۲-۶-۶- تلویزیونهای ماهواره ای و ارزشها
هویت، باورها و ارزشهای یک جامعه از منابع مختلف جامعه پذیری از جمله رسانههای جمعی سنتی مانند مطبوعات، رادیو،تلویزیون و رسانههای جدیدتری مانند اینترنت و رادیو-تلویزیونهای ماهوارههای تأثیر پذیرفته و شکل میگیرد. با ظهور ماهواره فرهنگهای ملل مختلف جهانی از خاصیت فراملی و جهانی برخوردار شده است. در واقع جهانی شدن ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و سبکهای زندگی از طریق رسانهها امکان پذیر شده است. آثار و تبعات احتمالی مرتب بر پخش مستقیم برنامههای تلویزیونی فراملی در میان ملتهای دارای فرهنگ بومیو سنتی موجب نگرانیهایی شده است. به طوری که فرهنگهای غیرغربی، جهانی شدن برنامههای تلویزیونی از طریق ماهواره را موجب دور شدن نسلهای مختلف از فرهنگ و باورهای بومیو تن سپردن به فرهنگهای بیگانه میدانند(ساعی، ۱۳۹۱: ۷۲).
با پدیدارشدن ماهواره، جهانی شدن به عنوان یک فرایند که محصول صنعت جهانی ارتباطات است، منشاء تغییرات جامعه و جماعت شدن و به نوعی روند فراملی کردن فرهنگها و تغییر در مفهوم عمومیت را هم در حوره عمومی و هم در فضای ارزشهای فرهنگی و دینی و اجتماعی ایجاد کرده است. مهمترین پیامد ایدئولوژیک جهانی شدن، تشدید جریان مدرنیته غرب است. مدرنیته غرب یک حوزه معرفتی گسترده ای دارد که نظام ارزشهای غربی و از سوی دیگر نوگرایی، پیشرفت، تنوع و مصرف گرایی در کانون مرکزی آن قرار دارد(افهمی و آقامحمدیان، ۱۳۸۶: ۶۴).
ماهواره موجب گشته است که مخاطبان در درون مرزهای ملی علاوه بر شبکههای ملی خود از رسانههای فراملی نیز بهره مند شوند.این فناوری جدید همانند همانند سایر فناورهای جدید تردیدها، سردرگمیها و ناآرامیهایی را به همراه داشته است و این امر در مورد تلویزیونهای ماهوارهای هم مصداق دارد.یکی از مسائل مهم مورد توجه اندیشمندان و صاحب نظران و دولتمردان جهان مضر یا نافع بودن محتوای برنامههای آن است که به عبارتی به مخاطبان قدرت انتخاب بیشتری داده تا برنامههای دلخواه خود را دنبال کنند. بیشتر برنامههای تلویزیونهای ماهواره ای در تضاد و یا ناهمخوان با ارزشهای بومیفرهنگهای مانند فرهنگ ایرانی است. به نظر میرسد که اکنون تلویزیونهای ماهواره ای یکی از مهمترین عناصر سبد مصرف رسانه ای جامعه ایرانی محسوب میشود و بیشترین وقت فراغت انفعالی و برنامه ریزی نشده مردم را دربرمیگیرد( ساعی، همان: ۷۲)
به طور کلی اکنون تلویزیونهای ماهواره ای یکی از مهترین رسانههایی هستند که از طریق آن نمادها و ارزشهای فرهنگی ملل مختللف در جامعه ایرانی ترویج و توزیع میشود.در واقع تلویزیونهای ماهواره ای به یکی از مهمترین عناصر در فرایند جامعه پذیری نسلهای کنونی و بازجامعه پذیری نسلهای قبل شده است. در این فرایند برنامههای ماهواره ای با بازنمایی و انعکاس تجربههای جدیدی که در با تجربههای قبلی آنان متفاوت است، موجب برانگیختن انها و ایجاد انتظارات گوناگون اجتماعی و فرهنگی و در تغییر فرهنگ، نظام باورها و ارزشها و سبک زندگی شهروندان میشود(همان: ۷۳)
به طور کلی دو رویکرد نسبت به تاثیرات تلویزیونهای ماهواره وجود دارد: یک رویکرد خوشبینانه طرفداران نظریه جهانی شدن و معتقد به تاثیرات مثبت ماهواره و دیگری رویکرد بدبینانه نسبت به عواقب و پیامدهای منفی فرهنگ و اجتماعی ماهواره. طرفداران رویکرد اول برانند که استفاده از برنامههای ماهواره ای میتواند علاوه بر مزیت ارتباطاتی و اطلاعاتی- که موجب تسهیل اطلاع رسانی و آگاهی بخشی میشود- به عاملی برای جهانی شدن جوامع و شناخت و معرفی فرهنگها به یکدیگر تبدیل باشد. و از طرف دیگر منجر به اتحاد و همگرایی بین فرهنگ و یکسان شدن آنها میشود. اما طرفداران رویکرد بدبینانه، محتوای برنامههای فراملی ماهواره ای را در جهت هجوم فرهنگی جهان در حال توسعه میدانند، کشورهایی که دغدغه حراست از مرزهای فرهنگ ملی، ارزشهای فرهنگی،سنتی و پیشینه تاریخی جوامع مذکور را دارند.آنها بر این باورند که محتوای برنامههای ماهواره ای که عموماً از کشورهای غربی تغذیه میشوند، باعث تخریب فرهنگ کشورها، بداموزی اخلاقی، تخریب باورها و ارزشهای ملی، دینی و اجتماعی میشود و تحت تأثیر برنامههای ماهواره افراد جامعه به یک توده بی شکل، مصرف گرا و قابل کنترل توسط شبکههای ماهواره ای میشوند(لاریجانی و ملکی تبار، ۱۳۸۶: ۱۴۹-۱۴۸)
۲-۶-۷- نظریهها و دیدگاهها راجع به تأثیر رسانهها برارزشها و باورهای انسان
در حوزه مطالعات مربوط به رسانههای جمعی سه گروه نظریهها درموردتاثیرات رسانهها بر ابعاد زندگی اجتماعی مخاطبان و نگرش و رفتار آنان وجود دارند. اول نظریههایی که قائل به تأثیر تزریقی و مطلق و جادوئی رسانهها هستند، دوم نظریههایی بر تأثیر محدود و مشروط رسانهها تاکید میکنند. سوم گروهی که تأثیر رسانهها را درازمدت، تدریجی و قدرتمند میدانند. از اواخر دهه ۴۰ تا۶۰ به محدود بودن تأثیر رسانهها معتقد بودند. از دهه ۱۹۵۰ به بعد، پژوهشهای مربوط به اثرات رسانه ها نیز مجبور به پذیرفتن این حقیقت شدند که افکار و گرایشها در رفتار مردم بیشتر تحت تأثیر محیط اجتماعی آنهاست تا جاذبههای اقناعگر رسانههایجمعی (مک کوایل، ۱۳۸۲: ۱۳).
در مورد تأثیر وسایل ارتباطی بر پیام و تمامیفرایند ارتباط، برخی از خنثی بودن و صرفاً حامل بودن این وسایل و نداشتن تأثیر چندانی بر مخاطبین خود معتقدند و برخی دیگر عقیده دارند که وسایل ارتباطجمعی دارای چنان قدرتی هستند که میتوانند نسلی تازه را برای اولین بار در تاریخ انسان پدید آورند؛ این امر بیانگر نوعی فنسالاری است که بر اساس آن ابزار ساخته شده توسط انسان، تعیین کننده ارزشهای هستی اجتماعی است و یا این امر موجب پیدایش قشر جدید از انسانها میشود که با شناخت خاصی که از این وسایل دارند به صورت قدرتهای تازه تجلی میکنند و تعادل موجود در هرم قدرت را بهم میزنند و آن نوعی از خود بیگانگی و تهی شدن انسان است (ساروخانی، ۱۳۶۷: ۸-۲۷ و ۶-۸۳).
به هر حال اینگونه به نظر میرسد؛ در دنیایی که امکان انجام عمل یا رفتار خاص با اعمال فشار میسر نیست، پس باید به ذهن انسانها رسوخ کرد و از این طریق اندیشهی آنان را در جهت خواست خود جهت بخشید. باقر ساروخانی در فصل پنجم کتاب جامعهشناسی ارتباطات در مورد اهمیت پژوهش در وسایل جمعی مینویسد: «این وسایل، تمامیجهات و ابعاد زندگی را اشغال کردهاند، همه جا، به هر صورت پیام وسایل ارتباطی شنیده میشود و امواج این وسایل به همهی روزنامهها و آنچه در تمامیتاریخ انسان حریم امن انسانها تلقی میشود رسوخ کرده است» (ساروخانی، ۱۳۶۸).
برای روشنتر شدن تاثیرات رسانه ها بر هویت فرهنگی به تشریح برخی از نظریات مطروحه در زمینه رسانهها میپردازم.
۲-۶-۷-۱- نظریه جرج گربنر[۸۶](کاشت)
تئوری کاشت به پارادایم تاثیرات قدرتمند تعلق دارد. در واقع از دهه ۱۹۷۰ به بعد تحت تأثیر نظریههای مارکسیستی در خصوص مشروعیت بخشی رسانهها در جوامع سرمایه داری و فراگیر شدن تلویزیون نظریههایی پدیدار شد که اعتقاد به تأثیر قدرتمند رسانهها داشتند. جرج گربنر نظریه پرداز کاشت رسانه ای و همکاران وی در مدرسه ارتباطات دانشگاه پنسیلوانیا با بهره گرفتن از تحقیقی که احتمالاً طولانیترین و گستردهترین پژوهش اثرهای تلویزیون است، نظریه کاشت را پرورش دادند(سورین و دیگران،۳۹۰:۱۳۸۱). اهمیت تاریخی رسانه ها به دلیل نقش آنها در ایجاد “توده” نیست، بلکه این اهمیت بیشتر در ایجاد شیوه های مشترک در انتخاب مسایل و موضوعات و چگونگی نگریستن به رخدادها و وقایع است. این شیوه های مشترک محصول استفاده از تکنولوژی و نظام ارائه پیام است که نقش واسطه را به عهده دارند که منجر به دید و درک مشترک از جهان اطراف می شود (مهرداد، ۱۳۷۹: ۱۰۵-۱۰۴). همین را او کاشت الگوهای انگارهای غالب میخواند. در واقع رسانه گرایش بر این دارد که روایتهایی یکسان و نسبتاً مورد وفاق از واقعیتهای اجتماعی ارائه دهد و مخاطبان خود را سازگار با آن فرهنگپذیر کند. گربنر پیش بینی می کند که رسانه و به ویژه تلویزیون به خاطر ماهیت نظاممند پیامش و پایداریش در طول زمان، تأثیر قدرتمندی دارد و به همین دلیل وی رسانهها را شکل دهندگان جامعه میشناسد(همان).
نظریه کاشت تأثیر عمده تلویزیون را تصویرسازی ازدنیای پیرامون، مفهوم سازی از واقعیت وترسیم چارچوب معنایی مخاطب به خصوص بینندگان پرمصرف تلویزیون میداند. جرج گربنر استدلال میکند که اهمیت رسانهها نه در تشکیل توده، بلکه در خلق راههای مشترک انتخاب و نگریشتن به رویدادها است که به راههای مشترک نگریستن و فهم جهان می انجامد. او همین را کاشت الگوهای انگاره ای غالب میخواند. درواقع رسانهها به ویژه تلویزیون گرایش دارند که روایتهایی یکسان و نسبتاً مورد توافق از واقعیات اجتماعی ارائه و مخاطب خود را نیز سازگار با آن، فرهنگ پذیرکند. نظریه پردازان کاشت استدلال میکنند که تلویزیون اثرات درازمدت دارد، اثرات تدریجی و غیر مستقیم اما متراکم و با اهمیت و بیشتر اثرات نگرشی دارد تا رفتاری(مهدی زاده، ۱۳۸۴: ۷۹ -۸۰).
دنیل چندلر[۸۷] از محققان رویکرد کاشتی نیز معتقد است که تماشای زیاد تلویزیون به عنوان «کاشتِ» نگرشهایی دیده میشود که بیشتر با جهانی که برنامههای تلویزیونی به تصویر میکشند، هماهنگ است تا با جهان واقعی. این رویکرد با سه پیش فرض، مدلی را برای تحلیل اثر پیامهای تلویزیونی ارائه میکند: «نخست آنکه احتمال تاثیرگذاری نوع با ژانرها و برنامههای تلویزیونی خاص و منفرد بر مردم وجود دارد اما اندازه گیری این تأثیر بسیار دشوار است. تأثیر فراگیر تلویزیون در درازمدت اتفاق میافتد. بنابراین اهمیت دارد که بر کلیت دنیای تلویزیون و بر داستانها، پیامها و تصاویری تمرکز پیدا کند که به طور مکرر پخش میشود. دوم آنکه تأثیر تلویزیون در مجموع نمادین است تا رفتاری. برای مثال تلویزیون بر نحوه نگاه مردم به دنیا و بر درک آنان از مخاطراتی که در جهان احساس میکنند تأثیر میگذارد. سوم آنکه تأثیر تلویزیون بیشتر در جهت نظم اجتماعی و ایدئولوژیکی موجود است. این پیش فرضها به منزله فاصله گرفتن قابل توجه از رویکردهای سنتی تأثیر رسانههاست که بیشتر تمایل داشت تا تأثیر رسانهها را بر تغییر نگرش و رفتارهای افراد بررسی کند»(همان:۲۰-۲۱).
گربنر اذعان میکند که رسانههای جمعی نگرشها و ارزشهایی را که از قبل در فرهنگ وجود دارد پرورش میدهند و این ارزشها را در بین اعضای یک فرهنگ حفظ و تکثیر میکند. در عین حال تلویزیون به طور فزآینده ای یک دیدگاه غیرواقعی از جهان را در ذهن مخاطب کشت میکند(همان:۳۲-۳۳)
طبق نظر گربنر، ارتباطات«تعامل از طریق پیامهاست»؛یک فرایند متمایز انسانی که هم آفریننده محیط نمادینی است که فرهنگ را میسازد و هم تحت هدایت آن محیط است. بنابراین،ارتباط جمعی ـ تولید انبوه محیط نمادین ـ بر قدرت سیاسی و فرهنگی دلالت دارد: قدرت خلق پیامهایی که آگاهی جمعی را تولید و کشت میکند. گربنر میگوید که «کاشت در مرحله اول درباره فرایند فرهنگی داستانگویی است. بیشتر آنچه که ما میدانیم حاصل تجربه شخصی مان نیست بلکه حاصل داستانهایی است که میشنویم. در قدیم داستانهای مربوط به هر فرهنگ معمولا به صورت چهره به چهره از سوی اعضای اجتماع، والدین، معلمان یا کلیسا گفته میشد. امروزه داستانهای بزرگ اسطوره ای، مذهبی، اموزشی، هنری و.. به نحوی فزآینده ای به وسیله تلویزیون بسته بندی و پخش میشود»( همان: ۴۰). نظریه کاشت به عنوان یکی از نظریههای قابل توجه در آثار درازمدت رسانهها، محتوای رسانه ای را به مثابه محیطی مینگرد که انسان در آنجا زندگی و خود و دیگران را تعریف میکند و باورها و پیش فرضهایش درباره واقعیات اجتماعی را بسط میدهد و حفظ میکند.نظریه کاشت،تأثیر عمده رسانهها را فرهنگ پذیری میداند و نه ترغیب(همان). به نظر گربنر، تلویزیون داستانگوی بزرگ عصرماست و برنامههای آن جمعیت زیادی را تحت پوشش قرار میدهد. همه برنامههای تلویزیون از سرگرم کننده تا خبری، الگوهای تکراری و مشابهی را عرضه میکند که گاهی اوقات اسطوره نامیده میشود. این الگوها برای تأثیر بر درک بینندگان از جهان ارائه میشود. بنابراین قرار گرفتن در معرض تلویزیون در درازمدت به تحکیم پایدار جریان اصلی و غالب فرهنگی در ذهن بیننندگان منجر میشود. تلویزیون شاید برای نخستین بار پس از مذهب ماقبل صنعت، پیوند فرهنگ قدرتمندی را میان نخبگان و سایر مردم جامعه برقرار میکند(همان: ۳۱).
گربنر دو دسته از رسانهها را از هم تفکیک میکند.رسانههای انتخابی و رسانههای غیر انتخابی. رسانههای انتخابی رسانههایی هستند که به طور انتخابی مورد استفاده قرار میگیرند مانند رسانههای نوشتاری، فیلم(سینمایی)، نوارهای صوتی و تصویری و شبکههای کابلی که نیازمند سواد و حاقل نوعی گزینش هستند. اما یک رسانه نسبتاً غیر انتخابی با یک رشته پیامهای محدود در دسترس تمامیگروهها قرار گرفته است. این رسانه تلاش میکند تا برخی از تفاوتها را از میان بردارد و گروههای بیشماری را که به طور سنتی تجانسی با یکدیگر ندارند در جریان فرهنگی خود جذب کنند که این رسانه همان تلویزیون است. تلویزیون در تثبیت الگوهای زندگی اجتماعی و ترویج ایستادگی در برابر تغییر محافظه کار است. زیرا اصلاح، تغییر و پویایی به وسیله آن تشویق نمیشود و حافظ وضع موجود است. به طوری که با الگوهای شناخته شده و استاندارد آرامش ایجاد میکند(همان: ۳۸). به طور کلی میتوان گفت که رسانهها از جمله تلویزیون به عنوان مهمترین قصه گو عصر حاضر، در کاشت جهان بینی، ایدئولوژیها، ارزشها و باورهای مشترک نقشی بنیادین دارند وبسیاری از وجوه زندگی، ذهنیت مخاطبان وگرایشهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی آنان رسانه ای شده است و تحت تأثیر پیامهای رسانههای ارتباط جمعی است. استدلال گربنر این است که تلویزیون به صورت بازوی اصلی فرهنگ جامعه در آمده است.
فرض اساسی این نظریه این است که بین میزان مواجهه و استفاده از رسانه و واقعیتپنداری در محتوا و برنامه های آن رسانه ارتباط مستقیم وجود دارد. بهاین صورتکه ساعتهای متمادی مواجهه با رسانهای خاص باعث ایجاد تغییر نگرشها و دیدگاه های موافق با محتوای رسانه می شود. در واقع نظریه پرورش با تعیین میزان و نوع برنامه های مورد استفاده از رسانه ها، میزان تأثیر را مطالعه می کند تا به سازوکار و نحوۀ تأثیر دست پیدا کند (اعزازی، ۱۳۷۹: ۴۲).
گربنر بعدها در پاسخ به انتقادات وارده به نظریه کاشت مبنی برلحاظ نکردن سایر متغیرهای متداخل برکاربران، این نظریه را مورد تجدید نظر قرار داد. وی دو مفهوم متداولسازی و تشدید را به این نظریه اضافه کرد. با این مفاهیم این واقعیتها در نظر گرفته می شود که میزان مواجه با رسانهای خاص ( برای نمونه تماشای بیش از حد تلویزیون) نتایج متفاوتی را برای گروه های اجتماعی مختلف دربردارد. متداولسازی هنگامیرخ میدهد که میزان مواجه با رسانه، به تقارن دیدگاه ها در گروه ها منجر شود و تشدید، زمانی روی میدهد که اثر کاشت در گروه خاصی از جمعیت بیشتر شود. برای مثال، تماشاگران پرمصرف اعمّ از مردان و زنان بیشتر از تماشاگران کم مصرف احتمال دارد بپذیرند که ترس از جنایت یک مشکل جدی است (سورین، ۱۳۸۱ : ۳۹۲)
اکنون داعیه این نظریه این است که استفاده از رسانه ها با متغیرهای دیگر در تعامل قرار میگیرد؛ بهشیوهای که مواجهه با رسانهای خاص، بر برخی از افراد و گروه ها اثر قوی خواهد داشت و بر برخی از گروه ها تأثیری نخواهد گذاشت. گربنر معتقد است زمانی که شخص متغیرهای دیگر(میزان، نوع، مدّت و ویژگیهای فردی و اجتماعی) را همزمان کنترل کند، اثر باقیمانده که قابل انتساب به رسانهای خاص باشد، نسبتاً کم است(همان: ۳۹۲).
۲-۶-۷-۲- نظریه آنتونی گیدنز(تئوری ساخت)
گیدنز نظریه ساختیابی را به طور مفصل در کتاب ساختمان جامعه در سال ۱۹۸۴ مطرح کرد(عباسی قادی و دیگران، ۱۳۸۹ : ۸۴). آنتونی گیدنز، جامعه شناس انگلیسی تحولات دنیای کنونی را از منظر تجدد مورد بررسی قرار میدهد. به زعم وی، نهادهای امروزی چه از لحاظ پویایی و تاثیرگذاری برعادات و رسوم سنتی و چه از منظر تاثیرات جهانی حوزه فرهنگ، باهمه اشکال پیشین اجتماعی متفاوت هستند. این تفاوتها و تغییرات فقط به معنای انسداد تغییر و تبدیلهای صوری نیست، تجدد و عناصر آن تغییراتی در کیفیت زندگی روزمره پدید میاورد و بر خصوصی ترین وجوه زندگی ما اثر می گذارد(گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۵).
به اعتقاد آنتونی گیدنز، هویت انسان معاصر خصلت «بازاندیشانه یا بازتابی» دارد. بازتابندگی هویت به معنای سیال بودن هویت و تغییر آن در نتیجه شرایط فرهنگی و اجتماعی، ظهور دانشها، دانستنیها و بخصوص فناوریهای ارتباطی و رسانه ای جدید است. ما هر روز در معرض آگاهیها و شناختهای تازه ای در زمینههای مختلف تغذیه، بهداشت، درمان، مسکن، پرورش کودک، اشتغال، پوشش و لباس، آموزش و پرورش و دیگر موضوعات هستیم که این فرایند تدریجاً باعث تغییر سبک زندگی ما و تغییر روحیاتمان میشود(ساعی، همان: ۸۴).
در واقع گیدنز معتقد است که زندگی امروزی، علاوه بر بازتابندگی نهادین خود، روشهایی را در دل خود به فرهنگ عمومیعرضه میکند که روابط اجتماعی را از قید ویژگیهای محلی میرهاند و با زمینههای اجتماعی دیگر ترکیب میکند. این مختصات جدید، ماهیت، انتظارات و الگوهای زندگی روزمره را تغییر میدهد(همان)
وی به تضاد بین سنت و مدرنیته پرداخته و اشاره میکند که در دوران کنونی عوامل مختلفی از جمله فناوریها و رسانهها به بازیگران عرصه اجتماع این اختیار را میدهد که پایههای اقتدار و روالهای بدیهی را سست کرده و در آن تشکیک کنند. اشکال جدید شناخت و دانش(فناوریها و رسانهها)، بازیگران عرصه اجتماعی را قادر میسازد که در همه جا از خانواده گرفته تا سبک زندگی، شغل و حرفه و دولت را به چالش بطلبند. مدرنیته این امکان آن را نمیدهد تا چیزهای زیادی را برای زمان طولانی بدیهی انگاشته شود(استونز، ۱۳۷۹: ۴۳۴).
از دید وی فاکتورهای متعدد تاریخی، اجتماعی و فرهنگی در ارائه تعریف جدید ازهویت شخصی موثر هستند. تغییر در ارائه تعریف جدید از هویت شغلی، تغییرات و نقشهای اجتماعی جدید و ارزشهای تازه ای را خلق میکنند. از دید گیدنز، شیوه زندگی یا سبک زندگی، تعریف جدید از برنامههای زندگی ارائه میدهد. و نتیجه عملی آن رفتارها و تحول هنجارها و ارزشها در حوزه مصرف و بازتولید آن است(همان).
سبک زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی چندان کاربردی نداشت، چرا که مستلزم امکان انتخاب از میان انتخابهای متکثر است(Giddens, 1995: 119). شیوههای زندگی به صورت عملکردهای روزمره درمیآیند؛ عملکردهایی که درنوع پوشش، خوراک، طرز کار و محیطهای مطلوب برای روابط اجتماعی تاثیرگذار هستند. همه این انتخابها، تصمیمهایی هستند که نه فقط درباره چگونه عمل کردن، بلکه در باره بودن خویش به مرحله اجرا میگذاریم. هر چه وضع و حال جامعه و محیطی که فرد در آن به سر میبرد، به دنیای مدرن(تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی مدرن) نزدیکتر باشد، شیوه زندگی او نیز با ارزشهای جدید سرو کار بیشتری خواهد داشت(Ibid: 120).
بر مبنای نظر گیدنز چنین میتوان استنباط کرد که آنچه سرعت تحول در هویت فردی، سبکهای زندگی و نظایر آن را تعیین میکند، تنها تغییرات اجتماعی نیست. بلکه فناوریها و رسانهها نقش اساسی به منزله موتور محرک ایجاد و اشاعه سبکهای مختلف زندگی ایفا میکنند. رسانهها به ویژه تلویزیون از طریق عرضه صورتهای عینی شده از انواع کالاها، اشیاء، روشها و ایدهها همراه با زمینههای کاربرد و استفاده از آنها، و همچنین پیچاندن مفاهیم در بستههای تبلیغاتی، مردم را به پذیرش سبکهای تازه ترغیب میکنند.امروزه در دوران فرامدرن پدیده جهانی شدن و بسط ارزشهای جهانی نیز از طریق رسانههای فراملی صورت میگیرد. از این نظر، یک نظام ارزشی شکل میگیرد که با نظام ارزشی سنتی گذشتگان متفاوت است(ساعی، همان: ۱۲۵).
از دید گیدنز، مدرنیزاسیون شامل انتقال عمیق نگرشها، عقاید و رفتاری است که اجزای فرهنگی هستند. هر چند ارزشهای غالب در جامعه صنعتی به طور واضحی گرایش به رفع و تکمیل نیازها دارند، اما با تحقق ثبات اقتصادی، گرایش به استانداردهای بالاتر زندگی ایجاد میشود و در نتیجه باعث ارزشهای پست مدرن در جوامع پیشرفته صنعتی مانند علائق زیباشناختی و خردمندی، احساس تعلق به جمع و جامعه بیشتر آموزش دیده و غیر شخصی میشود(خالقیفر، ۱۳۸۱، ۱۰۴-۱۰۳).
طبق نظریه ساختیابی، این انسانها هستند که ساختارها را میسازند، ولی اینکار را تحت شرایط انتخابیشان انجام نمیدهند، بلکه این تولید و بازتولید ساختار را تحت شرایط و موقعیتهایی که مستقیماً با آن روبرو میشوند و از گذشته به آنها منتقل شده است، انجام می دهند. بهاینترتیب گیدنز بر فراگردی دیالکتیکی تأکید می کند که طی آن ساختار و آگاهی ساخته میشوند. بههمین دلیل است که وی رابطه عاملیت و ساختار را به صورت فراگردی، پویا و تاریخی در نظرمیگیرد(ریتزر، ۱۳۸۳ : ۷۰۲).
گیدنز در تعریف ساختار از تعریف دورکیمیآن فاصله میگیرد و ساختار را نه به منزله پدیدهای عینی و خارجی، بلکه به منزله پدیدهای معنایی و ذهنی در نظر میگیرد(پیرسون، ۱۳۸۰: ۲۸). به تعبیر گیدنز «ساختار همان چیزی است که به زندگی اجتماعی شکل و صورت میبخشد، ولی این شکل و صورت از آن خودش نیست»(ریتزر، ۱۳۸۳ : ۷۰۵). نیروهای ساختاری تنها وقتی وجود دارند که قراردادهای تثبیت شدهای وجود داشته باشند و مردم از آن قواعد پیروی کنند. تا آنجا که مردم به طور ثابت این قراردادها را در انجام کارهایشان محترم بشمارند و به این صورت آن را بازتولید کنند، ساختارها وجود دارند (پیرسون، ۱۳۸۰: ۱۵۲). این قراردادها نوعی قاعده هستند و لازمه کردار اجتماعی تبعیت از همین قواعد است. پس کنشگر مجبور است کنش خود را در جهت این قواعد تنظیم کند و در واقع با نوعی محدودیت ساختاری روبهرو می شود. گیدنز تولید و بازتولید جامعه را عملکرد ماهرانه اعضای جامعه میداند و معتقد است که نباید آنها را مانند مجموعه ای از فرایندهای صرفاً ساختگی بشمار آورد (روزنبرگ و کوزر، ۱۳۷۸ : ۲۴۸). به عبارت دقیقتر؛ انسانها ساختارها را به وجود میآورند، ولی در مراحل بعد تحت تأثیر آنها قرار میگیرند
۲-۶-۷-۳- نظریه استفاده و خشنودی
این رویکرد در صدد پاسخگویی به این پرسش است که چرا مردم از رسانه ها استفاده می کنند و آنها را برای چه منظوری بهکار میبرند؟ این رویکرد، معتقد است که مخاطب فعال است. این نظریه علت اصلی استفاده مردم از رسانهای خاص را با دلایل کارکردی توضیح میدهد و برای مخاطبان نیازهایی را متصّور می شود که افراد برای رفع آن به سمت رسانه ها روی میآورند. حال اگر چنانچه رسانه مورد نظر بتواند نیاز فرد را به خوبی رفع کند و بین محتوای رسانهای و نیاز فرد همخوانی وجود داشته باشد، فرد ارضاء و خشنود می شود و در غیر اینصورت نیاز وی ارضاء نشده باقی میماند و وی از رسانه مورد نظر رویگردان می شود (هرمز، ۱۳۷۹: ۱۴۸). هدف اساسی این رویکرد تحقیق در چگونگی انتخاب، دریافت و شیوۀ عکسالعمل مخاطبان رسانه ها است. بر اساس این رویکرد نظری، فعال بودن یک مخاطب قبل از هر چیز، به انگیزه روشن و مصرّانه او در انتخاب محتوا و برنامه های مورد نظر بستگی دارد. هر چند این انتخاب می تواند تحت تأثیر موضوعات دیگری همچون بازتابآگاهانه شخص از تجربیاتی باشد که در مورد رسانه ها حاصل می کند و همچنین تحت تأثیر فوایدی باشد که او از رسانه ها به دست می آورد و برای اهداف دیگری در زندگی مورد استفاده قرار میدهد. فرضیه کلیدی این رویکرد آن است که مخاطب، انتخاب را که از میان رسانه ها و محتواهای مختلف بهعمل می آورد، آگاهانه و براساس انگیزه است (همان: ۱۴۸). در واقع، دیدگاه استفاده و خشنودی، فعالیّت مخاطب را مسلّم فرض می کند و معتقد است مخاطبان از آنچه که انجام می دهند و اینکه چرا انجام می دهند، آگاه هستند و لذا میتوانند گزارشهای قابل اعتباری از خشنودیهای رسانهای خود ارائه کنند. بلوملر[۸۸] نظریه پرداز کنش متقابل در تعریف فعالیّت مخاطب، فهرستی از معانی متفاوتی را که به این مفهوم نسبت داده می شود، ذکر می کند:
«فایده: (رسانه ها برای مخاطبان فوایدی دارند که به این دلیل رسانهای خاص مورد استفاده قرار میگیرد).
هدفمندی: (محتوای رسانه ها بر اساس انگیزه های مخاطبان شکل میگیرد).
انتخابگری: (استفاده مخاطبان از رسانه ها علایق و ترجیحات آنان را منعکس می کند).
عدم تأثیرپذیری: (مخاطبان سرسخت هستند و مایل نیستند که هر کس، هرچیز یا رسانهای خاص آنها را کنترل کند. لذا مخاطبان از انواع معینی از تأثیر رسانه اجتناب می کنند)» (به نقل از باران و دوس، ۲۰۰۰، ۲۵۶).
رویکرد استفاده و خشنودی درصدد تهیه چارچوبی برای فهمیدن این است که چه وقت و چگونه مصرف کنندگان کم وبیش فعال میشوند و چه نتایجی از درگیری با رسانه ایجاد می شود. کاتز و دیگران چند بعد اساسی رویکرد استفاده و خشنودی را توضیح دادهاند:
«در این مدل مخاطب فعّال محسوب می شود و استفاده از رسانه جهتگیری شده است.
البته برخی تنوعات در تعریف فعالیت وجود دارد؛ مخاطبین مختلف، سطوح متنوعی از فعالیت را در مصرف رسانه نشان می دهند. در موقعیتهای مشخص، رسانه خاص و یا محتواهای متفاوت در یک رسانه خاص ترجیح داده می شود(باید بین فعال بودن[۸۹] و فعالیت[۹۰] تمایز قائل شد، چرا که فعالیت به آنچه که مخاطب انجام میدهد برمیگردد. نظیر: خواندن کتاب یا روزنامه، در صورتیکه فعال بودن به آزادی مخاطب و استقلال وی در رابطه با رسانههای جمعی مربوط است. نظیر: انتخاب محتوا، برنامه ها و یا سایتهای خاص)
مخاطب نیازش را با انتخاب یک رسانۀ ویژه خشنود میسازد. هیچکس نمیتواند مخاطب را مجبور نماید.
رسانه ها برای ارضای نیازها با دیگر منابع رقابت می کنند. رسانه ها بخشی از جامعه هستند و رابطۀ بین آنها و مخاطبان تحت تأثیر حوادث محیط است. اگر تمامینیازها مانند نیاز به اطلاعات و تفریح توسط ارتباط با دوستان ارضاء شوند، برای مثال فرد کمتر از تلویزیون خود استفاده می کند.
مردم نسبت به استفاده از رسانه و علایقشان آگاه هستند و میتوانند به محققان تصویر صحیحی از نوع استفادههایشان بدهند. تحقیقات نشان میدهد که با افزایش فنآوریهای جدید رسانهای نظیر ویسیآر[۹۱]، کابل و اینترنت، مردم با هوشیاری و آگاهی بیشتری از این رسانه ها استفاده می کنند» (به نقل از Baran and Davies, 2000: 257).
در نوشته های مربوط به استفاده و خشنودی، راههای متعددی برای طبقه بندی نیازها و خشنودیهای مخاطب پیشنهاد شده است. مک کوایل و براون (۱۹۷۲) مقوله های زیر را پیشنهاد می کنند:
«فراغت (گریز از امور روزمره و مشکلات، آسایش عاطفی)
روابط شخصی (سودمندی اجتماعی در صحبتها، رسانه ها را جایگزین دوستیها و رفاقتها کردن)
برای قسمت PMOS با و Vth=?.?? v و ، Rchحدودا برابر Ω?????خواهد بود.بنابراین میتوان در رابطه )۳-۵ (ازRpoly صرف نظر کرد. با توجه به ,L=?.??µm w=?µmوN=??، Rsبرابر ?.?Ωبه دست میآیدکه در حالت سری دو مقاومت،?.?Ωخواهد شد.
همچنین در طرف NMOS،با توجه به، Rch حدودا برابر ?.??kΩ خواهد بود. با توجه به N=?? , L=?.??µm , w=?µm، Rs برابر ?.??Ω به دست میآیدکه در حالت معادل سری دو مقاومت،?.??Ωخواهد شد.
در این حالت برای دو شاخه موازی، مقاومت معادل برابر R=1.??Ω خواهد بود.
در حالت کلی، ضریب کیفیت یک شاخه RC سری برابر است با :
(۹-۳)
با توجه به اندازه ی درمحدوده ی بین مقادیر وو فرکانس نوسان به دست آمده در محدوده ی ،Qحدودا بین مقادیر ??.و?? خواهد بود که نشان دهندهی بالا بودن ضریب کیفیت varactorها میباشد.
فصل ۴ طراحی سلف
عموما سلف ها به دو دسته ی فعال و غیرفعال (اسپایرل و بوندوایر) تقسیم می شوند.
۴-۱- سلف های فعال
شکل ۴-۱، یک سلف فعال را بر مبنای ژیراتورها نشان می دهد. مقدار اندوکتانس با بهره گرفتن از خاصیت خازنی ژیراتورها، مطابق رابطه زیر حاصل می شود:
(۱-۴)
شکل ۴-۱ سلف فعال بر اساس ژیراتور
عیب اصلی ژیراتورها، افزایش نویز میباشد. برای بررسی این موضوع، شکل ۴-۲ در نظر گرفته میشود که معادل نویزی مقاومت بارا نشان میدهد. مقادیر اندوکتانس و ضریب کیفیت آن برابر خواهند بود با :
(۲-۴)
(۳-۴)
شکل ۴-۲ ژیراتور با معادل نویزی مقاومت
همچنین مقدارموثرچگالی نویز حرارتی مقاومت R برابر خواهد بود با:
(۴-۴)
رابطه فوق نشان می دهد که نویز حرارتی به اندازهی تقویت شده است. این جریان نویزی، در دو سر خازن، اختلاف ولتاژی ایجاد میکند که توسط ترانزیستورتقویت میشود. این نویز به علت بالا بودن مقدار ضریب کیفیت، اثر مخربی خواهد داشت. همچنین، نویز خود ترانزیستور هم سبب افزایش نویز سلف میشود. بنابراین این سلف ها کمتر مورد استفاده قرار می گیرند.
۴-۲- سلف های اسپایرل
این نوع سلف ها به صورت مسطح ایجاد میشوند. سلف های اسپایرل با بستر سیلیکونی، دارای تلفات فلز زیاد و المان های پارازیتی بستر هستند که معمولا مورد اول را با مقاومت سری و دوم را با یک خازن و مقاومت موازی مدل می کنند. این سلف ها ار اتصال سری چند قطعه فلز تشکیل می شوند. هر قطعه تحت تاثیر ولتاژ متغیر با زمان قرار دارد و بنابراین جریان متفیر با زمانی در آن جاری شده و نیروی محرکه القایی (emf) به وجود میآید که نسبت به جریان ?? درجه پیش فاز است. با توجه به قانون القای فاراده، جریانی در بستر القا می شود که یکی از منابع تلفات خواهد بود. ضریب کیفیت این نوع سلف ها به دلیل تلفات بستر، پایین بودن هدایت فلز (آلومینیوم) و اثرات فرکانس بالا، پایین و در حدود کمتر از ?? میباشد.
ابتدا به بررسی اثر پوستی در هادی ها میپردازیم. در داخل یک هادی خوب، موج خیلی سریع تضعیف می شود وجریان جابجایی در آن ناچیز بوده و در برابر جریان هدایتی صرفنظر میشود[۲۰] .
مسافتی که برای یک موج لازم است تا در داخل هادی مقدار آن به مقدار موج در سطح آن برسد.??) ?مقدار اولیه)، عمق نفوذ گویند و با δ نشان داده میشود:
(۵-۴)
که هدایت ویژه بر حسب زیمنس، µ پرمابیلیته ی هوای آزاد و برابر با ، α ضریب تضعیف و فرکانس اولیه، میباشند.
درحالت کلی، میدان های مغناطیسی پس از نفود در هادی به طور نمایی کاهش می یابند. این کاهش به صورت می باشد که z فاصله ی عمودی از سطح به طرف مرکز هادی و δ عمق نفوذ است .
در حالت کلی، در سلف های اسپایرل، ضخامتهادی از رابطه زیر به دست می آید:
(۶-۴)
ودر نتیجه سطح مقطع موثر هادی با عرض متال اسپایرل w از رابطه زیر به دست می آید:
(۷-۴)
و بنابراین مقاومت هادی با در نظر گرفتن ρ به عنوان مقاومت ویژهی فلز وL به عنوان کل طول اسپایرل برابر است با :
(۸-۴)
سلف های اسپایرل را میتوان به صورت [۲۳],[۲۲],[۲۱]، مطابق شکل ۴-۳ مدل کرد که در آن Rs مقاومت متال (تشکیل شده از هر دو بخش ac و dc) بوده و ، ، و خازن ها ومقاومت های بستر را مدل میکنند.
شکل ۴-۳ مدل اسپایرل
درانتها، با توجه به اینکه مقدار سلف مورد نیاز در مدار پیشنهادی، مقدار کمی میباشد ونیز برای به دست آوردن ضریب کیفیت بالای سلف، بنا به پیشنهاد جناب آقای دکتر حدیدی، به جای سلف های اسپایرل، از سلف های بوندوایر استفاده خواهیم کرد.
۴-۳- سلف های بوندوایر
بوندوایرها جهت اتصالات بین چیپ و بسته بندی IC ها به کار می روند ومعمولا از جنس طلا بوده و قطر حدودا µm?? داشته و مقدار نوعی طول آن ها بین mm? وmm? میباشد. مقدار خودالقای یک هادی با سطح مقطع دایروی برابر است با:
(۹-۴)
که Ls مقدار خودالقا بر حسب nH، طول وایر بر حسب mm و r شعاع وایر برحسب mm هستند. با توجه به رابطه فوق، مقدار نوعی خودالقای بوندوایر در حدود یک نانوهانری بر میلی متر به دست میآید [۲۴]و[۲۵].
مقاومت dc بوندوایر برابر است با :
(۱۰-۴)
که ρ مقاومت ویژه ی طلا میباشد. برای بوندوایر با قطر µm??، مقدار Rw برابر ?.??اهم بر میلی متر خواهد بود که قابل صرفنظر است. ولی در فرکانسهای بالا، اثرات پوستی سبب تضعیف میدان مغناطیسی در داخل وایر شده و مقاومت آن را افزایش می دهند، ولی مقدار خودالقا تغییر چندانی نخواهد کرد. این مقاومت برابر است با :
(۱۱-۴)
با توجه به رابطه (۴-۵) ، در فرکانس ? گیگاهرتز و با مقدارµ ومقدار هدایت ویژه ی طلا که برابر می باشد، مقدار عمق نفود برابر خواهد بود با:
برای محاسبه ی مقدار Rs، باید ابتدا مقدار طول بوندوایر را تعیین کنیم. در فصل ۵ جهت جبران خطای فاز ناشی از تغییرات مقادیر شبکه ی LC ، ساختار فیدبکی ارائه خواهد شد. در این ساختار،سیگنال فیدبک از طریق ولتاژ tune به یک ساختار جدید varactor دومی اعمال خواهد شد. این ساختار varactor دوم با ساختار varactorتفاضلی بحث شده در قسمت “۳-۴"که به منظور tune کردن فرکانس سیگنال های خروجی ارائه شده بود، یکسان بوده و موازی با آن در مدار قرار خواهد گرفت. بنابراین خازن معادل شبکه ی LC افزایش یافته و برای نگهداشتن فرکانس سیگنال های خروجی در حدود GHz? ، مقدارسلف مورد بحث در قسمت “۳-۴” را تا حدود nH? کاهش می دهیم. بنابراین با توجه به خاصیت مقدار خود القاء،طول باند وایر را ?mm در نظر خواهیم گرفت.
در نتیجه، با توجه به رابطه (۱۱-۴) و با توجه به اینکهl=2mm ،r=??.?µm ، و مقدار مقاومت ویژه طلا برابر با میباشند، مقدار Rsبرابر Ω.????خواهد بود.
۱-۵٫ هدف کاربردی
ارائه دستورالعمل موثر و قابل اجرا برای استقرار سیستم مدیریت و بازرسی بر مبنای ریسک
۱-۶٫ سؤالات تحقیق
-
- تجهیزات فرایندی ثابت در واحد مورد مطالعه جهت انجام RBI کدامند؟
-
- میزان احتمال از کارافتادگی تجهیزات مورد مطالعه چقدر است؟
-
- میزان پیامد از کارافتادگی تجهیزات مورد مطالعه چقدر است ؟
-
- اولویت بندی و برنامه ریزی جهت بازرسی های دوره ای و تعیین متد های بازرسی از تجهیزات چگونه است؟
-
- چه راهکار هایی جهت بازرسی و کاهش ریسک بر اساس بازرسی بر مبنای ریسک می توان ارائه داد؟
۱-۷٫ فرضیه
-
- میزان احتمال از کار افتادگی تجهیزات مورد مطالعه بالا می باشد
-
- میزان پیامد از کار افتادگی تجهیزات مورد مطالعه بالا می باشد
-
- روش RBI ازکارایی قابل قبولی جهت بازرسی بر مبنای ریسک برخوردار است.
-
- از بین تجهیزات مورد مطالعه برج و درام ها از اولویت بالاتری نسبت به بقیه برخوردار هستند.
-
- دانش خوردگی مهمترین ابزار جهت شناسایی مکانیزم های از کار افتادگی در فرایند بازرسی بر مبنای ریسک است.
-
- مدیریت بازرسی بر مبنای ریسک تجهیزات در صنعت مورد مطالعه وجود ندارد.
۱-۸٫ تعاریف و مفاهیم
بازرسی
فرایندی است که با بهره گرفتن از آن می توان مکانیزم های نقص(خرابی) را شناسایی،پایش و انداره گیری نمود. استفاده صحیح از بازرسی ها، توانایی کاربر را در پیش بینی مکانیزم های تخریب و نرخ آنها بهبود می بخشد. سپس می توان اعمال تخفیف دهنده (تعمیر، تعویض، تغییرات و غیره) را برنامه ریزی کرده و آنها را قبل از تاریخ پیش بینی شده ازکارافتادگی، انجام داد. کاهش عدم قطعیت و افزایش قابلیت پیش بینی از طریق بازرسی، مستقیما باعث کاهش احتمال از کار افتادگی و در نتیجه کاهش ریسک خواهد شد.
ریسک
ترکیب احتمالی وقوع بعضی از حوادث در طی یک بازه زمانی مورد نظر و پیامد های (معمولا منفی) مربوط به حادثه می باشد. به عبارت ریاضی، ریسک را می توان از معادله زیر محاسبه نمود:
ریسک = پیامد x احتمال
مدیریت ریسک
فرایند مدیریت ریسک پس از طبقه بندی تجهیزات و با توجه به حد آستانه ریسک انجام می شود. ممکن است برای ریسک هایی که قابل پذیرش تشخیص داده می شوند، هیچ فعالیت تخفیف دهنده ریسک و یا هر عمل اضافه دیگری لازم نباشد. برای ریسک هایی که غیر قابل پذیرش تشخیص داده می شوند و در نتیجه به اعمال تخفیف دهنده ریسک احتیاج دارند.
بازرسی بر مبنای ریسک[۷]
ابزاری مدیریتی جهت تشخیص و اولویت بندی ریسک های مربوط به سیستم های تحت فشار و ارائه برنامه بازرسی بر اساس ریسک های محاسبه شده می باشد. در واقع استفاده از انالیز ریسک جهت مدیریت برنامه های بازرسی تجهیزات صنعتی می باشد.
احتمال وقوع از کار افتادگی[۸]
احتمال وقوع خرابی در بازرسی بر مبنای ریسک که در این تحقیق به روش کیفی ارزیابی شده عبارت است ازتخمین احتمال یک یا چند مکانیزم تخریب است که نتیجه آن اتلاف محتویات[۹] می باشد. در این ارزیابی تمامی مکانیزمهای تخریب که دستگاه نسبت به آنها حساس می باشد مورد توجه قرار می گیرند.
بطور کلی احتمال وقوع خرابی با در نظر گرفتن دو فاکتور ذیل تعیین می گردد:
۱- مکانیزمهای تخریب و نرخ آنها که نتیجه محیط کاری (داخلی و خارجی) دستگاه است.
۲- مؤثر بودن برنامه بازرسی[۱۰] برای تعیین و پایش مکانیزمهای تخریب (با هدف تعویض یا تعمیر قبل از آسیب).
پیامد وقوع ازکار افتادگی[۱۱]
پیامد وقوع ازکارافتادگی، پیش بینی نتیجه یک تخریب در دستگاه های مورد ارزیابی می باشد. ارزیابی این فاکتور بصورت کمی انجام گردیده که سه فاکتور اصلی ایمنی[۱۲]، آلودگی[۱۳] و تولید[۱۴] در محاسبه آن تاثیر گذار می باشند.
تست مخرب
تست غیر مخرب
قابلیت کارکرد
خرابی
عمر باقی مانده
درجه بندی ریسک
بازرسی چشمی[۱۵] : با بهره گرفتن از تجهیزات نوری کمکی (ذره بین، بورسکوپ و فایبرسکوپ) و یا بدون استفاده ار آنها، با هدف تشخیص ترک ها و عیوب سطحی انجام می گیرد.
مکانیزم های تخریب[۱۶]: عبارتند از فعالیت های مکانیکی با خوردگی که باعث ایجاد تخریب می شوند. شامل :خوردگی یکنواخت[۱۷]، خوردگی حفره ای، سایش، ترک خوردگی، خوردگی تنشی، خوردگی زیر عایق، خوردگی زیر رسوب، خوردگی شیاری می باشد.
تست مایعات نافذ : در تست نفوذ، مایع نافذ (قرمز رنگ) با عمل موئینگی به داخل عیوب منتهی به سطح کشیده می شود، پس از اعمال ماده ظهور، مایع نفوذ کرده از داخل عیب به بیرون کشیده می شود و بر روی سطح قطعه ایجاد نشانه می کند.
تست آلتراسونیک : در تشخیص عیوب از طریق آلتراسونیک، از یک دسته امواج صوت فرکانس بالای (محدوده MHz) خارج شده از یک پروب کوچک جهت اسکن قطعه استفاده می گردد. از این روش برای تشخیص نواقص سطحی و داخلی (صفحه ای و حجمی) استفاده می شود. اندازه گیری ضخامت قطعات توسط ضخامت سنج آلتراسونیکف پرکاربرد ترین حالت استفاده از روش آلتراسونیک می باشد.
جنسیت پاسخگویان:
تمامی دهیاران و شوراهای اسلامی بهعنوان پاسخگویان این تحقیق، مرد هستند.
وضعیت تحصیلی پاسخگویان:
از کل ۶۵ نفر پاسخگو به پرسشنامه ۶/۷ درصد دارای تحصیلات ابتدایی، ۶/۲۷ درصد دارای تحصیلات راهنمایی، ۴۳ درصد دارای تحصیلات دبیرستان، ۴/۱۸ درصد کاردانی و ۳ درصد دارای تحصیلات کارشناسی ارشد میباشند. بیشترین فراوانی مربوط به دارندگان سطح تحصیلات دبیرستان، و کمترین فراوانی مربوط دارندگان مدرک کارشناسی ارشد است.
جدول ۴-۲: توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب متغیر سطح تحصیلات
سطح تحصیلات
فراوانی
درصد
ابتدایی
۵
۶/۷
راهنمایی
۱۸
۶/۲۷
دبیرستان
۲۸
۴۳
کاردانی
۱۲
۴/۱۸
کارشناسی
۲
۳
کارشناسی ارشد
—
۰
کل
۶۵
۱۰۰
یافتههای تحلیلی تحقیق:
روابط علت و معلولی شاخص های توسعه پایدار:
برای انجام مدلسازی بعد از تشخیص متغیرهای مؤثر بر مدل در یک دیاگرام ضمن تعیین روابط علی بین دو یا چند متغیر، جهت تأثیر آن متغیرها را نیز مشخص شد. بنابراین با توجه به متغیرهای اشارهشده در جدول(۳-۱) روابط علت و معلولی هر یک از ابعاد رسم گردید.
دیاگرام علت و معلولی بعد زیستمحیطی توسعه پایدار:
با توجه به مفاهیم توسعه و توسعه پایدار روابط علی متغیرهای بعد زیستمحیطی تعریف شد. همانطور که در نمودار(۴-۱) مشاهده می شود بعد زیستمحیطی در دو حلقه مثبت و منفی ایجادشده است که در تفسیر آن میتوان گفت، افزایش موجودیت منابع طبیعی باعث افزایش تنوع منابع طبیعی میگردد. این افزایش تنوع در توزیع منابع طبیعی و کارایی آن تأثیر مثبت دارد و درنهایت با افزایش کارایی منابع طبیعی به دلیل افزایش اهمیت آن، حفاظت از محیط طبیعی بیشتر موردتوجه قرار میگیرد. حفاظت از منابع طبیعی باعث می شود آسیبپذیری منابع طبیعی نیز کاهش یابد. در بحث کاهش آسیبپذیری، متغیرهای دیگری همچون مدیریت منابع طبیعی، تناسب کاربری اراضی، کشاورزی ارگانیک و میزان تخریب منابع طبیعی نیز تأثیرگذارند. به این صورت که هرچه مدیریت منابع صحیحتر و دقیقتر صورت گیرد آسیبپذیری منابع نیز کاهش مییابد. کاربری اراضی متناسب و حرکت به سمت کشاورزی ارگانیک نیز در کاهش آسیبپذیری منابع طبیعی تأثیر مثبتی خواهد داشت. در نمودار علی بعد زیستمحیطی جهت سنجش میزان آسیبپذیری به حد مطلوب زیستمحیطی نیاز هست که این حد مطلوب تحت عنوان سرزندگی منابع طبیعی در نمودار بیانشده است و هر چه میزان آسیبپذیری منابع کمتر باشد سرزندگی منابع طبیعی بیشتر است.
شکل۴-۱: دیاگرام علّی بعد زیستمحیطی توسعه پایدار .
دیاگرام علت و معلولی بعد اجتماعی توسعه پایدار:
۹) به طور کلّی سیاست اصولی دشمن برای مبارزه با مسلمان، مستمر و دائمی است اما همیشه از یک شیوه استفاده نمیکند به عبارت روشنتر جنگ و عناد دشمنان همیشه شکل ثابتی نداشته است و شیوه های مختلف و متنوعی را برای پیکار و از پا درآوردن حریف خود، متناسب با اوضاع و شرایط مبارزه به کار میبرند، اصولی را برمیگزینند و به عنوان خط مشی کلّی بر مبنای آنها راهکارها و مراحل عملیات را برای دستیابی به مقصد خود برنامه ریزی می کنند. به یقین، شیوه های مبارزه دشمنان خارجی و داخلی با دشمنان ایمانی از هم متمایز میباشد، هر چند هر دو هدف واحدی را دارند و آن به اسارت کشیدن انسان است و پر واضح است که باید شیوه های تدافعی هم در مورد این دو دسته با هم فرق داشته باشد. به طور کلّی روشهای دشمنان در دشمنی خود با مسلمان در سه گروه قابل تقسیم بندی است:
الف) شگردها و شیوه های مبارزهی دشمنان با رهبران دینی.
ب) شگردها و شیوه های مبارزهی دشمنان برای تضعیف مبانی مکتب اسلام.
ج) شگردها و شیوه های مبارزهی دشمنان با پیروان مکتب توحیدی.
۱۰) قرآن کریم، افزون بر معرفی دشمنان و شیوه های دشمنی آنها، راه مقابله با آنها را نیز بیان می کند، بنابراین قرآن کریم، پس از آشنایی با صفات و شیوه های دشمنی دشمنان و آثار شوم پیروی از آنها، راه مقابله با آنها را نیز بیان میفرماید. لذا قرآن کریم در مقابله با هر کدام از دشمنان، شیوه و روش مخصوص به آن دشمن را به ما میآموزد به عبارت روشنتر راه مقابله با شیطان، نفس، کفار و…به صورت جداگانه به مسلمانان میآموزد و همچنین، در مقابل هر روش دشمن، راه مقابلهای قرار میدهد. از جمله این روشها عبارتند از: ایمان و توکل، ترک معصیت، یاد خدا، پناه بردن به خدا، تزکیهی نفس، ترس از خدا و بازداری نفس از هوی و هوس، خود را به خدا سپردن، قطع هرگونه ارتباط و دوستی، صبر و تقوا، اعلان موضع صریح مبنی بر بیزاری از آنها، مبارزه فرهنگی به وسیله قرآن، مجهز شدن به سلاح روز، مبارزه قهرآمیز و جهاد با دشمنان، افشاگری، بصیرت دینی و حذر(هوشیاری و احتیاط).
بنابراین در این پروژه، چهار سؤال اصلی تحقیق مورد بررسی کامل قرار گرفت و با استناد به آیات قرآن کریم و دیگر شواهد مطرح شده در این پروژه، چهار فرضیه مطرح شده در ابتدای تحقیق اثبات و تأیید شد.
پیشنهادها:
یکی از مهمترین علل موفقیّت یک فرد یا جامعه در تمامی عرصه ها شناخت دشمن است و هرگاه آدمی دشمن یا دشمنان خود را شناخت، به موفقیت دست خواهد یافت. در این تحقیق به طور کلّی بحث دشمن شناسی از منظر قرآن کریم مورد بررسی قرارگرفت و ابعاد مختلف این موضوع به صورت کلّی و فشرده بیان شد و از آنجا که قرآن کریم با ظرافت و دقت تمام، خدعهها، شیوهها و اهداف کافران و مشرکان را برملا مىسازد و به معرفی آنها می پردازد و در مقابله با هر کدام از دشمنان، شیوه و روش مخصوص به آن دشمن را به ما میآموزد. لذا پیشنهاد می شود که بحثِ «شیوه های مبارزه دشمنان با اسلام و مسلمانان از دیدگاه قرآن کریم» و همچنین بحثِ «شیوه های مبارزه با دشمنان از دیدگاه قرآن کریم» که موضوعی وسیع و کاربردی است و قابلیت انجام تحقیقات و بررسیهای جداگانه را دارد و ما در این تحقیق تنها به برخی از این شیوه ها و روشها پرداختیم در پروژه ها و تحقیقات دیگر انتخاب شده و به ابعاد مختلف آن پرداخته شود و همچنین پیشنهاد می شود موضوع دشمنشناسی از دیدگاه روایات به ویژه از منظر نهج البلاغه مورد تحقیق قرار گیرد و به ابعاد مختلف آن پرداخته شود.
کتابنامه:
علاوه برقرآن کریم، ترجمه مکارم شیرازی، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
الف) کتابهای فارسی:
-
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،۱۴۰۸ق.
-
- اپستاین، ایزیدور، بررسی تاریخی یهودیت، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران، ۱۳۸۵ش.
-
- اسلامی، محمد جعفر، شأن نزول آیات، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
-
- انصاریان، حسین، عرفان اسلامی، قم، نشرحجت، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
-
- باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، انتشارات مدرسه، چاپ سوم، ۱۳۷۴ش.
-
- بروجردی، سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش.
-
- برهانیان، عبدالحسین، دشمنشناسی در قرآن، تهران، پژوهشکده تحقیقات اسلامی معاونت سپاه، بیتا.
-
- بلعمی، ابوعلی، تاریخ بلعمی، به کوشش محمد تقی بهار و پروین گنابادی، تهران، زوّار، چاپ دوم، ۱۳۵۳ش.
-
- پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصارحضرت رسول (ص)، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم،۱۳۸۲ش.
-
- جعفری، رحمت و دهشیری، حسن، دشمن شناسی از دیدگاه قرآن، قم، انتشارات دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم،۱۳۸۳ش.
-
- جلالی کندری، سهیلا، یهود شناخت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۰ش.
-
- جمعی از نویسندگان، کتاب پرسش و پاسخ از محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی، گزیدهای از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان سراسر کشور در دوازده آبان ۱۳۷۸، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، چاپ اول، تهران ،۱۳۸۰ش.
-
- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، اسراء ،چاپ اول، بیتا.
-
- حسینی، سید کمال، دشمن شناسی، تهران، انتشارات لوح محفوظ، چاپ اول ، ۱۳۸۵ش.
-
- حسینی، سید محمد، دو چهرگان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۶ش.
-
- حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ اول،۱۳۶۹ش.
-
- حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، تهران، انتشارات میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
-
- حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تهران، کتاب فروشی لطفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
-
- خاتمی، سید احمد، سیره سیاسی امام علی (ع)، چاپخانه سپهر، چاپ اول ، ۱۳۷۹ش.
-
- ــــــــــ، سیمای نفاق در قرآن، تهران، انتشارات شفق، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
-
- خامنهای، سید علی، منافقین دشمنان حکومت اسلامی، انتشارات دفترمرکزی حزب جمهوری اسلامی، بیتا،
-
- خمینی، روح الله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره)، ۱۳۷۵ش.
-
- ــــــــــ، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا.
-
- ــــــــــ، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار حضرت امام خمینی(ره)، بی تا.
-
- ــــــــــ، کلمات قصار، پندها و حکمت ها، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا.
-
- ــــــــــ، ، وصیتنامه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار حضرت امام خمینی(ره)، ۱۳۶۸ش.
-
- ــــــــــ، ولایت فقیه(حکومت اسلامى)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار حضرت امام خمینی(ره)، بیتا.
-
- خوانساری، جمال الدین، شرح غررالحکم و درر الکلم، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۶۶ق.
-
- داور پناه، ابوالفضل، انوار العرفان، تهران، انتشارات صدر چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
-
- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
-
- رجالی تهرانی، علیرضا، جن ّو شیطان، قم، انتشارات نبوغ، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
-
- رجبی، محمد حسن، رسائل و فتاوای جهادی(رساله جهادیه شیخ محمد رضا همدانی)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول،۱۳۸۷ش.
-
- رهنما، زین العابدین، تفسیر رهنما، تهران، کیهان،۱۳۴۶ش.
-
- سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، چاپ اول،۱۳۶۳ش.
-
- سور آبادی، ابوبکر عتیق بن محمد، تفسیر سورآبادی، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
-
- شریعتی، محمد تقی، تفسیر نوین، تهران، شرکت سهامی انتشار،۱۳۴۶ش.
-
- شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- شعرانی، میرزا ابوالحسن، نثر طوبی، قم، کتاب فروشی اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۸ق.