوت های بارزی دارد. کلی ترین تقسیمی که می توان انجام داد، تقسیم فرهنگ انسان به زمانی است که صنعت مکانیک و الکترونیک و انفورماتیک نداشته و زمانی که این سه شاخه صنعت تمامی حیات اجتماعی او را تحت تأثیر قرار داده است.
در اثر این تغییرات پاره ای از کشورها زندگی سنتی خود را ادامه دادند و هیچگونه شواهدی در فرهنگ خود دال بر تغییر به سوی جامعه صنعتی نشان ندادند (مثل ایران) و پاره ای دیگر از کشورها با مکانیزمی درونی شروع به تغییر بافت کیفی و کمی آن مجموعه یعنی فرهنگ کردند (مثل کشورهای صنعتی). فرهنگ صنعتی، فرهنگی دنیایی و قدرت طلب است. این ویژگی کلی موجب شد که جوامع صنعتی، در زمینه های اقتصادی، نظامی، علمی، سیاسی و … بسیار پر قدرت شوند، قدرتی که در برخورد با قدرت مشابه سنتی خود قابلیت بسیار زیاد دارد.
شکل امروزی «پست» به عنوان سازمان جدیدی که وظیفه ارتباط بین عناصر مختلف جوامع را دارد، در دامن صنعت، تجارت و فرهنگ غرب زاده و بزرگ شد. هماهنگی رشد این پدیده در کنار پدیده های دیگر اجتماعی غرب موجب گردید که نهایت رشد و باروری در آن به چشم آید. در پست ایران اما شاهد یک ناهماهنگی در آرایش این عناصر فرهنگی هستیم که نهایتاً موجب عدم کارکرد مناسب پست شده است.
برخورد فرهنگ صنعتی با فرهنگ سنتی در ایران، موجب شکسته شدن بافت فرهنگ سنتی ایران شد و تحولات اجباری را بدنبال آورد. در جامعه سنتی ایران «زمان» و نحوه استفاده از آن جایگاهی نداشته و برای مصرف آن هنجارهای اتلاف کننده وجود دارد. البته در مقابل اتلاف آن، هزینه های سرسام آوری به بدنه جامعه تحمیل می شود. به تبع بی بها بودن «زمان» سرعت در بازدهی، ارزش خود را از دست می دهد.
فرهنگ سنتی، چون عقلانی - صنعتی نیست، خلاقیتی از خود نشان نمی دهد تا نیروهای طبیعت را به استخدام خود در آورد، در کار کردن، منطق اقتصادی بهره وری کار را در نظر ندارد و از سرمایه استفاده چندانی نمی کند.
کم کاری، تنبلی، عدم خلاقیت، قضا و قدری بودن، مناسبات فاسد اداری، ناامنی اقتصادی، عدم علاقه به مهار طبیعت با کار خستگی ناپذیر، عدم پاداش مناسب در مقابل فعالیت های فردی، تباهی اموال عمومی و منابع اقتصادی، سوء استفاده های اداری، اختلاس، عدم تلاش مستمر برای اصلاح جامعه، تجربه ناپذیری تاریخی، ثبات (جمود)، خنثی کردن نیروها، جهت نداشتن فعالیت های اقتصادی، عدم علاقه به سرمایه گذاری (به علت نا امنی)، مکروه دانستن دنیا پرستی و تلاش جهت جمع آوری مال، تمنای رستگاری اخروی، نفس کشی، قناعت و صد چندان این صفات که بر شمرده شد همه بگونه ای گذشته تاریخی ایران را می سازند که به عنوان میراث فرهنگی به نسل های بعد منتقل می شوند. این ها در مجموع، آن بعد از فرهنگ را می سازند که قسمت تفکر و احساس آن است و در عمل نیز تبدیل به رفتار اجتماعی و اقتصادی ویژه ای می شود.
فرهنگ را می توان یک قوم و ملت دانست که در کلمات تجلی می یابد. بعضی از کلمات دارای چنان قدرتی در یک نظام فکری هستند که جا به جا کردن آن ها کل مجموعه را تغییر می دهد. به این اعتبار که کلمات نمودهای مجسم و واقعیات اجتماعی فرهنگی هستند و هر یک از آن ها منظری هستند که ما از آن دریچه به جهان نگاه می کنیم. حال این کلمات را در نظر بگیرید : امنیت، سرعت، نظم، تخصص، تمرکز، تولید انبوه، ارتباطات، مسئولیت، خلاقیت. اینها با هم یک سیستم و نظام فکری هستند که هم زیر ساخت آن ها و هم رو ساخت آن ها هماهنگی دارند (فرهنگ صنعتی).
اکنون این مجموعه را نگاه کنید : توکل به خدا و قضا و قدر، کار مال خر است، دنیا همش دو روزه، مقصر اصلی استعمار است، این ها هم یک مجموعه هماهنگ را تشکیل می دهند (فرهنگ سنتی ایران). نکته این جاست که به صورت مکانیکی نه از این نظام می توان چیزی بدان نظام برد و نه از آن نظام می توان چیزی به این نظام افزود. چون در واقع، این کلمات هستند که مجسم کننده واقعیات اجتماعی هستند. کلمات تبلور یک جهان بینی و تجسم نمونه های اجتماعی هستند. در صورتی می توان آن ها را جا به جا کرد که همراه بافت خود و به صورت کلی جابجا شوند. لذا این استدلال منطقی خواهد بود که در پست ایران، زمانی می توان حرف از نظم، سرعت، امنیت زد که این عناصر که در واقع مرتبط با پست صنعتی هستند با واقعیت جامعه ما ارتباط و هماهنگی داشته باشد.
در زمانی که از شبکه فرهنگ صنعتی، مفاهیم و واقعیاتی به فرهنگ سنتی وارد شد، جوامعی توانستند آن ها را مورد استفاده قرار دهند که طرز تلقی خود را تغییر دادند و بالطبع در واقعیت نیز موفق شدند. یعنی در واقع مسئولین آن کشورها با درک طول راه به عوض گرفتن چند اداره و کلمات کلیدی، سعی کردند که از راه پر مشقت به ایجاد آن، فرهنگ هم در جهان فکری توده مردم و هم در جهان اندیشه و عمل همت گماردند.
اما در ایران به جرأت می توان گفت که تقریباً تمامی افرادی که امروز در بخش صنعت کار می کنند تا چند دهه پیش در بخش سنتی جامعه فعالیت می کردند و فرهنگ آن را با خود به بخش صنعت آورده اند. تک محصولی بودن نتیجه همان کار نکردن، تنبلی، رخوت، ربایش از دست طبیعت و آماده خوری و چشم به دست دیگران داشتن و به بیان دیگر همان وابستگی اقتصاد ایران به بخش نفت و تولیدات دیگران است. بازتاب کامل این وضعیت در ساختار سنتی و میراث به ارث رسیده ارتباطات کشور نیز به چشم می خورد.
- تشویق به همکاری اعضای محلهها از طریق ایجاد واحدهای اطلاعرسانی.[۵۰]
گفتار سوم :سنین بزهکاری
با توجه به اطلاق واژه بزهکاری به اعمال غیرقانونی نسبت به افراد دارای سنین خاص، بزهکاری را در دو رده سنی زیر میتوان بررسی کرد:
بند اول : بزهکاری کودکان
بزهکاری کودکان گونه ای از بزهکاری می باشد ، از هنگام تولد تا ۱۰-۱۱ سالگی را دوره کودکی میگویند. سالهای کودکی از نظر پایهریزی اخلاقی و رشد عاطفی و شخصیت از مهمترین سالهای زندگی بوده، دوره تکامل عقلانی و منطبق شدن با وضع محیط و دوره ثبات نیز هست. در این دوره کودک با اتکا به بزرگترها و حمایت و مراقبت آنها کمتر مرتکب جرم میگردد. کودک بعد از ۵ تا ۶سالگی علاوهبر والدین و دیگر اعضای خانواده، با افراد دیگری در خارج از خانواده چون: همسالان و همبازیها، دوستان، همدورههای مدرسه، معلمان و … رابطه داشته، از آنها تأثیر میپذیرد و تا حدی در آنها تأثیر میگذارد. دزدی و ولگردی بالاترین رقم بزهکاری اینگونه کودکان را تشکیل میدهد.[۵۱]
بند دوم : بزهکاری نوجوانان و جوانان
بزهکاری نوجوانان و جوانان مقوله ای است که در بحث بزهکاری توجه بیشتری را به خود جلب کرده است و عمده بزه انتسابی مربوط به این گرو سنی می باشد ،دوره نوجوانی که معمولا از ۱۱ یا ۱۲سالگی شروع میشود، متمم دوره کودکی است و دوره تحول جسمی و روانی فرد است. رشد سریع اعضاء سبب بیداری هوسها و احساسات و رؤیاهای گوناگون میگردد و از درون نوجوان فشارهایی را بر وی تحمیل میکند که برایش ناشناخته است. این فشارهای ناشناخته، نگرانیها و هیجانهایی را در پی دارد که برای نوجوان تاکنون سابقه نداشته است. در این دوره اعضا و احساسات نوجوان، برای تأمین و درک لذت جنسی با یکدیگر همکاری میکنند و هرچه با عشق و زیبایی رابطه داشته باشد، بیشتر سبب هیجان ظاهری او میشود. تصورات و تخیلات شاعرانه و تعبیرات و تشبیهات او لذتآور و بیپایان است. به همین دلیل، نوجوانان زودتر از بزرگسالان تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی قرار گرفته، مرتکب جرم میگردند. در این دوره پسران غالبا وسایل الکتریکی و وسایل نقلیه (دوچرخه، موتور سیکلت، اتومبیل) را به سرقت میبرند. به طور کلی بزهکاری جوانان انواع مختلفی دارد که در طیف گستردهای از رفتار ضد اجتماعی قرار میگیرد که برحسب عمق و شدت آن به بزهکاریهای شدید نظیر تجاوز به عنف، سرقت مسلحانه، و ضرب و جرحهای شدید و بزهکاری ملایم نظیر فرار از خانه و مدرسه، استفاده از داروهای مخدر مانند ماریجوانا و حشیش، مصرف الکل و تخریب اموال عمومی و خصوصی تقسیم میشوند. پژوهشگرانی که به مطالعه بزهکاری جوانان پرداختهاند بر این باورند که مصرف داروهای مخدر و خرابکاری از شایعترین رفتار بزهکارانه در بین جوانان است[۵۲]. روانشناسان بر این عقیدهاند که خودکشی، خودسوزی و ترک مدرسه در میان نوجوان و جوانان، به خصوص دخترها، بیشتر مربوط به افرادی است که مشکلات عاطفی و رفتاری داشتهاند و یا از نظر مالی در سطح پایینی بودهاند.
مبحث دوم : تاریخچه و نظریات مربوط به بزهکاری
پیشگیری از جرم برای نخستین بار توسط آنریکو فری با عنوان هم ارزهای کیفری یا جانشین های کیفری مطرح شد. وی پی برده بود که نظام کیفری به تنهایی نمی تواند برای مبارزه با بزهکاری موفق باشد و در کنار آن باید از مداخله های پیش از وقوع جرم به عنوان تدبیر تکمیلی بهره جست. بنابراین، از نظر وی پیشگیری از جرم در برگیرنده تدابیر و اقداماتی است که جنبه قهرآمیز ندارند.
از هنگامی که پیشگیری از جرم توسط آنریکو فری تبیین شد بسیاری از کشورها کوشیدند تا با بهره گیری از اقدامات پیشگیرانه نرخ جرائم را کاهش دهند. به همین دلیل دولت ها بر آن شدند تا با تدوین قوانین مناسبی پیشگیری از جرم را قانون مند و نهادینه کنند. بند ۵ اصل ۱۵۶ قانون اساسی نیز با قرار دادن اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین به عنوان یکی از وظایف قوه قضاییه در صدد توجه به این امر بوده است.
گفتار اول : مروری برتاریخچه بزهکاری
بزهکاری جوانان و نوجوانان مسألهای است که از دیرباز در جامعه بشری مورد توجه بوده است. اصطلاح بزهکاری در سال ۱۸۹۹ وقتی که اوّلین قانون بزهکاری جوانان در آلینوس شیکاگو تصویب شد، متداول گشت. همزمان با گسترش انقلاب صنعتی در اروپا و دیگر نقاط جهان، دامنه نیازمندیها رشد پیدا کرد و در نتیجه محرومیتهای ناشی از برآورده نشدن خواستها و نیازهای زندگی موجب گسترش شدید و دامنهدار فساد، عصیان، تبهکاری سرگردانی، دزدی و انحراف جنسی و … میان نوجوانان و جوانان گردید.
توجه جامعهشناسی انحرافات به مطالعه بزهکاری جوانان از هنگامی آغاز شد که طیف گستردهای از رفتارهای نابهنجار نظیر مصرف داروهای مخدر، تخریب اموال عمومی و خصوصی و اوباشگری بعد از مسابقات فوتبال، مصرف بیش از اندازه مشروبات الکلی، رفتار نامشروع جنسی و فرار از خانه و مدرسه در بین جوانان شایع شد این قبیل از انحرافات اجتماعی نه فقط به دلیل اینکه اشکال جدیدی از انحرافات در جامعه تلقی میشوند اهمیت دارند، بلکه ارتکاب چنین رفتارهایی میتواند مقدمهای برای ارتکاب جرایم شدید نظیر سرقت مسلحانه و قتل گردیده و بزهکار امروز را به مجرم فردا تبدیل کند. بعضی از رفتارهای بزهکارانه مربوط به سن خاصی است و در یک زمان کوتاهی از زندگی جوانان ظاهر میشود؛ برای مثال جوان تا پانزدهسالگی ممکن است تخریب اموال عمومی و خصوصی و دعوا کردن را بهعنوان الگوهایی از رفتار بزهکارانه در مدرسه از افراد همسن خود فرا گرفته و انجام دهد. این در حالی است که رفتارهای بزهکارانهای نظیر مصرف داروهای مخدر و الکل در بین جوانانی که سن و سال بیشتری دارند معمول است و چنین رفتارهائی ممکن است سالهای بیشتری ادامه یابد [۵۳].ریچارد کلووارد و لوید ای. اولین باندهای جوانان بزهکار را مورد مطالعه قرار دادند آنها استدلال کردند که اینگونه باندها در اجتماعات خردهفرهنگی که احتمال دستیابی به موفقیت از راه مشروع اندک است به وجود میآیند مانند اجتماعات اقلیتهای قومی محروم.[۵۴]
همچنین مطالعات و یافته های تحقیقات در قلمرو تاریخ حقوق کیفری نشان می دهد که جوامع بشری برای مقابله با جرم عمدتا از مجازات ، آن هم از انواع شدید آن یعنی پیشگیری کیفری استفاده می کرده اند اما به حکایت یافته های حقوق کیفری و مکاتب مختلف فلسفی – کیفری این شدت و حدت نظام کیفری نتوانسته است آن طور که انتظار می رفته است منحنی جرایم را مهار کند یا آنها را از بین ببرد ؛ از طرفی افزایش جرایم از حدود ۲۵ سال پیش به این طرف در پاره ای از کشورها به ویژه در جوامع صنعتی که با پدیده شهرنشینی روزافزون و توسعه افقی و عمودی شهرها و کلان شهرها و نیز نسل دوم و حتی سوم مهاجران خارجی دست به گریبان شده علاوه بر خساران مادی ، موجب ظهور احساس ناامنی و ترس از بزه دیدگی در بین شهروندان شده است . در نتیجه، این قبیل جرایم کیفیت زندگی مردم را خدشه دار کرده در نهایت فضای فعالیت های فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی یعنی پیشرفت جامعه را نامطمئن و دستخوش اختلال می کند . باتوجه به پیامدهای اخیر بزهکاری است که امروزه در کنار استفاده از نهادهای قهرآمیز و کیفری و باتوجه به محدود بودن ظرفیت و کار این نهادها ، برپیشگیری و به ویژه پیشگیری مشارکتی تکیه می شود بطوریکه امروزه در سیاست جنایی سازمان ملل متحد ، شورای اروپا و نیز در سیاست جنایی بسیاری کشورها ، پیشگیری یعنی اتخاذ و اعمال اقدام ها و تدابیر غیرکیفری و غیرسرکوبگر به منظور جلوگیری از وقوع جرایم ، دارای جایگاه ویژه ای شده است ،که این امر خود حکایت از پذیرش یک رویکرد یا رهیافت کلان نسبت به جرم و کنترل آن دارد . برگزاری همایش های متعدد بین المللی ، منطقه ای و داخلی در اغلب کشورها در مورد پیشگیری در دو دهه اخیر دلیل دیگری بر اهمیت آن است .
لذا امروزه پیشگیری غیرکیفری در معنای علمی که در جرم شناسی پیشگیرانه به عنوان شاخه ای از جرم شناسی کاربردی بررسی می شود ، قلمرو متنوع و گسترده ای دارد و براساس مدلهای خاصی قابل تقسیم است . چنانچه برخی از اساتید جرم شناسی با توجه به سه محور ( شخصیت ، اوضاع ماقبل جنایی و روند فعلیت یافتن ) پیشگیری را در سطوح مختلفی قابل تقسیم می دانند ، چرا که علی الاصول وقوع جرم نمی تواند خارج از آن سه محور باشد . با پذیرش محورهای یاد شده انواع پیشگیری را می توان تطبیق و صورت بندی نمود : در دسته نخست تدابیر پیشگیری عمومی ( پیشگیری اجتماعی ) در جهت اصلاح و تربیت کلیه افراد جامعه که می توانند بزهکاران بالقوه باشند و تدابیر خصوصی برای افرادی که حالت خطرناک و روحیه ضد اجتماعی و ناسازگاری دارند متمرکز می شود ( پیشگیری اولیه و ثانویه ) .
دسته دوم فعالیتها در راستای از بین بردن وضعیت های پیش جنایی یا ماقبل جنایی صورت می گیرد و در آن تدابیری چون جلوگیری از تظاهر به فساد ، منع حمل و نقل و خرید و فروش اسلحه یا مواد مخدر برای محو زمینه های مساعد جرم زا اتخاذ می گردد ( پیشگیری وضعی ) ، دسته سوم فعالیتها در واقع برای خنثی سازی بزهکاری در مرحله فعالیت یافتن عمل مجرمانه به عنوان مثال حضور پلیس یا کنترل های مخفیانه صورت می گیرد .
بدین ترتیب ، تاثیر گذاری تیپ های مختلف پیشگیری یکسان نیستند ، برخی از انواع پیشگیری زمینه علل وقوع جرم را از بین می برد ( پیشگیری اجتماعی ) و دیگری فرصت و امکان آن را کاهش می دهد یا دشوار می سازد . به عنوان مثال پیشگیری وضعی ، هدفش از بین بردن کاهش فرصت های وقوع جرایم می باشد.[۵۵]
گفتار دوم :سیاستگذاری و مدیریت پیشگیری از وقوع بزه در ایران
با وجود تاثیر گذاری غیر یکنواخت و متفاوت ، تیپ های پیشگیری ، برنامه ریزی ، تدابیر، اقدامات و فعالیت های این علم طیف کلان و گسترده ای دارد و لذا نمی توان انتظار داشت یک موسسه ، نهاد و وزارتخانه بتواند عهده دار انجام پیشگیری از وقوع جرم در جامعه باشد . بدین ترتیب این نظر شکل می گیرد که به منظور پیشگیری از وقوع جرم بایستی باید سیاستگذاری و مدیریت نمود ؛ به این معنی که با تعیین چارچوب های این علم تحت رهبری نهاد یا ارگانی خاص با هیات اجتماع هماهنگی ، مشارکت و همکاری صورت پذیرد .
بند اول : قوه مجریه و نقش آن در پیشگیری
ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی ، بالا بردن سطح آگاهی عمومی در همه زمینه ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسائل دیگر ، آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه ، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه ، پی ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه ، مسکن ، کار و بهداشت و تعمیم بیمه ، ایجاد زمینه های مناسب برای رشد شخصیت زن و احیاء حقوق مادی و معنوی او و حمایت از مادران وکودکان بی سرپرست ، افزایش آموزش خود کنترلی ، بالا بردن دانش افراد ، بالا بردن ارزش های پذیرفته شده ، نمونه هایی از بندهای اصل سوم و بیست و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد که به واقع تحقق آنها نمونه هایی از آرمان شهر مدینه فاضله می نماید بگونه ای که زمینه بسیاری از جرایم را می خشکاند .
جملگی موارد یاد شده در قالب پیشگیری اجتماعی می گنجد ، با این توضیح که پیشگیری اجتماعی اقدام های اساسی عمیق و دراز مدت نسبت به افراد و محیط پیرامون آنها را شامل می شود . در این مورد عمدتا دو نوع رویکرد یا دو نوع طرز تلقی مهم از جنبه نظری و هم از جنبه عملی مورد توجه قرار گرفته است این دو رویکرد را تحت عنوان رویکرد ساختاری یا معماری و رویکرد تفریحی و سرگرمی در قالب اوقات فراغت مطرح می کنند یعنی به مسائل امنیتی در مقابل جرم توجه می شود . رویکرد دیگر مبتنی بر تنظیم اوقات فراغت و مسائل فرهنگی است .
بنابراین طیف وسیعی از اقدامات موردی پیشگیری اجتماعی در حیطه اختیارات و وظایف دولتمردان جمهوری اسلامی است ؛ لذا با شناخت صحیح و عملی پیشگیری از وقوع جرم در سطح کشور ، ریاست جمهوری با توجه به اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی ، مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه می تواند با استناد به بند ۵ اصل ۱۵۶ قانون اساسی خواستار مدیریت و سیاستگذاری قوه قضاییه در امر پیشگیری باشد ، مضافا آنکه به عنوان رئیس قوه مجریه و نیز در چارچوب عمل به اصل سوم و اصل بیست ویکم قانون اساسی در مهمترین و کارآمدترین پیشگیری یعنی پیشگیری اجتماعی اقدامات عملی و علمی شایسته ای را تقبل نماید .[۵۶]
بند دوم : قوه قانونگذاری و نقش آن در پیشگیری
هرگاه تدوین قوانین اندیشمندانه و کارشناسانه صورت گیرد و باعث خواهد شده تا اجتماع و جامعه در دفاع و حمایت از آن برآمده و به عبارتی بسیج جامعه را همراه خواهد داشت ، چنانچه اندیشمند فرانسوی منتسکیو در مورد لزوم اعتدال در تدوین قوانین می نویسد : قانونگذار باید همواره رعایت اعتدال را در قوانین بنماید ..
لذا می توان گفت جرم زدایی ، یک فن حقوقی است که نقش قانون کیفری را در بعضی از زمینه های معین محدود می کند طبیعتا این یک شکل پیشگیری اصولی است چرا که معلول را با از میان برداشتن علت حذف می کند . در بعضی زمینه ها جرم انگاری کیفری می تواند، بدون اینکه حفاظت از نظم اجتماعی را به خطر اندازد ؛ بی فایده یا حتی مضر واقع شود، باتامل در این گفتار در می یابیم که تورم کیفری چه بسا خود سبب و زمینه ساز جرم می گردد . بنابراین نحوه تدوین قوانین ، لحاظ مطالعات جرم شناسانه ، احترام به حقوق بشر و عدالت اجتماعی ، پذیرش حقوق پیشگیری در کنار حقوق جزا و توجه به رهیافت های علمی و کارشناسانه جملگی در پیشگیری از وقوع جرم موثر و وظیفه قانونگذاران را مبرهن می سازد . نهایتا قوه مقننه با درک چارچوب جرم شناسی پیشگیرانه می تواند با استناد به اصل هفتاد و یکم در عموم مسائل در حدود مقرر قانون اساسی وضع قانون نماید و یکی از عموم مسائل ، تدبیر و تصمیم گیری در امر پیشگیری و تیپ های مختلف آن است .
بند سوم : قوه قضاییه و نقش آن در پیشگیری
مطابق بند ۵ اصل ۱۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، یکی از وظائف قوه قضاییه اقدامات مناسب برای پیشگیری از جرم بیان شده است ،آنچه مسلم می آید آنکه با توجه به گستردگی پیشگیری در معنای علمی انحصار قوه قضاییه به عنوان متصدی نمی تواند معقولانه باشد لذادرخصوص متولی پیشگیری در ایران نظرات و دیدگاه های متفاوتی ابراز شده :
۱- وظیفه پیشگیری از وقوع جرم نمی تواند به عهده قوه قضاییه باشد ، چرا که قوه قضاییه مقام اجرایی نیست و مهمتر آنکه وظیفه قوه قضاییه پس از وقوع جرم نمود پیدا می نماید ،
در مقام تحلیل این گفته نکاتی قابل تامل است : اولا این دیدگاه در واقع تاکید کننده قلمرو متنوع پیشگیری از وقوع جرم است و لذا تصدی قوه قضاییه را به وظایف مشخص و محدود این قوه کارساز نمی داند .ثانیا به نظر می رسد منظور از برنامه کوتاه مدت در گفتار فوق تاکید کننده پیشگیری وضعی باشد ، زیرا تدابیر این پیشگیری از لحاظ دستیابی به نتایج کوتاه مدت ، مقطعی ، کم هزینه و بسیار مشهود و ملموس است و قوای انتظامی در گشت های پلیسی ، متفرق کردن افراد شرور حمایت موقتی از آماج ها و بزه دیدگان در حال خطر این هدف را به خوبی دنبال می نماید و سبب کاهش فرصت های جرم می باشند .
ثالثا منظور از پیشگیری در برنامه بلند مدت همان پیشگیری اجتماعی است ، چرا که این پیشگیری ، شامل مجموعه اقدامات پیش گیرنده است که به دنبال حذف یا خنثی کردن آن دسته عواملی هستند که در تکوین جرم موثر بوده اند.
لذا باید گفت :پیشگیری شاخه ای از جرم شناسی دارای شاخصه و معیارهای خاص آن علم است که آن را از دنیای حقوق کیفری متمایز می سازد ، پیشگیری زائیده تفکر پویای جرم است و آنکه علل جرم قابل مطالعه ، شناخت ، ارزیابی و قابل تجزیه و تحلیل است و لذا برای تثبیت علم پیشگیری نخستین گام وجود سیاستگذاری و مدیریت بررسی رضایت اجتماع می باشد تا سطوح و انواع مختلف پیشگیری تواما بکار گرفته شود .[۵۷]
در این باره باید گفت در امر پیشگیری از جرم همه دستگاه ها باید دخیل باشند و برای این کار احتیاج به یک برنامه کامل و منظم می باشیم و احتیاج به یک عزم ملی داریم اصل پیشگیری در یک مواردی به فرد فرد مردم مربوط می شود ، به مجلس ، دانشگاهها ، آموزش و پرورش – صدا و سیما همه و همه باید آسیب ها را شناسایی و اعلام کنند باید ریشه ها و زمنیه ها شناسایی و خطرها را مشخص و اطلاع رسانی همراه با کار کارشناسی با یک مدیریت قوی واحد و متمرکز اقدام گردد باید برنامه همه واقع بیننانه داشت و از تجربیات دیگران استفاده کرد از حقوق دانان و اساتید استفاده کرد.
در بیان علت واگذاری این مهم به قوه قضاییه شاید به این دلیل باشد که مهمترین ارگانی که به علل و عوامل و مولفه های جرم می تواند وقوف داشته باشد قوه قضاییه است . بدین ترتیب قوه قضاییه بایستی در امر پیشگیری مدیریت و سیاستگذاری نماید تا اینکه پیشگیری در معنای علمی تثبیت گردد و با توجه به عملکردها و فعالیت های علمی و کاربردی قوه قضاییه چنین تفکری در حال شکل گیری و قوام است در همین راستا کمیسیون سیاست جنایی شورای عالی توسعه قضایی پیش نویس لایحه قانون تاسیس شورای ملی پیشگیری از جرم را تهیه نموده که در این پیش نویس نیز مدیریت امر پیشگیری به قوه قضاییه سپرده شده است .
گفتار سوم :نظریههای جرم شناختی بزهکاری
تاکنون چند نظریه عمده جامعهشناختی در مورد انحراف بیان شده و شاید بتوان گفت که امروز ادعا بر این است که به دلیل پیچیدگی پدیدههای اجتماعی هیچیک از این نظریهها به تنهایی قدرت تحلیل و بررسی انحرافات را ندارند، بلکه در صورتی که مجموع اینها در کنار هم قرار گیرند، میتوانند انحرافات را به دقت مورد بررسی و شناسایی قرار دهند. این نظریههاعبارتند از:
بند اول: نظریه انتقال فرهنگی کجروی
ساترلند درباره چگونگی انتقال فرهنگی کجروی معتقد است که رفتار انحرافی همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران یعنی منحرفان آموخته میشود. براساس این دیدگاه، رفتار انحرافی نه منشأ ارثی دارد و نه روان شناختی، بلکه شخص کاملاً آن را از دیگران فرا میگیرد؛ همانگونه که همنوایان از طریق همین ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزشهای فرهنگی آن گروه و جامعه را پذیرفته، خود را با آن انطباق میدهند. بنابراین، نه تنها دوستان و گروههای مرجع، بر همنوا شدن یا هنجارشکن شدن افراد تأثیر میگذارند، بلکه حتی در نوع رفتارهای انحرافی و جرایم ارتکابی افراد نیز نقش تعیینکنندهای دارند.
این دیدگاه توجه دارد که فرد منحرف تنها با هنجارشکنان و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلکه هر انسانی با هر دو دسته این افراد سر و کار دارد. اما اینکه کدام یک از آن دو گروه فرهنگ خود را منتقل میکنند و تأثیر میگذارند، معتقد است که به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که این عوامل عبارتند از:
۱- شدت تماس با دیگران: احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود، به مراتب بیشتر است تا در اثر تماس با آشنایان یا همکاران منحرف خود.
۲-سن زمان تماس: تأثیرپذیری فرد از دیگران در کودکی و جوانی بیشتر از زمانهای بعدی است.
۳-نسبت تماس با منحرفان در مقایسه با تماس همنوایان: هرچه ارتباط و معاشرت با کجرفتاران نسبت به همنوایان بیشتر باشد، به همان میزان احتمال انحراف فرد بیشتر خواهد بود.[۵۸]
بند دوم:نظریه بیهنجاری مرتن
مرتن هرگونه تبیین فردگرایانه و روانشناختی را در مورد مسأله انحراف مردود میشمارد و آن را متأثر از ساخت جامعه میداند و شرایط ساختی را عامل اصلی انحرافات به شمار میآورد. وی یکی از عناصر اصلی ساخت جامعه را فراهم نمودن شیوههای استاندارد شده کنش برای نیل به اهداف میداند و عنصر اصلی دیگر را اهداف و ارزشهای مورد قبول و پذیرفته شده جامعه میداند. او در صورتی یک نظام اجتماعی را متعادل میداند که بین این دو عنصر اصلی، تناسبی وجود داشته باشد؛ یعنی افراد جامعه بتوانند از طریق ابزارها و وسایل و راههای مشروع جامعه، به اهداف پذیرفته شده آن جامعه دست یازند که این شیوه را همنوایی گویند. اما در صورتی که چنین تناسبی بین اهداف و وسایل دستیابی به آن وجود نداشته باشد و عدهای از افراد جامعه نتوانند از طریق آن ابزارهای مورد قبول جامعه، به هدفهای پذیرفته شده جامعه برسند، احساس عدم رضایت میکنند و از اینرو، تلاش می نمایند تا راههای نامشروع و غیرقابل قبول جامعه یعنی همان شیوههای انحرافی مانند روی آوردن به قاچاق یا اعتیاد را دنبال کنند.
مرتن بر این اساس، ادعا میکند که مردم در برخورد با این دو عنصر ـ یعنی اهداف و روشهای نیل به آن ـ یکی از این شیوههای پنجگانه را انتخاب میکنند:
دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان
دانشکده حقوق
پایان نامه برای دریافت درجه کار شناسی ارشد (M.A)
گرایش : خصوصی
موضوع :
ایفای تعهد از جانب دیگری در اجرای احکام و اسناد
استاد راهنما :
دکتر علی مهاجری
استاد مشاور :
دکتر رمضان دهقان
نگارنده :
محدثه رضایی
زمستان ۱۳۹۰
سپاسگزاری
اکنون که به فضل پروردگار علیم و حکیم نگارش رساله کارشناسی ارشد را به پایان رساندم به نشانه حق شناسی بر خود فرض میدانم که سپاس آموزگارانم را بجای آورم.
سپاسگزار معلمان و اساتیدی هستم که در تمام مقاطع تحصیلی، از آن روز که الفبا را آموختم تا به امروز مرا به سرمایه حیات بشری، دانش و اندیشه رهنمون گشتند.
قدردان زحمات استاد بزرگوار جناب آقای دکتر علی مهاجری میباشم که با صرف وقت در مراحل مختلف تدوین و نگارش این پایان نامه، مرا راهنمایی کردند.
همچنین از استاد ارجمند جناب آقای دکتر رمضان دهقان که مرا یاری نمودند سپاسگزارم.
در خاتمه از جناب آقای دکتر علیرضا حسنی که مرا از راهنماییها و ارشادات خود بهره مند ساختند بی نهایت سپاسگزارم.
تقدیم
تقدیم به ارواح پاک طیبه شهدا به خصوص پدر عزیزم
به پاس تعبیر عظیم و انسانیش، از کلمه ایثار و از خود گذشتگی.
تقدیم به مادر عزیزم
به پاس محبتهای بی دریغش، که هرگز فروکش نمیکند.
تقدیم به همسر عزیزم
به پاس عاطفه سرشار و گرمای امید بخش وجودش.
همچنین تقدیم به خانواده اش که صبورانه و دلسوزانه مرا یاری نمودند.
چکیده
اساساً هدف از طرح دعاوی اعم از حقوقی وکیفری، احقاق حق محکومٌله میباشد. عملی شدن این حق جز با اجرای حکم میسر نیست یعنی هنگامی که دادگاه پس از بررسی و رسیدگی موضوع به یک نتیجه نهایی رسید حکمی را صادر میکند که این حکم باید در عرصه عمل ظهور و آنچه را که به نفع محکومٌله صادر شده اجرا نماید. موضوع این پایان نامه ایفای تعهد از جانب دیگری در حوزه اجرای احکام و اسناد میباشد. که به عامل و مفهوم شخص ثالث در آن توجه بسیاری شده است. در یک دعوا طبق قاعده دو طرف اصلی دارد.گاهی ممکن است فردی خارج از طرفین وارد دعوا شده وطرف دعوا قرار گیرد. گاهی هم فردی خارج از طرفین دعوا، به دلیل اینکه حقوقش مورد تضییع واقع شده، وارد دعوا میشود. بنابراین با توجه به اینکه شخص ثالث با چه عنوانی و در چه مرحلهای ازاجرا وارد شود آثار و تبعات متفاوتی دارد. گاهی حضور شخص ثالث در مرحله اجرا با اراده و اختیار نیست بلکه محکومٌله از وجود مال محکومٌعلیه در نزد شخص ثالث خبر میدهد در این صورت به شخص ثالث ابلاغ میشود که آن اموال را به دایره اجرا تحویل دهد در غیر این صورت مسئول خسارات وارده بر محکومٌله میباشد. در این حالت ثالث علاوه بر نقش تسهیل کنندگی نقش حفاظت اموال را بر عهده خواهد داشت. گاهی حضور شخص ثالث در مرحله اجرا بدین گونه است که هیچ دعوایی بر علیه او نیست و یا مالی از او معرفی نشده، بلکه شخص ثالث از اموال و دارایی محکومٌعلیه مطلع است و به اجرا اطلاع میدهد. در واقع ثالث نقش تسهیل کننده در روند اجرا دارد. گاهی هم شخص ثالث در جهت کمک و حمایت از محکومٌعلیه اموال خود را به دایره اجرا معرفی میکند. (اعم از اینکه مال محکومٌعلیه باشد یا مال متعلق به خودش). در اجرای اسناد هم مسئله دخالت دیگری مطرح است. اگر مورد اجرائیه انجام تعهدی باشد و متعهد از انجام تعهد امتناع ورزد متعهدٌله با اطلاع اداره ثبت میتواند به هزینه خود تعهد مزبور را انجام دهد و اگر انجام تعهد متضمن هزینههایی باشد اجرای ثبت از متعهد گرفته و به متعهدٌله خواهد داد. همچنین در صورتی که شخص ثالث در اجرای حکم یا سند از محکومٌعلیه یا متعهد ضمانت کرده باشد باید از عهده آن برآید در غیر این صورت مأمور اجرا برابر مقررات عمل خواهد کرد.
کلید واژه: تعهد، وفای به عهد، متعهد، متعهدٌله، شخص ثالث
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ۱
بخش اول: کلیات ۴
فصل اول: تعریف، انواع و شرایط تحقق تعهد ۶
مبحث اول: تعریف تعهد ۷
گفتار اول: معنای لغوی و حقوقی تعهد ۷
گفتار دوم: ارکان و آثار تعهد ۹
بند اول: ارکان تعهد ۹
بند دوم: آثار تعهد ۹
مبحث دوم: انواع تعهد ۱۰
گفتار اول: مفهوم تعهد به وسیله ۱۱
بنداول: تعهد به وسیله معین ۱۲
بند دوم: تعهد به وسیله نا معین ۱۲
گفتار دوم: مفهوم تعهد به نتیجه ۱۳
بند اول: تعهد به وسیله معمولی ۱۴
بند دوم: تعهد به وسیله با شدت بیشتر ۱۴
بند سوم: تعهد به نتیجه ۱۵
ب- احساس ارزش شخصی،اطمینان خاطر،اعتماد به نفس و پذیرش ازطرف گروه است.
برخلاف احساس امنیت، ناایمنی وضع یاحالتی است که درآن آسایش خاطر وامنیت شخصی، دست خوش تهدید است.ناایمنی،احساس بی یارو یاوری، بیچارگی،عدم محافظت وناشایستگی درمقابل اضطرابهای گوناگون است،که شخص به علت عدم توانایی درتصمیم گیری وشک وتردید از لحاظ هدف ها، ایده آلها، استعدادهای شخصی، و روابط با افراد دیگر با آن مواجه می گردد. امنیت حالتی است که در آن قدرت یا پیروزی بدون مبارزه، حاصل میشود.هم چنین، امنیت حالتی است که در آن ارضای نیازها وتمایلات تضمین شده است.
مزلو (۱۹۷۰) تأکید می کند که هر یک از نیازهای عاطفی، شناختی و بیانی یک ارزش به شمار می رود، این نکته همان قدرکه در مورد عشق به حقیقت یا به یقیین صدق می کند، درباره علاقه به ایمنی نیز صادق است. احساس ناایمنی نه تنها انگیزه و محرک سودمندی نخواهد بود، بلکه استعداد فرد را در رو به روشدن وحل کردن مشکلات وخطرات نیزمحدود می نماید.نابهنجاری های روانی و رفتاری درانسان هنگامی شروع میشود که احساس ناایمنی بر وجود او حاکم گردد. احساس ناایمنی می تواند از جنبه های مختلف زندگی، شغلی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی نمود پیدا کند و با متغیرهای سن، جنس، دین، تأهل، شغل، رشته تحصیلی، شدت یا کاهش یابد. احساس ناایمنی را می توان در دوره های مختلف سنی مشاهده کرد.
جامعه خوب، باثبات، آرام و تحت اداره صحیح، معمولاً به حد کافی موجبات امنیت خاطر اعضایش را در مقابل تغییرات ناخوشایند اقتصادی واجتماعی،تغییرات شدید اقلیمی، تهاجمات جنایی، قتل، آشوب، ظلم ونظایر آن فراهم میآورد.
در این میان مزلو، روان شناس معروف انسان گرا از اولین کسانی بود که در این زمینه نظریات اساسی ارائه نموده است. برای روشن نمودن مفهوم ناایمنی او چهارده نشانه فرعی یا عناصر اجزایی این احساس را برشمرد که عبارت بودند از:
۱- احساس طرد شدن، مورد عشق و علاقه دیگران نبودن، با سردی و بدون عاطفه با او رفتار کردن و داشتن احساسات نفرت آمیز و خصمانه نسبت به دیگران،
۲- احساس تنهایی، انزوا و دوری از دیگران،
۳- احساس این که همیشه در معرض خطر قرار دارد، احساس مداوم از تهدید، خطر و اضطراب،
۴- ادراک دنیا به عنوان مکانی تاریک، خصمانه و خطرناک، دنیایی که قانون جنگل در آن حکم فرما است، ۵- دیدن دیگران به عنوان افراد بد، شیطانی، تهدید کننده، خودخواه و خطرناک،
۶- احساس عدم اعتماد، حسادت و بخل خصمانه زیاد نسبت به دیگران،
۷- عموماً بدبینی، تمایل به این که همه چیز به طرف بدی است،
۸- گرایش به ناخشنودی و نارضایتی شدید از خود محیط،
۹- احساس تنش، تنیدگی، فشار، کشمکش درونی توأم با عوارض و حالاتی مانند عصبی، پرخاشگری و خستگی،
۱۰- علاقه اجتماعی، مهربانی، علاقه در دیگران و همدلی،
۱۱- احساس گناه و شرمندگی شدید، سرزنش زیاد، دلسردی، یأس و ناامیدی و تمایل به خودکشی،
۱۲- اختلال در سیستم احساس ارزش و پذیرش خود، مانند نیاز شدید به قدرت و مقام اجتماعی، افتخارات، جاه طلبی، پیشرفت اجتماعی، پرخاشگری، ثروت، کلّّّیت، رقابت و بالعکس احساسات خودآزاری، حقارت و اتکای شدید و وابستگی زیاد به دیگران، احساس ضعف و بیچارگی، و درماندگی و تسلیم شدن در برابر ناملایمات،
۱۳- گرایش به عبیب جویی زیاد و بیش از حد و خرده بینی وسواسی نسبت به خود و به ویژه عیوب و ضعف هایش،
۱۴- داشتن امیال دایمی و شدید برای یافتن امنیت به صورت هدف های مکرر و متغیر و کاذب و ناقص و گاه هدف هایی که با هذیان و توهم همراهند.
طبق تعریف کردوا و اسکات (۲۰۰۱) امنیت عاطفی، احساس امنیت وآسودگی نسبت به آسیب پذیر بودن دربافت یک رابطه معین میباشد.
۲-۳-۲. مفهوم امنیت عاطفی
امنیت عاطفی، حالتی را گویند که در آن شخص از ارضای نیازهای عاطفی خود، به ویژه ارضای نیاز خود به محبوب بودن، احساس اطمینان کند.. احساس امنیت عاطفی بستگی دارد به محبت و عطوفت، مقبولیت و ثبات روابط. احساس امنیت عاطفی به توانایی احساس امنیت و اطمینان، زمانی که شخص درگیر یک رابطه صمیمانه با یک شریک عشقی است، اطلاق میشود، به این شرط که با اینکه فرد آسیب پذیر است، ترس از پیامد هیجانی منفی تجربه نشود (کردوا،۲۰۰۷). مهم است که توجه شود که برای شروع فرایند صمیمیت، وجود آسیب پذیری ضروری است و اینکه آسیبپذیری در یک بافت آرامشبخش و اطمینانبخش، فرایند ایجاد احساسات امنیت عاطفی را خلق میکند (کردوا،۲۰۰۷).
کردوا و اسکات (۲۰۰۱) به منظور سهولت در مشاهده امنیت عاطفی در تحقیقات تلاش کردند که آن را با واژههای رفتاری تعریف کنند. آنها امنیت عاطفی را به عنوان نتیجه تعاملات بین زوجهایی که رفتارهای صمیمانه و احساسات مثبت را در روابطشان تجربه میکنند، مفهوم سازی میکنند. این احساسات، تجربیاتی درونی هستند که در طول زمان به علت صمیمیت و پاسخگویی عاطفی زوجین به یکدیگر بر انگیخته میشوند و حاصل آنها احساس آرامش و امنیت عاطفی است. اگر تجارب انباشته شده در طول زمان در یک رابطه صمیمانه غنی باشد، سرانجام امنیت عاطفی بوجود میآید (آسایش در مورد آسیبپذیر بودن به جای ترس از ضربه خوردن یا طرد شدن از سوی همسر) (کردوا و اسکات، ۲۰۰۱).
اولسن (۲۰۰۶) امنیت عاطفی را به احساس امنیت فرد در یک رابطه عاطفی تعریف میکند و آن را به عنوان ملاک صمیمیت در نظر میگیرد. بعضی از محققان به توضیح این موضوع پرداختهاند که چگونه امنیت عاطفی که یک زوج در رابطهشان تجربه میکنند، به میزان مهارتهای هیجانی آنها مربوط میشود. در این دیدگاه امنیت عاطفی به عنوان پدیدهای اکتسابی در نظر گرفته میشود که بیشتر به رضایت افراد از رابطهشان نزدیک است (دوریان و کردوا،۲۰۰۴). آنها یک نظریه رفتاری از صمیمیت را ارائه دادند که روشن میکرد چگونه سطوح بالای مهارتهای هیجانی درون یک رابطه، رابطه را برای طرفین از این نظر که از دیگری آسیب نبینند، ایمن میکند و رضایت و امنیت عاطفی را به ارمغان میآورد. از سوی دیگر امنیت عاطفی نقش مهمی در حفظ و بالا نگه داشتن رضایت زناشویی دارد (سیمپسون، هاگ و اشنایدر،۲۰۰۶).
۲-۳-۳. عوامل تاثیرگذار بر امنیت عاطفی
به صورت کلی، ایجاد امنیت عاطفی منوط به شکلگیری اعتماد بینفردی در رابطه زوجین است، به گونهای که اولا زوجین طرف مقابل را در زندگی خود شریک بدانند، دوما رابطه زوجین به گونهای باشد که وابستگی ایمنی بین طرفین بوجود آید و سوما اینکه تعهد و وفادرای فزایندهای که همراه با تقویتهای مثبت است، در زوجین مشاهده شود (گریف و مالهرب،۲۰۰۱).
از جمله موضوع های شناخته شده که میتواند بر امنیت عاطفی زوجین تاثیرگذار باشد عبارتند از: رابطه جنسی، رابطه خویشاوندی، دوستان، فرزندان، مصرف مواد مخدر، نحوه صرف اوقات فراغت، اختلافات مذهبی، خیانت جنسی، به پایان رسیدن عشق متقابل، مشکلات عاطفی، مشکلات مادی، سوء استفاده بدنی (مانند کتک زدن)، مشکلات ارتباطی، (گفت و شنود)، ازدواج در سنین پایین، درگیری های شغلی (ومبل[۱۰۲]، ۱۹۶۹، پیتمن[۱۰۳]، ۱۹۸۹؛ به نقل از سیمپسون و همکاران،۲۰۰۷).
عواملی که در ایجاد و میزان امنیت عاطفی در رابطه زناشویی موثر است به شرح زیر میباشد:
۲-۳-۳-۱. ویژگیهای شخصیتی
درک افراد از همسرشان با توجه به رفتارها و ویژگیهای شخصیتی او که شامل مواردی نظیر بدخلقی، کله شقی، افسردگی، لجبازی، حسادت، اجتماعی بودن، منزوی بودن و… می شود، می تواند ازعواملی باشد که امنیت عاطفی را درهمسرتحت تاثیر قرار دهد.معمولا اختلافات شخصیت افراد با چشماندازهای متفاوت آنان ارتباط دارد.هرکدام از همسران خود را منطقی وانعطاف ذیر ودیگری را غیرمنطقی و سرسخت میپندارد. بسیاری از برخوردها ناشی از طرز تلقی شخصیتی زن وشوهراست.یکی باعینک شفاف خوشبینی به حوادث مینگرد و دیگری با عینک تار بدبینی. شخص مستقل پیشنهاد کمک را نشانه تحقیر یا فقدان اعتماد میداند، حال آنکه انسان وابسته آن را به حساب توجه و علاقه میگذارد. انسان مستقل جدایی را مترادف با آزادی میداند و حال آنکه برای انسان وابسته، جدایی نشانه انزوا و تنها ماندن است. همه این موارد به طرق مختلف امنیت عاطفی زوجین را تحتالشعاع قرار میدهد (ناوک،۲۰۰۷).
۲-۳-۳-۲. ارتباط
رابطه خوب وسالم زناشویی مبتنی برعشق است. عشقی مسئولانه که بدنبال رابطه ای مسئولانه ایجاد میشود. رابطهای مبتنی بر مساوات و برابری دو انسان که هردو سعیشان فراهم کردن امکانات رشد و شکوفایی دیگری است. بطور کلی برقراری رابطه به دو صورت کلامی و غیر کلامی است.ارتباطات کلامی، بخش عمدهای از ارتباطات را شامل میشود. بسیاری از زوج ها در انتقال امیال و احساسات خود به یکدیگر با دشواری روبرو هستند و خواسته هایشان را طوری به طرف مقابل منتقل میکنند که گویی به دو زبان متفاوت صحبت میکنند. در این شرایط هرگز عجیب نیست که دچار سوء تفاهم شوند (میرجین،۲۰۰۳). زوج هایی که از زندگی زناشویی خوبی برخوردار نیستند، در مقایسه با زوجهایی که زندگی زناشویی موفقی دارند، در درک نقطه نظرات واقعی یکدیگر با دشواری بیشتری روبرو هستند. با آنکه هردو خواهان تشریک مساعی هستند، ناتوانی در مبادله و انتقال پیام، آنها را در رسیدن به توافقهای مهمی نظیر تقسیم وظایف و رسیدگی به فرزندان محروم میکند. در مواقعی میتوان ریشههای مشکل را در حساسیت بی حد و روحیه تدافعی جستجو کرد. افراد با گرفتن حالت تدافعی، از دیدن و یا شنیدن آنچه دوست ندارند مصون میمانند. در نتیجه قادر نخواهند بود به ارتباط سالم برسند و این نهایتا باعث نا امنی در زندگی زناشویی می شود (بک، ۱۹۸۷، به نقل از روشنی،۱۳۹۰).
۲-۳-۳-۳. حل تعارض
در یک ازدواج موفق، زن و شوهر متعهدند که بر سر تفاوتهای خود به توافق برسند، در تضاد و اختلاف باقی نمانند و بجای بحث و مخالفت برای مصالحه و صمیمیت تلاش کنند. با هم گفتگو کردن بخشی از تماس و مصالحه است. زوجهای موفق نیز باهم درگیر میشوند اما با اختلافات خود برخورد منصفانه میکنند. ظرفیت قبول اختلاف، نشانه صمیمیت و نشانه یک خانواده سالم است. اختلاف سالم و خوب، سازنده است. در خانواده های مساله دار، مسائل را انکار میکنند و یا میپذیرند که با هم مخالفت نکنند و یا اینکه لب از سخن میبندند و منزوی میشوند. از آنجا که هر شخص، انسان منحصر به فردی است و از آنجا که مقررات نظام هر خانواده متفاوت است، اختلاف امری نا گزیر است و صد البته که نحوه برخورد با این تفاوتها و حل تعارضات، در میزان امنیت عاطفی بسیار موثر است (برادشاو، ۱۹۹۹، به نقل از میرجین و کردوا،۲۰۰۷).
۲-۳-۳-۴. مسائل مالی
مسائل مربوط به دخل و خرج هم اغلب موجبات نا امنی در روابط را فراهم می کند. با توجه به نقش دخل و خرج میتوان انتظار داشت که فعالیت مشترک زن و شوهر در تحصیل اسباب معاش و پرداخت هزینه ها بر وحدت و یکپارچگی میان آنان بیافزاید. در زمینه دخل و خرج، اغلب با انواع مشغلههای ذهنی در خصوص انصاف، کنترل و رقابت و سایر مبانی سمبلیک که به فعالیت های مشترک لطمه میزند، برخورد میکنیم (هیل،۲۰۰۵). بسیاری از زوج ها بر سر چگونگی مخارج با یکدیگر اختلاف دارند. زن و شوهر باید در کار بودجه بندی و خرج درآمد های خانواده از سیاستی استفاده کند که بر اساس آن از بروز لجبازی و اقدامات تلافی جویانه اجتناب شود (باکوم و اپستین،۱۹۹۰).
۲-۳-۳-۵. فعالیت اوقات فراغت
بسیاری از زوج ها از این شکایت دارند که به قدر کافی با هم وقت صرف نمی کنند. مشکل اصلی در واقع مدت با هم بودن نیست، بلکه مسئله این است که فرصت با هم بودن چگونه میگذرد، کم توجهی زن و شوهر به راضی کردن یکدیگر، برای زندگی مشترک بسیار مضر است. زن و شوهر از همدیگر انتظاراتی دارند. انتظار اینکه اوقاتی را نیز به همدیگر اختصاص دهند. عدم توجه به این مسئله عاملی برای ایجاد احساس ناامنی عاطفی در زوج ها میشود (بک، ۱۹۸۷، به نقل از فابرت و شولی،۱۹۹۶).
۲-۳-۳-۶. رابطه جنسی
به اعتقاد بسیاری، رابطه جنسی زن و شوهر یکی از مهم ترین علل تعیین کننده امنیت عاطفی بین آنها است. در هیچ بخشی از روابط زناشویی، معنای سمبلیک آن تا این اندازه فعال و نقش آفرین نیست. اختلاف میان زن و شوهر، در زمان و کیفیت این رابطه نمایان است. احساس صمیمیت و مورد پذیرش بودن که در رابطه جنسی تجربه میشود، تضعیف کننده ناامنی عاطفی روابط زناشویی است. از سوی دیگر، کاهش میل جنسی و در نتیجه عملکرد جنسی ممکن است به حساب تخفیف عشق و محبت گذاشته شود، در نتیجه دایره بستهای شکل میگیرد که از یک سو این پیام را به طرفین میدهد که مانند قبل برای دیگری جذاب نیستند و از سوی دیگر باعث فاصله بیشتر زوجین شده و امنیت عاطفی آنها را کاهش میدهد (دوریان و کردوا،۲۰۰۴).
۲-۳-۳-۷. نقشهای مربوط به برابری زن و مرد
اعتقادات، احساسات و نگرشهای افراد، سهم و نقشهای مختلف زناشویی در خانواده را نشان میدهد. کار بسیاری از زوجها بر تقسیم وظایف و اینکه زن و شوهر هر کدام موظف به انجام چه مسئولیت هایی هستند به اختلاف برمیخورند. با بی اعتبار شدن تدریجی نقشهای سنتی زن و مرد، تعیین مسئولیت های زن و شوهر در قبال هم دشوار است. از دیرباز بر اساس یک رسم متداول نقش مرد در خانواده، تحصیل درآمد و نقش زن انجام کارهای خانه و نگهداری از بچهها بوده است. اما وقتی هر دو بیرون از منزل کار می کنند، زن اغلب مسئولیت دوگانه ای پیدا میکند. با توجه به تحولات تدریجی و موقعیتی که امروزه فراهم آمده، زن و شوهر در کار تامین درآمد و انجام وظایف خانه داری باهم مشارکت میکنند. این تحول با آنکه در زمینههایی اسباب تحکیم پیوندهای زندگی زناشویی را فراهم کرده، در بعضی زمینهها و بخصوص در مواردی که نقشها نامشخص و درهم شده اند، اشکالاتی بوجود میآورد. گاه زن و شوهر در انجام وظایف و مسئولیت ها کارشان به بحث و اختلاف می کشد و یکدیگر را به زیر پا گذاشتن پیمان نامه ازدواج متهم می کنند که این خود امنیتی که آنها در رابطهشان تجربه میکنند را زیر سوال میبرد (ویتاکر،۱۹۹۳؛ نقل از هیل،۲۰۰۵).
۲-۳-۴. دیدگاههای مطرح شده پیرامون امنیت عاطفی
۲-۳-۴-۱. دیدگاه رشدی[۱۰۴] فارمن[۱۰۵]
طبق نظر فارمن در مورد امنیت عاطفی توانایی برای کسب امنیت عاطفی از طریق یک فرایند مطالبه کردن تسهیل میشود. انتظارات مربوط به خود و رابطه و الگوهای ویژه روابط اولیه منجر به شکل خاصی از درگیر شدن با افراد و اشیا میشود. توانایی برای تجربه امنیت عاطفی یک پدیده رشدی است. البته امنیت عاطفی ویژگیهای فوری نیز دارد که کاملا بوسیله تواناییهای اولیه مشخص نمیشود. اما از پیش زمینههای اولیه از طریق مجموعهای از انفعالات ناشی میشود. در هر مرحله از زندگی کودکی، تجربه با والدین و همسالان ساختارهای زیربنایی که توانایی رفتار صمیمانه با بزرگسالان است را شکل میدهد. خودافشایی و امنیت عاطفی در بزرگسالی نتایج کیفی دوران کودکی هستند. هیچ چیز در کودکی بطور مستقیم این توانایی ها را ایجاد نمیکند اما رویکرد رشدی به ما اجازه میدهد بین کودکی یا تجارب اولیه با همسالان و امنیت عاطفی در بزرگسالی ارتباط برقرار کنیم. یک دیدگاه رشدی همچنین جنبه های پیچیده صمیمیت رفتاری، هیجانی و انگیزش را در نظر می گیرد (فارمن،۲۰۰۲؛ نقل از باگاروزی،۱۳۸۷).
فرد بزرگسال برای تجربه امنیت عاطفی باید بتواند هیجانات شدید که بخش غیرقابل تفکیک یک رابطه نزدیک است را آزادانه در میان بگذارد. سرانجام فرد باید توانایی خودافشایی، تقابل بالغانه، حساسیت نسبت به احساسات دیگران و علاقه به خوب بودن دیگران را داشته باشد. هر یک از این جنبه های امنیت عاطفی از ترکیب تجارب خانوادگی و همسالان در مراحل اولیه رشد ناشی میشود. کودک باید نزدیکی، تقابل و حل تعارض بین گروههای همسال را نیز تمرین کند. دیدگاه رشدی از دو بعد توانایی تجربه امنیت عاطفی را بررسی می کند:
الف) روابط اولیه و توانایی برای نزدیکی: از نظر فارمن روابط در کودکی با سه جزء نزدیکی، تعامل و نهایتاً محبت ارتباط دارد. اول: رابطه با مراقبین اولیه که تاریخچه پاسخ دهی و در دسترس بودن منجر به انتظارات مثبت درباره تعاملات با دیگران میشود. دوم: این روابط زمینه ای برای یادگیری تعامل با همسر را آماده میکند. سوم: از طریق یک تاریخچه مراقبت مسئولانه و حمایت برای استقلال کودک یک حس خود ارزشی را رشد میدهد. این ویژگیها احتمالاً زیربنای رفتارهایی است که احتمالاً با الگوهای بعدی مثل خود اطمینانی ارتباط دارد. این تجارب همچنین کودک را به پذیرش و انتظار انواع خاصی از واکنشها از سوی دیگران هدایت می کند.
ب) حساسیت نسبت به طرد و روابط رمانتیک: شواهد تجربی نیز ارتباط این رشد دلبستگی و نزدیکی را نشان میدهد. آنچه افراد از روابط قبلی میآورند ممکن است روابط رمانتیک را تحت تاثیر قرار دهد. براساس رویکردهای بین فردی کلاسیک (باولبی، اریکسون، هورنای و سالیوان) یک راه کلیدی برای بررسی تاثیر روابط گذشته بر روابط رمانتیک بررسی اثر این روابط روی انتظارات دریافت پذیرش و پرهیز از طرد است. بزرگسالی که انتظارات دفاعی طرد را بعنوان نتیجه طرد از والدین یا همسالان رشد داده، نسبت به طرد همسرش حساس خواهد بود. حساسیت نسبت به طرد یک فرایند شناختی- هیجانی است که از تجربه طرد ناشی میشود. بطور خلاصه حساسیت نسبت به طرد این موضوع را مطرح میکند که افراد چگونه فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن در رابطه رمانتیک و تصمیم گیری برای تداوم رابطه رمانتیک یا پایان آن را بر اساس تجارب اولیه انتخاب می کنند (فارمن، ۲۰۰۲؛ نقل از باگاروزی، ۱۳۸۷).
دو نوع ارتباط بین ظهور روابط رمانتیک و تغییرات مربوط به قدرت در روابط خانوادگی در خلال دوره انتقال بزرگسالی اولیه وجود دارد. اول رشد علاقه رمانتیک به وظایف جدایی و تفرد مربوط می شود. ظهور فعالیت رمانتیک در نوجوانی میتواند بعنوان بخشی از فرایند کلی رشد استقلال هیجانی در بافت خانواده در نظر گرفته شود. دوم: درگیر شدن نوجوان در روابط رمانتیک همراه با تغییراتی در موقعیتهای بین فردی یا خانواده و وسیله جدا شدن نوجوان از خانواده در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی است. یکی از مسائل مهم در روابط بین فردی حفظ استقلال و فردیت در عین نزدیکی، قرابت و دلبستگی است که تجارب اولیه دوران کودکی و نوجوانی در رشد این توانایی می تواند نقش اساسی داشته باشد (فالون[۱۰۶]و اسکوپر[۱۰۷]،۱۹۹۷؛ به نقل از سامانی،۱۳۸۶).
۲-۳-۴-۲. دیدگاه ترکیبی وارینگ[۱۰۸]
وارینگ (۱۹۸۰، ۱۹۸۳؛ نقل از الیس،۲۰۰۴) امنیت عاطفی بین همسران را به عنوان ترکیبی از هفت عنصر زیر تعریف میکند:
محبت یا هیجان:[۱۰۹] میزانی که احساسات نزدیک هیجانی بوسیله همسر بیان میشود. وقتی احساسات نزدیک هیجانی و محبت بین همسران ابراز میشود، امنیت عاطفی ایجاد میشود.
بیانگر بودن[۱۱۰] و خودافشایی[۱۱۱]: میزانی که افکار، عقاید، گرایشات و احساسات در درون رابطه بیان میشود. خودافشایی با امنیت عاطفی ارتباط مثبت دارد؛ وقتی خودافشایی در رابطه زناشویی تسهیل میشود، امنیت عاطفی افزایش مییابد.
تطابق[۱۱۲] : میزانی که همسران میتوانند با یکدیگر بصورت راحت کار و تفریح داشته باشند. تطابق، امنیت عاطفی را به وسیله افزایش زمان با هم بودن در فعالیتهای مشترک ایجاد میکند.
همبستگی[۱۱۳] و تعهد[۱۱۴]: میزان تعهد همسران نسبت به رابطه است. تعهد شرط ضروری برای امنیت عاطفی است، زیرا اطمینان و اعتماد در رابطه را تسریع می کند.
روابط جنسی[۱۱۵]: میزانی که نیازهای جنسی مبادله و ارضاء می شود، ارضاء جنسی منعکس کننده بیشتر با هم بودنهای شدید است که یک زوج تجربه می کنند.
تعارض[۱۱۶]: میزان آسانی حل عقاید متفاوت بین همسران است. مهارتهای حل تعارض بعنوان یک پیش بینی کننده سطح نهایی امنیت عاطفی در نظر گرفته می شود.
به طور کلی دسته نهایی اهداف"رشد فردی” بر آن دسته از تواناییها و رفتارهایی تمرکز دارد که به رشد و توسعه دانشجویان به عنوان یک فرد علاوه بر مهارت های مربوط به کلاس خاص کمک می کند. و مقوله هایی مانند توسعه تعهد به ارزشهای فردی، توسعه احترام به دیگران، و توسعه تفکر در مورد خود از جمله مواردی است که در این دسته از اهداف قرار میگیرد (آنجلو و کراس، ۱۹۹۳). به علاوه این اهداف، بر توسعه توانایی دانشجویان به تصمیم گیری هوشمند و یک شهروند مسئول بودن تمرکز می کند. پرورش سلامت فیزیکی و عاطفی و ایجاد تعهد به درستکار بودن و شخص قابل احترام در تکمیل به کار میرود (رجائیزاده، ۱۳۹۲).
توسعه فردی نقشی کلیدی را در آموزش شخصی، اجتماعی و انسانی در دانش آموزان دوره متوسطه سنین بین ۱۲ تا ۱۹ سال ایفا می کند. در واقع هدف رشد فردی ترویج آموزش شخصی، رشد و توسعه شخصی به صورت کلی و یادگیری مادام العمر میباشد. این مقوله دانش آموزان را قادر میسازد تا به رشد متوازن اخلاقی، عقلی، بدنی، مهارت های اجتماعی، تفکر انتقادی و اکتشافی، نوآوری و انعطافپذیری برسند، بدین ترتیب آنها را برای مقابله با تمام چالشهای دوران بلوغ آماده میسازد. آموزش رشد شخصی می تواند به اشخاص کمک کند تا تواناییهای بالقوه خود را تحقق بخشیده و مهارت حل مساله را افزایش دهند و همچنین با ایجاد یک تصویر مثبت؛ نگرش مثبتی را در جهت مقابله با چالشها توسعه دهند (لیونگ سویی مان[۲۲۱]، ۲۰۰۸). همچنین لیونگ سویی مان (۲۰۰۸) معتقد است که رشد حرفهای مبنای یادگیری مادام العمر و علمی و نیز عامل دستیابی به موفقیت حرفهای میباشد.
اداره آموزش و پرورش ودفتر نیروی انسانی [۲۲۲]ویژگیهای زیر را برای رشد فردی برمیشمرد:
-مفهوم خود: یادگیری و قبول صفات شخصیت فردی، استفاده کامل از نقاط قوت یک نفر و بهبود نقاط ضعف
-حل مساله: اعمال مهارت های حل مساله برای پاسخگویی به چالشها
-خود توسعه دهندگی: دارابودن دانش، مهارت ها و نگرشها (نوذری، ۱۳۹۲).
در واقع این بعد از هدف تدریس بر رشد شخصی فراگیر تمرکز دارد که تحقق آن فراگیر را به فردی ایده آل در جامعه مبدل خواهد کرد که قدرت مقابله با شرایط متغیر، توانایی حل مسائل گوناگون ، قدرت انتقاد پذیری و منتقد بودن و … را به دست خواهد آورد.
۲-۲- پیشینه پژوهشی
۲-۲-۱- پژوهش های مربوط به عوامل نوآوری دانشگاهی
۲-۲-۱-۱- پژوهشهای خارجی
در پژوهشی که توسط فنگیسا[۲۲۳] (۲۰۱۰) با عنوان دانشگاه های نوآورانه با قابلیت ارتقا سیستم منطقهای نوآوری در دانشگاه چین انجام گرفت، نتایج نشان داد که دانشگاه بر روی سیستم نوآوریهای منطقهای تاثیرگذار بوده و عملکرد آن توسط نوآوری دانش، نوآوری تکنولوژیک، پرورش نوآوری، نوآوری تلفیقی تحت تاثیر قرار گرفته است. و در پایان این که جامعه باید ایجادگر فضای مناسب برای نوآوری باشد. در پژوهشی که توسط اسکرلواج، سونگ و لی[۲۲۴] (۲۰۱۰) تحت عنوان فرهنگ یادگیری سازمانی، فرهنگ نوآورانه و نوآوری در شرکتهای کره جنوبی صورت گرفت نتایج نشان داد که فرهنگ یادگیری سازمانی تاثیر مستقیم بسیار قوی بر نوآوری ها و همچنین تاثیر مثبت متوسط غیر مستقیمی بر فرهنگ نوآورانه دارد. در پژوهشی که توسط جینگ و جین[۲۲۵] (۲۰۰۹)، با عنوان کتابخانه دانشگاه نوآور، انتخاب راهبردی، ایده های توسعه و ایجاد کتابخانه های نوآورانه در دانشگاه های شانگهای به مدل ابتکاری کتابخانه نوآور و کاربران نوآور در دانشگاه پرداخت به این نتیجه رسیدند که برای ایجاد و شروع کار چنین کتابخانه هایی نیاز به برنامه ریزی منظم و نوآور بودن، حمایت کاربران و آموزش آنان بدون وقفه میباشد. در پژوهشی که توسط کیسا[۲۲۶](۲۰۰۹) با عنوان اثر ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی بر فعالیتهای نوآورانه در دانشکده اقتصاد و مدیریت بازرگانی دانشگاه تارتو در کشور استونیا انجام گرفت نتایج نشان داد که سرمایه های اجتماعی توسط فعالیتهای نوآورانه تحت تاثیر قرار میگیرد و علاوه بر آن، ابعاد متفاوت سرمایه اجتماعی نیز بر فعالیتهای نوآورانه تاثیر متفاوتی دارد. در پژوهشی که توسط دهقانی سلطانی و همکاران (۲۰۱۳) با عنوان بررسی رابطه بین ساختار سازمانی و انتخاب استراتژی تصمیم گیری در سازمانهای دولتی ادغام شده در کرمان انجام شد نتایج نشان داد که رابطه معنیداری بین دو متغیر ساختار سازمانی و انتخاب استراتژی تصمیم گیری وجود دارد.
۲-۲-۱-۲- پژوهشهای داخلی
در پژوهشی که توسط دهقان (۱۳۹۳) با عنوان بررسی رابطه بین جهان بینی رهبری ، نوع ساختار سازمانی و ادراک دانشجویان از بلوغ جو سازمانی در دانشگاه گیلان انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد : ساختار سازمانی غالب در دانشگاه گیلان از نظر اعضای هیأت علمی ساختار تواناساز می باشد . و همچنین انواع ساختار سازمانی پیش بینی کننده معنادار بلوغ جو در دانشگاه می باشد . عبد شریفی (۱۳۹۳) نیز به بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی، انسجام، آمادگی برای تغییر و پاسخگویی به محیط: مطالعه شعب بانک سپه شیراز پرداخت که نتایج پژوهش وی نشان داد: ساختار سازمانی تواناساز پیشبینی کنندهی مثبت و معنادار پاسخگویی به محیط بود. ساختار سازمانی تواناساز پیش بینی کنندهی مثبت و معنادار انسجام سازمانی میباشد. به علاوه یافته ها نشان داد که ساختار تواناساز با واسطه انسجام و آمادگی برای تغییر سازمانی پیشبینی کننده معنادار پاسخگویی به محیط و آمادگی برای تغییر سازمانی دارای قدرت واسطهگری نسبتا ًبیشتری میباشد.
در پژوهشی که توسط منطقی و همکاران، (۱۳۹۲) با عنوان رتبه بندی عوامل موثر بر نوآوری در موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی صورت گرفت نتایج نشان داد که همه متغیرهای موثر بر نوآوری از جمله رهبری، ساختارسازمانی مناسب، افراد کلیدی، آموزش و توسعه کارکنان، درگیری همه جانبه با نوآوری، تیمسازی، جو خلاق، تمرکز خارجی، ارتباطات گسترده و یادگیری سازمانی ارتباط مثبت و معناداری را با نوآوری در سازمان مورد نظر دارد.
در پژوهشی که توسط ترکزاده و زینعلی (۱۳۹۲) با عنوان بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و مطلوبیت جو کلاسی در دانشگاه شیراز انجام گرفت نتایج نشان داد که نوع ساختار غالب در دانشگاه شیراز از نوع بازدارنده میباشد، میزان مطلوبیت کلاسی در سطحی پایینتر از متوسط قرار دارد، ساختار تواناساز پیش بینیکننده معنادار و ساختار بازدارنده پیش بینیکننده منفی و معنادار مطلوبیت جو کلاسی هستند، همچنین در دانشگاه شیراز و بین میزان مطلوبیت ابعاد جو کلاسی در گروه های مختلف تحصیلی تفاوت معنیداری وجود دارد.
در پژوهشی که توسط کوچکی (۱۳۹۱) تحت عنوان بررسی رابطه بین عوامل کلیدی دانشگاه نوآور با گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر در دانشگاه شیراز انجام گرفت نتایج نشان داد که ۱-عوامل کلیدی دانشگاه نوآور به جز ساختار و قوانین و مقررات از دید اعضای هیات علمی رابطه مثبت و معناداری با میزان گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر دارد، همچنین دانشجویان تمام عوامل کلیدی دانشگاه نوآور را در میزان گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر را مثبت و معنادار ارزیابی کردند۲- نوع عامل کلیدی رایج در دانشگاه از دید اعضای هیات علمی، قوانین و مقررات و از دید دانشجویان افراد ذینفع میباشد۳- به علاوه بعد غالب یادگیری مادام العمر رایج در دانشگاه شیراز از دیدگاه دانشجویان بعد انسجام اجتماعی میباشد۴- همچنین عوامل کلیدی دانشگاه نوآور از دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان پیش بینی کننده مثبت و معنادار گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر میباشد.
در پژوهشی که توسط رمضانیان، مرادی و بساقزاده (۱۳۹۱) با عنوان تاثیر فرایند تسهیم دانش و توانایی جذب دانش بر قابلیت نوآوری در میان اعضای شرکتهای مراکز رشد استان صورت گرفت نتایج نشان داد که توانایی جذب دانش، عاملی مداخلهگر در میان تسهیم دانش و قابلیت نوآوری است و همچنین تسهیم دانش، تاثیری مثبت و معنادار بر توانایی جذب دانش دارد.
در پژوهشی که توسط بهرامی و همکاران (۱۳۹۰) با عنوان تحلیل روابط چندگانه سرمایه فکری و نوآوری سازمانی در آموزش عالی صورت گرفت نتایج نشان داد که رابطه بین سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطهای با نوآوری اداری معنادار، همچنین، رابطه بین سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطهای با نوآوری فنی معنادار میباشد و از طرفی بین نظرهای اعضا در خصوص رابطه سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطهای با نوآوری اداری و فنی بر حسب مشخصات دموگرافیک آنان تفاوت معنادار وجود داشت.
در پژوهشی که توسط شهرکی؛ ترکزاده، محمدی و خادمی (۱۳۹۰) با عنوان بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و منابع قدرت مدیران در واحدهای ستادی دانشگاه شیراز انجام شد نتایج نشان داد که ساختار سازمانی غالب در واحدهای ستادی دانشگاه شیراز، ساختار تواناساز است و از دیدگاه کارمندان، بالاترین میانگین مربوط به منبع قدرت پاداش و کمترین میانگین مربوط به منبع قدرت اطلاعات میباشد. منابع قدرت مورد استفاده مدیران واحدهای ستادی دانشگاه به ترتیب عبارتند از: پاداش، چیرگی محیطی، تخصص، مرجعیت، تنبیه، اخلاق، مشروعیت، فرهنگ و اطلاعات. ساختار تواناساز پیش بینیکننده مثبت و معنادارمنابع چیرگی محیطی، تخصص، مرجعیت، اخلاق، مشروعیت و اطلاعات و پیش بینیکننده منفی و معنادار منابع قدرت تنبیه، پاداش و فرهنگ میباشد و ساختار بازدارنده نیز پیش بینی کننده منفی و معنادار سایر منابع قدرت میباشد.
در پژوهشی که توسط حسینی و صادقی (۱۳۸۹) با عنوان عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری اعضای هیات علمی و ارائه راهکار به منظور ارتقا در دانشگاه علوم پزشکی قزوین صورت گرفت نتایج نشان داد که عوامل فردی بر خلاقیت اعضای هیات علمی و عوامل سازمانی بر نوآوری اعضای هیات علمی تاثیر بیشتری داشتند. و همچنین تفاوت معناداری بین عوامل سازمانی موثر بر خلاقیت بین دانشکده ها وجود داشت.
در پژوهشی که توسط کردنائیج؛ مقیمی، قناتی و یزدانی (۱۳۸۸) با عنوان بررسی رابطه بین عناصر ساختار سازمانی و فرهنگ کارآفرینانه در دانشگاه تهران انجام گرفت نتایج نشان داد که بین تمامی ابعاد دهگانه فرهنگ و ساختار سازمانی کارآفرینانه (به جز ریسک پذیری) رابطه معنیداری وجود دارد، اما ننتایج آزمون رگرسیون نشان داد، مولفههای حمایت مدیریت، سیستم پاداش و سیستم کنترل بیش از سایر مولفهها بر روی ساختار سازمانی کارآفرینانه اثری معننادار داشته اند.
در پژوهشی که توسط حسینی و حاجیپور (۱۳۸۷) با عنوان تبیین روابط ذهنیت مشترک، ظرفیت جذب دانش، نوآوری و انعطافپذیری در شرکتهای دارویی کشور صورت گرفت نتایج نشان داد که ظرفیت جذب دانش بر ذهنیت مشترک و نوآوری و انعطافپذیری تاثیر دارد. بنابراین میتوان گفت که با توجه به اکثر تحقیقات انجام شده توسط پژوهشگران مختلف در زمینه نوآوری و نوآوری دانشگاهی؛ نتایج بیانگر این است که عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی به ویژه عامل ساختار سازمانی تاثیر معناداری برسایرمتغیرهای پژوهش داشته است.
۲-۲-۲- پژوهشهای مربوط به دانش
۲-۲-۲-۱- پژوهشهای خارجی
در پژوهشی که توسط سیبویی[۲۲۷] (۲۰۱۲) با عنوان دانش محتوایی آموزشی معلمان مؤثر در تدریس تابع درجه دوم در ریاضیات انجام گرفت، این مطالعه دانش محتوایی آموزشی را توسط دو معلم ریاضیات از ایالت پومالانگا هنگامیکه مبحث تابع درجه دوم را در کلاس های پایه ۱۱ تدریس می کردند، مورد بررسی قرار می دهد. دو معلم آماده شده و سپس به تدریس مبحث تابع درجه دوم در کلاس پایه ۱۱، مشغول شدند در حالیکه آنها حین تدریس مورد مشاهده قرار می گرفتند.
سه عنصر دانش محتوایی آموزشی که مورد مطالعه قرار گرفتند عبارت بودند از :
-
- دانش موضوع درسی[۲۲۸]، ۲. دانش راهبردهای تدریس[۲۲۹] و ۳. دانش ادراک یادگیرندگان[۲۳۰].
به منظور جمع آوری داده ها در مورد دانش محتوایی آموزشی دو معلم از طریق مشاهدات درسی، تجزیه و تحلیل برنامه درسی و مصاحبات، رویکرد تحقیقاتی کیفی و روش مطالعه موردی مورد استفاده قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که هر دو معلم از دانش موضوع درسی کافی و مطلوبی برخوردار هستند اما در جنبه های راهبردهای تدریس و دانش مربوط به تصورات نادرست و عقاید پیشین یادگیرندگان در رابطه با موضوع تابع درجه دوم که تدریس می کردند، محدودیت داشتند و از دانش کافی برخوردار نبودند.
در پژوهش الشِهری[۲۳۱](۲۰۱۲) با عنوان تأثیر دانش فناورانه، تربیتی و محتوایی معلمان ریاضیات بر اثر بخشی تدریس آنها در مدارس ملی عربستان سعودی نشان داده شد. بسیاری از محققان از جمله (هیل و همکاران[۲۳۲]، ۲۰۰۸؛ مک کرای و چن[۲۳۳]، ۲۰۱۲) در بررسی این سه نوع دانش به این نتیجه دست یافتند که ادرک معلمان از دانش محتوایی ریاضیات و تخصص آنها در زمینه روش های تدریس تا حد زیادی در میزان اثربخشی آنها به عنوان معلم نقش دارد. اکثر تحقیقات اخیر (لیوبلینسکایا و تورناکی[۲۳۴]، ۲۰۱۲؛ پولی[۲۳۵]، ۲۰۱۱) حاکی از آنند که توانایی معلمان در به کارگیری فن آوری در تدریس خود نیز عامل مهمی در اثر بخشی تدریس ریاضیات توسط آنها است. این مطالعه نیز صحت و درستی این فرضیات را توسط معلمان ریاضی پایه های ۱۲-۷ در عربستان سعودی و نحوه اثرگذاری تخصص انها در زمینه دانش محتوایی و تربیتی و فناورانه بر اثر بخشی تدریس آنها را مورد بررسی قرار می دهد. سؤال اصلی از معلمان ریاضی پایه های ۱۲-۷ عربستان سعودی این است: آیا تخصص در زمینه به کارگیری فناوری، تعلیم و تربیت و محتوا با اثربخشی تدریس رابطه دارد؟ به این منظور ۳۴۷ معلم ریاضی مرد در مدارس ملی ریاد[۲۳۶] از طریق پرسشنامه خود ارزیابی مورد آزمون قرار گرفتند. مدیران ۱۰۹ مدرسه نیز معلمان خود را از طریق پرسشنامه ۱۴ گویه ای “اثربخشی معلم[۲۳۷]” مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج نشان داد که معلمان دانش فناورانه، تربیتی و محتوایی خود را در سطح بالا ارزیابی کرده اند. مدیران نیز اثربخشی کلی معلمان خود را طبق مقیاس ۱۴ گویه ای در سطح میانگین = ۱۱/۳ (انحراف استاندارد = ۵۹/۰) و استفاده آنها از فناوری را در سطح میانگین = ۸۴/۲ (انحراف استاندارد = ۰۶/۱) ارزیابی کردند. همبستگیهای موجود در بین خود کارآمدی دانش فناورانه، تربیتی و محتوایی معلمان ریاضی و رتبه بندی مدیران از اثربخشی معلمان تفاوت معناداری نداشتند. همچنین نتایج نشان داد که بین رتبه بندی مدیران از اثربخشی تدریس و ارزیابی معلمان از آمادگی حرفه ای آنها در دروس دانشگاهی و برنامه های آموزش توسعه حرفه ای همبستگی منفی وجود دارد.
در پژوهش فورسِل[۲۳۸] (۲۰۱۱) باعنوان عنوان پژوهش دانش فناورانه،تربیتی و محتوایی: روابط آن با زمینه های یادگیری[۲۳۹] و شبکه های یادگیری اجتماعی[۲۴۰]، رابطه اعتقاد معلمان توانا به دانش فناورانه، تربیتی و محتوایی خود با استفاده آنها از فناوری برای دانش آموزان و زمینه های تدریس و یادگیری آنها مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل ها بر پاسخ های بدست آمده از یک پرسشنامه آنلاین که توسط ۳۰۷ معلم در کالیفرنیا تکمیل شده بود مبتنی است.
تجزیه و تحلیل ها نشان داد که اعتقاد معلمان توانا به دانش خود در مورد نحوه استفاده از فناوریهای جدید برای تدریس از اعتقاد و اطمینان آنها در هنگام استفاده از فناوریها معمولاً متفاوت است. علاوه بر این، اعتقاد به دانش فناورانه، تربیتی و محتوایی با استفاده دانش آموزان از کامپیوترها در کلاس رابطه دارد. اگر چه این موضوع، با میزان و فراوانی کاربرد کامپیوتر ارتباط مثبت کمی دارد، با کشف و شناسایی فعالیتها در کلاس توسط معلمان رابطه قوی تری دارد.
معلمانی که اعتقاد بیشتری به دانش فناورانه، تربیتی و محتوایی خود دارند، وسعت نظر گسترده تری از فعالیتهای مربوط به مهارتهای قرن بیست و یک دارند و می توانند از دانش آموزان خود انتظار چنین فعالیتهایی داشته باشند.
بررسی و شناسایی زمینه های تدریس و یادگیری معلمان با سطوح مختلف اعتقاد به دانش فناورانه، تربیتی و محتوایی نشان داد که بین معلمان با سنین، جنسیت، سطوح کلاسی، حیطه های موضوعی یا تعداد دانش آموزان مختلف، تفاوت معناداری وجود ندارد. به هر حال، اعتقاد به تدریس با تکنولوژی با میزان منابع یادگیری معلمان رابطه دارد. حدود و میزان منابع مختلف، تعداد حامیان و وسعت نظر و میزان حمایت فراهم شده در مورد معلمان با دانش فناورانه، تربیتی و محتوایی بالا، بیشتر بود.
میزان بیشتر کامپیوترهای مدرسه و کلاس نیز با اعتقاد و اطمینان بیشتر به دانش فناورانه، تربیتی و فناورانه رابطه داشت و این مطلب به این موضوع اشاره می کند که کامپیوترها نه تنها ممکن است منبعی برای تدریس بلکه منبعی برای یادگیری معلم نیز باشد. علاوه بر این، مشارکت یادگیری در مدرسه و سایر محیط های حرفه ای، ویژگی کلیدی و اساسی محیطهای یادگیری معلمانی است که دانش فناورانه، تربیتی و محتوایی بیشتری دارند.
۲-۲-۲-۲- پژوهشهای داخلی
در پژوهشی که توسط ابولقاسمی، خواجهلو و احمدی (۱۳۹۰) با عنوان بررسی نقش مکانیزم های توانمندساز سازمانی در استقرار فرایندهای مدیریت دانش انجام گرفت نتایج نشان داد که رابطه بین مکانیزم های توانمندساز سازمانی، فناوری اطلاعات و فرهنگ سازمانی با فرایندهای مدیریت دانش مثبت و معنادار است و بین ساختار سازمانی با فرایندهای مدیریت دانش رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان سه مکانیزم توانمندساز فناوری اطلاعات، ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی، فناوری اطلاعات و فرهنگ سازمانی، به ترتیب بیشترین سهم را در استقرار فرایندهای مدیریت دانش داشته اند.
در پژوهشی که توسط مدهوشی و ساداتی (۱۳۹۰) با عنوان بررسی اثرگذاری فرایند مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی (مطالعه موردی، کسب و کارهای کوچک و متوسط شرق مازندران) انجام گرفت نتایج نشان داد که تسهیم دانش به صورت مستقیم و غیر مستقیم، و به کارگیری دانش به صورت مستقیم بر روی فرایند کارآفریی سازمانی اثرگذاری معناداری دارد، اما اثرگذاری مستقیم گردآوری دانش تایید نشد. از سوی دیگر، اثرگذاری غیر مستقیم گردآوری دانش بر کارآفرینی سازمانی با تسهیم و به کارگیری دانش تایید شد.
در پژوهشی که توسط سیدزاده (۱۳۸۹) با عنوان کارکردهای مدیریت دانش در دانشگاهها: مطالعه موردی دانشگاه پیام نور انجام گرفت نتایج نشان داد که مدیریت دانش می تواند با یکپارچهسازی دانش دانشگاه پیام نور بر دانشجو مداری، یادگیری سازمانی، اعتلای فرهنگ سازمانی، رهبری و تصمیم گیری هوشمندانه، طراحی مجدد فرایندها، تولید دانش جدید، تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح و توجه به دانش افراد و نخبگان و تسهیم دانش، تاثیر مستقیم بگذارد.
در پژوهشی که توسط ناصحیفر و همکاران (۱۳۸۹) با عنوان بررسی عوامل ساختاری موثر بر نوآوری و خلق دانش در سازمانها (مطالعه موردی سازمان امور مالیاتی کشور) انجام گرفت نتایج نشان داد که وجود پستهای سازمانی رسمی برای پیشبرد فرایند خلق دانش، وجود شبکه های ارتباط اجتماعی، استفاده از تیمهای کاری در کنار ساختار دیوانسالارانه، انعطافپذیری ساختار سازمان و وجود ساختارهای غیر رسمی در سازمان از ویژگیهای ساختار دانش آفرین به شمار میآیند. از میان عوامل مذکور وجود پستهای سازمانی رسمی برای پیشبرد فرایند خلق دانش، به عنوان مهمترین عامل ساختاری تاثیرگذار بر میزان خلق دانش در سازمان امور مالیاتی کشور شناسایی شده است.
در پژوهشی که توسط کاظمیان و کاظم کانی (۱۳۸۹) با عنوان توسعه دانش در کشورهای در حال توسعه به کمک استراتژی های مدیریت دانش انجام گرفت نتایج نشان داد که با خرید دانش یا استفاده از آن نمی توان به توسعه دانش کمک کرد بلکه نظام ساختارمند مدیریت دانش لازم است تا بتواند محیط مناسب یادگیری، تبادل اندیشه و خلاقیت را به وجود آورد. بنابراین میتوان گفت که با توجه به اکثر تحقیقات انجام شده توسط پژوهشگران مختلف در زمینه متغیر دانش؛ نتایج بیانگر این است که متغیر دانش به طور کلی می تواند تاثیر معنادار و با اهمیتی برسایر متغیرهای پژوهشی داشته باشد.
۲-۲-۳- پژوهش های مربوط به اهداف تدریس
۲-۲-۳-۱- پژوهشهای خارجی
در پژوهش مدالون ( ۲۰۱۳ ) با عنوان عملکرد اساتید به عنوان تابعی از اهداف تدریس و تعهد سازمانی که به منظور تعیین روابط عملکرد اساتید با بهره گرفتن از متغیرهای اهداف تدریس اساتید، تعهد سازمانی و ویژگی های افراد، هفتاد عضو هیأت علمی مورد پژوهش واقع شدند. نتایج نشان داد که دستیابی به اهداف تدریس در علوم انسانی و ارزشهای دانشگاهی[۲۴۱] با تخصص ارتباط معناداری دارد.
در پژوهشی که توسط جانسون[۲۴۲] (۱۹۹۷) با عنوان اهداف تدریس استادان دانشگاه های پژوهشی و تحقیقاتی بالا رتبه در بین شش رشته حسابداری، علوم کامپیوتر، اقتصاد، انگلیسی، ریاضیات، مهندسی مکانیک و روان شناسی (۳۵۲ نفر) انجام گرفت (متغیرهای مستقل شامل جنسیت، رتبه دانشگاهی[۲۴۳]، سطح درس[۲۴۴]، حق تصدی[۲۴۵] و چهار طبقه بیگلن[۲۴۶] بود)، نتایج نشان داد که:
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه و آزمونهای تعقیبی نشان داد که بین میانگین های عوامل در بین هشت رشته دانشگاهی تفاوت معناداری وجود دارد. مقایسه نقش تدریس اولیه در بین هشت رشته دانشگاهی نیز نشان دهنده تفاوت معنادار در میزان انتخاب هر یک از شش نقش توسط اساتید می باشد.
علاوه بر این، این تحقیق شواهدی در جهت تأیید این نظریه که طبقه بندی بیگلن به توضیح تفاوتهای موجود در اهداف تدریس رشته های دانشگاهی کمک می کند، فراهم می آورد. نتایج این تحقیق، حاکی از وجود تفاوتهای معنادار در اهداف تدریس و نقش تدریس اولیه استادان دانشگاه پژوهشی بالا رتبه مطابق با طبقه بندی بیگلن بود.
طبق نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون، سه طبقه از بین چهار طبقه بیگلن، جنسیت و سطح درس، عوامل پیش بینی کننده اهداف تدریس بودند. در حالیکه رتبه دانشگاهی و حق تصدی، نقش پیش بینی کننده نداشتند.