لذا اجرت المثل ایام بر طبق نظر کارشناس ۳۷ میلیون ریال می باشد که این مبلغ خارج از صلاحیت شورا در این خصوص قرار عدم صلاحیت به اعتبالر و شایستگی دادگاههای عمومی صادر می دارد و همچنین در خصوص هزینه های دادرسی خوانده محکوم است به پرداخت ۲۰۰ هزار ریال هزیه دادرسی ( کارشناس ) دروجه خواهان این رای حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر خواهی می باشد .
دادگاه تجدید نظر شعبه ۳۱ برابر شماره دادنامه ۹۸۲/۹۳ – ۲۶/ ۱۲ /۸۳ در کلاسه پرونده ۱۳۵۷ / ۸۳ رای شورا را تایید نموده همچنین در تاریخ ۱/۳/۸۴ اجرایی شورا صادر و در مورخ ۱۲/۳/۸۴ به محکوم الیه مطابق ماده ۷۰ ابلاغ گردیده است .( در محل الصاق شده است ) .
تعیین وقت دادگاه :
دادگاه به تاریخ ۲۵ / ۸/ ۸۴ تعیین وقت نموده و به آقای تاجی درمورخه ۲۱ / ۷/ ۸۴ ابلاغ شده ( برابر ماده ۶۹) و به خوانده در مورخه ۲۵/ ۷/ ۸۴ طبق ماده ۶۸ ابلاغ شده است .
جلسه دادگاه :
به تاریخ ۲۵ / ۸/ ۸۴ در وقت مقرر شعبه ۳۱ دادگاه عمومی تشکیل وکیل خواهان حاضر است خواندهنیر حضور دارد که یک خواهان اهار میدارددعویبه شرح دادخواست تقدیمی است با تاکید در موارد مندرج در دادخواست تقدیمی تقاضای صدور حکم و محکومیت خوانده محترم بهپرداخت اجرت المثل ایام تصرف با احتساب کلیه خسارات قانونی را دارم .
عرض دیگر ندارم ابتدا در این مورد کارشناسی بهعمل آمده و رای مورخ شورای حل اختلاف هم اعلام گردیده است خوانده لایه ای تقدیم به شماره ثبت ۲۰۳۶ – ۲۵/۵/۸۴ که پیوست پرونده می باشد وکیل خواهان پس از قرائت لایحه خوانده اظهار می دارد پس از تهیه مدارک لازم پاسخ لایحه دفاعیه خوانده را تقدیم می کنم
لایحه خوانده در جلسه ۲۵/۸/۸۴:
با احتران در خصوص پروندهکلاسه ۸۴/۱۱۷۱/۳۱ کهمقید به وقت رسیدگی بهتاریخ ۲۵/۸/۸۴ ساعت ۳۰/۹ صبح می باشد مراتب ذیل حسب دفاعیه به استحضار می رساند و خواستاز بذل عنایت به دفاعیاتممی باشم اینجانب در پرونده مطروحههیچ نفیا و اثباتا دخیل نمی باشم چرا که هیچگونه تعرض در ملک خواهان نداشته و ندارم و خواهانهیچ قرارداد یا چک تخلیه و یا دریافت اجاره بها که دلالت کند ملک موصوف در ید اینجانب بوده باشد به دادگاه ارائه ننموده و پرونده ای در خصوص بعضی از دلائل ساختگی که خواهان به شورای حلاختلاف ارائه نموده و وکیل محترم ایشان هم به آنها استناد نموده است و شورای حل اختلاف با توجه به اینکه خوهان دو بار از اینجانب شکایت نموده و دادخواستی که در هر دو مرتبه به دست من رسیده یا موضوع یکی بوده اما در رای های که شورا صادر کرده عنوانها تغییر نموده است .
رای اولی رد دعوی خواهان صادر شده ومامور شورا رابطه موجر و مستاجر رامنتفی دانسته است امادر رای دوم بدون اینکه به اینجانب اطلاع داده شود موضوع تغییر یافته و با یک ترفند جدید و رابطه ریاست شورا اقدام به صدور رای علیه اینجانب و نیز تعیین مال الاجاره صورت میگیرد.
با توجهبه مستندات ارائه شده در دادگاه تجدید نظر شعبه ۳۱ هیچگونه تو جهی به آن نمی شود و رای عادلانه شورا تاییدمی گردد و امادر خصوص قرارداد فی ما بین اینجانب و مدیران صندوق که خواهاندر شورایحل اختلاف به عنوان دلیلمطرح نموده است .
پرونده ایدر شعبه ۵۳ موردرسیدگی قرار گرفته که به دلیل کوتاهی آقایان منتفی به نتیجه نشده و آن قرارداد کان لم یکن تلقی گردیده و لهذا قراردای که اثر خارجی ندارد دقیقا نمی تواند مستند دادگاه باشد و با توجه به این که قراردادی فی ما بین کان لم یکن تلقی شده به طریق اولی من هیچ سهمی در صندوق نداشته و ندرام .
لایحه وکیل خواهان ۱۰/۹/۸۴ بهشماره ۲۱۵۶ و طی آن مدارک خود را به دادگاه راائه نموده است .
جلسه دادگاه : ۲۳ / ۱۱/ ۸۴ :
در وقت مقرر جلسه رسیدگی به تصدی امضا ء کننده ذیل در شعبه ۳۱ دادگاه عمومی تشکیل است وکیل خواهان و خوانده حضور دارند .
وکیل خواهان اظهار می دارد دعوی به شرح دادخواست تقدیمی است و به عرض می رساند با تاکید بر مندرجات دادخواست تقدیمی و با عنایت به مفاد لایحه تقدیمی که تحت شماره ۲۷۷۳-۲۳/۱۱/۸۴ ثبت دفتر لوایح آن شعبه محترم شده و با عنایت به سوابق مندرج در پرونده های مطروحه به خلع ید تقاضای رسیدگی و محکومیت مشار الیه را به جبران خسارت اعماز ضرر و زیان ناشی از ایام تصرف واجور معوقه دارم .
خوانده اظهار می دارد : اینجانب به استحضار مقام محترم قضائی می رسانم خواهان پرونده آقای رضا زاده از ارائه اسنادی که مستند قانونی بر رای باشد با توجه به اینکه درجلسه قبل به وکیل ایشان توسط قاضی محترم اطلاع داده باشد به دادگاه ارائه نموده به جز چند فاکتور که آن هم ربطی به موضوع مطرح شده ندارد همه آنها کپی است و برابر اصل می باشد .
اینجانببه قاضی محترم درخواست دارم که اصل ارائه شده را به دادگاه ارائه نماید.
ثانیا : همانطور که در قبلا متذکر شده ام اینجانب هیچگونه رابطه موجر و مستاجری به خواهان نداشته و ندارم و در شورای حل اختلاف نیز این مورد راتکذیب نموده ام که متاسفانه متوجه نشده دیگر عرضی ندارم .
تمایل حقوقی کار آموز :
درپرونده فوق ابتدا به ساکن خواهان نسبت به طرح دعوی خلع ید در شورای حل اختلاف ( با توجه به صلاحیت آن شورا در تخلیه اماکن مسکونی ) اقدام که منجر به صدوردادنامه شماره ۱۱۴/۳ مورخه ۱۳/۱۰/۸۳ گردیده و رای صادره در شعبه ۳۱ دادگاه عمومی که مرجع تجدیدنظر آراء شورای حل اختلاف می باشد برابر شماره دادنامه ۹۸۴/۹۳ مورخه ۲۶/۱۲/۸۳ قطعیت یافته و در پرونده فوق نیز نظر کارشناس در خصوص اجرت المثل مطابق نظر کارشناس تعیین شده و از اعتراض خوانده مصون می باشد .
به دلیل اینکه خواسته بالاتر از مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۱۰ ریال بوده پرونده به دادگاه عمومی عدم صلاحیت خورده است ( خاطر نشان می گردد برابر قانون شورا در صورتی که شورا صالح به رسیدگی نباشد باید پرونده بایگانی و خواهان در مرجع صالح نسبت به طرح دعوی اقدام نماید) .
مطابق ماده ۴۹۴ از قانون مدنی عقد اجاره به محض انقضاء مدت برطرف می شود و اگر پس از انقضاء آن مستاجر عین مستاجره را بدون اذن مالک مدنی در تصرف خود نگاه دارد موجر برای مدت مزبور مستحق اجرت المثل خواهد بود .
اگرچه مستاجر منفعت نکرده باشد و اگر با اجازه مالک در تصرف نگاه دارد وقتی باید اجرت المثل بدهد که استیفاء منفعت کرده باشد . مگر اینکه مالک اجازه داده باشد که مجانا استفاده نماید .
لذا به طریق اولی درپرونده فوق که خوانده بدون اجازه موجر ملک وی را تصرف نموده می باید اجرت المثل را پرداخت کند آنهم مطابق نظر کارشناس .
اگردر پایان اجاره مستاجر به انتفاع خود ادامه دهد و موجر تخلیه او را نخواهد باید او را امین به حساب آورد نه غاصب .
قانون مدنی سکوت موجر را دلیل رضای او بر ادامه انتفاع دانسته است ( ماده ۵۰۱) لذا درپرونده فوق با توجه به تامین صورت پذیرفته در شورای حل اختلاف مبنی بر تصرفات خوانده و استعلام ثبتی نسبی بر مالک بودن خواهان ، تصرفات خوانده بودجه و بعد از وجه و بعد از دلیل و از موارد تصرفات غاصبانه محسوب و مشمول ماده ۱۰ قانون اصلاح قانون جلوگیری از تصرف عدوانی است و برابر مقررات و مسئولهای قانون مدنی شخص غاصب خائن هر گونه عیب و نقصی است که در عین معروضبه ای ایجاد می گردد هرچند مربوط به وی نباشد لذا دادگاه شعبه ۳۱ باید با توجه به اینکه اجرت المثل در شورای حل اختلاف تعیین و ابلاغ شده است وخوانده نسبت به آن اعتراض ننموده و تصرفات مستاجرنیزغاصبانه می باشد تصمیمات لازم را در خصوص محکومیت خوانده به پرداخت اصل خواسته + هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل را به نفع خواهان نگارش نماید .
شناسنامه پرونده
پرونده چهارم ماه پنجم کارآموزی
تاریخ : ۳۰ /۱۱/۸۴
دفتر رسیدگی کننده : شعبه ۱۳۴ دادگاه جزائیمشهد
موضوع : تخریب
نتیجه پرونده : دفع تصرف و جزای نقدی درحق صندوق دولت محکوم شده است
کلاسه : ۸۴/۸۳۷ /۱۳۴
شاکی : منابع طبیعی
متشکی عنه : خانم ربابه پلنگ پوش
خانم ربابه پلنگ پوش ۴۰۰ متر مربع از اراضی ملی بلوک ۱۴۷ اصلی بخش ۶ ثبتی مشهد مرسوم به بازجر زون را تخریب و تصرف نموده است که صورتجلسه تخلف به شماره ۴۰۴۶۹۵-۱۰/۵/۸۴ از مقررات ماده ۵۵ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع کشور تنظیم به انضمام مدارک پیوست جهت استحضار ارسال می گردد .
علیهذا چون عمل نامبرده به استناد ماده ۵۵ و ۶۹۰ قانون مجازات جرم است لذا درخواست رسیدگی را دارم.
مسئول منابع طبیعی بخش طرقبه
شماره ثبت و شکایت به دفتر کل شماره : ۹۳۸ مورخه ۲۱ /۶/۸۴
صورتجلسه مشاهدات تخریب و تصرف اراضی ملی :
برابر دستور ۲/۵/۸۴ اینجانبان خانی و باقری مامورین منابع طبیعی تبادکان ضمن گشت و سرکشی درمنطقه استحفاظی بازجرزن مشاهده گردید خانم ربابه پلنگ پوش مبادرت به تخریب و تصرف حدود تقریبی ۴۰۰ متر مربع اراضی ملی پلاک فوق ( ۱۴۷ بخش ۹ مشهد ) دارای اجرای ماده ۲مراتع کشور می باشد و مالکیت محرز بوده با بیش از ۱۵ درصد نموده که عمل نامبرده به مستند به مواد ۵۵ قانون حفاظت و حمایت ازجنگلها و مراتع کشور و همچنین مستند به ماده ۶۹۰ قانون مجازات جرم محسوب می شود .
لذا مراتب فوق با حضور امضاء کنندگان ذیل جهت ارجاع به مراجع قضائی و ذیصلاح به حضور ارائه می گردد .
صورتجلسه معاینه ازمحل و رای نهایی کمیسیون ۵۶
در مورد پلاک ۱۳۲ به نام با توجه به اعتراف اداره و اوقاف و امور خیریه طرقبه و معاینه و ملاحظه اسناد و اوراق مربوط به وقفیت پلاک مذکور کمیسیون با اعلام این نظر که موضوع وقفیت ها از صلاحیت کمیسیون خارج و با احترام به نیت خیر خواهانه و تصویب هیات وزیران که به جای خود معتبر و از مدارک لازم برخوردار است کمیسیون فقط ازنظارت خود اراضی را برابر نظریه های ۷۰۳ اعلام می دارد .
۹/۶/۸۴
اظهارات محمدرضا نجاتی : اظهارات خود را به شرح شکایت تقدیمی اعلام داشته است : ( نماینده و کارمند منابع طبیعی ) :
اظهارات ربابه پلنگ پوش:
س: شکایت و گزارش مامورین منابع طبیعی برای شما قرائت شد چه می گویید ؟
ج: من زمینی خریدم مطابق قولنامه تصرف کردم و هیچگونه تصرفی ندارم .
حسب گزارش مامورین قسم بهتخریب و تصرف هستید : من سند دارم و در ملک خود تصرف کردم .
قرار شعبه ۸۱ دادیاری :
قرار تامین کفالت به مبلغ دو میلیون ریال از سوی شعبه ۸۱ دادیاری درکلاسه ۸۴/۷۷۶ در مورخه ۹/۶/۸۴ صادر شده است .
در تاریخ ۹/۶/۸۴ دادیاری موضوع را جهت مشخص گردیدن میزان تصرفات قسم با استناد به ماده ۳۵۷ آ.د .ک به کارشناسی ارجاع داده است .
۱۶۸۰
شکل۲-۲ روند تغییرات دما در منطقه مورد مطالعه در سال ۱۳۸۸.
شکل ۲-۳میانگین بارش ماهانه در منطقه مورد مطالعه در سال ۱۳۸۸.
۲-۳-صنعت
با توجه به وضعیت جغرافیایی طبیعی و به لحاظ قابلیتها و توانمندیهای بالقوه استان اصفهان، بستر مناسبی برای استقرار واحدهای کوچک و بزرگ صنعتی فراهم شده است و در حال حاضر استان اصفهان به عنوان دومین قطب صنعتی کشور پس از تهران شناخته می شود. از نظر خوشهبندی صنعتی، در استان ۲۵ خوشه صنعتی اصلی وجود دارد که شامل سنگ، فرش دستباف، آجر، نساجی- فرش ماشینی، فلزات قیمتی و سنگهای گرانبها، نساجی- ملحفه بافی، محصولات لبنی، صنایع ریختهگری، کاشی و سرامیک، نساجی-کشباف و جوراب بافی، نساجی- حوله بافی، قطعات پلاستیکی تزریقی، قطعات خودرو، گلیم بافی، صنایع لوله و اتصالات پلیاتیلن، گلابگیری، نساجی-گردبافی و دوزندگی، خاتم سازی، برنجکوبی، نساجی- برزنتبافی، صنایع ریختهگری، مخملبافی، قلمکاری، منبت و معرقکاری میشود. در مجموع ۵۲ شهرک صنعتی در استان اصفهان وجود دارد که در این بین ۴۰ شهرک صنعتی فعال، و ۱۲ شهرک صنعتی نیز غیرفعال هستند. در محدوده مورد مطالعه ۱۷ شهرک صنعتی فعال به نامهای شهرک صنعتی منتظریه، اشترجان، حسینآباد و محمودآباد، مورچهخورت، دولتآباد، مبارکه، کمشچه، جی، سگزی، جهاد، دهسرخ، علویجه، تیران، بزرگ اصفهان، صفه، نجفآباد ۱ و نجفآباد ۲ وجود دارد(شرکت شهرکهای صنعتی استان اصفهان، ۱۳۸۸).
علاوه بر شهرکهای صنعتی، ۲۹ صنعت بزرگ و آلاینده از نظر پساب، پسماند و آلودگی هوا در محدوده شعاع ۵۰ کیلومتری شهر اصفهان قرار دارد.
۲-۴-منابع آلاینده شهری
از مهمترین منابع آلاینده شهری میتوان به سوزاندن فراوردههای نفتی (سوختهای فسیلی) اشاره کرد که در صنایع مختلف برای تولید انرژی استفاده میشود و یا به عنوان سوخت در وسایل نقلیه موتوری به منظور حمل و نقل و سایر موارد استفاده میشود. بیشترین مصرف فراوردههای نفتی در منطقه مورد مطالعه به ترتیب شامل نفت کوره با مصرف سالانه حدود ۳۱۹۹ هزار تن، نفت گاز(۲۴۴۸ هزار تن)، بنزین معمولی(۱۵۱۴ هزار تن)، نفت سفید(۱۱۷ هزار تن)، گاز مایع(۹۰ هزار تن)، سوخت هواپیما(۶۳ هزار متر مکعب)، گوگرد(۳۷ هزار تن)، بنزین سوپر(۳۰ هزار تن) و سایر فراوردههای نفتی(مجموع ۲۱۸۸ هزار تن) میباشد (شرکت ملی پخش فراوردههای نفتی ایران-منطقه اصفهان، ۱۳۸۷).
۲-۵-زمین شناسی منطقه
زون ایران مرکزی یکی از بزرگترین و پیچیدهترین واحدهای زمین شناسی ایران زمین است که به شکل مثلثی بزرگ در مرکز ایران واقع شده است. بخش عمده حوضه آبریز گاوخونی با وسعت ۴۱۵۵۰ کیلومتر مربع تقریباً در بخش مرکزی با کمی تمایل به سمت جنوب غربی این زون واقع شده است. این حوضه آبریز از سمت جنوب و جنوب غرب،بخش هایی از واحدهای زمینشناختی سنندج – سیرجان و زاگرس مرتفع را دربرمیگیرد. در زیر خلاصهای از وضعیت زمین شناسی و تاریخچه تکوین زمینشناختی در این سه واحد که بخشهایی از حوضه آبریز باتلاق گاوخونی را شامل میشوند، ارائه میگردد.
۲-۵-۱-زون ایران مرکزی
زون زمین شناسی ایران مرکزی، قدیمیترین سنگهای دگرگون شده پرکامبرین، تا آتشفشانهای فعال و نیمهفعال امروزی را شامل می شود. درواقع این واحدها را میتوان قدیمیترین پوسته قارهای در ایران دانست، که حوادث زمینشناختی فراوانی به خود دیده است. قدیمیترین سازندهای حوضه آبریز باتلاق گاوخونی در این واحد زمین شناسی شامل شیست، فیلیت، کوارتزیت، مرمر، گنیس، و سنگهای آهکی و آتشفشانی دگرگون شده پرکامبرین است که ضخامت آنها گاهی اوقات به بیش از ده هزار متر میرسد و بیشتر در بخشهای غربی حوضه آبریز(غرب شهرستان نجفآباد) رخنمون دارند. این سنگها در اثر حرکات فاز کوهزایی کاتانگایی(Katangan) بهشدت دگرگون شده اند، و از پرکامبرین پسین تا تریاس(Teriassic) رسوبات قارهای یا دریایی کمژرفا روی آن را میپوشاند که به پوشش پلاتفرم(Platform) معروف است. رسوبات اردویسین(Ordovician) و سیلورین(Silurian) در بیشتر نقاط حوضه که در واحد زمینشناختی ایران مرکزی قرار گرفتهاند، با نبود چینه(Hiatus) همراه است. البته در انتهاییترین مرز شمالی حوضه(مرز شمالی مورچهخورت)، رخنمونهایی از ماسهسنگ، دولومیت با سنگهای آتشفشانی به سن سیلورین – دونین زیرین(Lower Devonian) مشاهده میگردد. پیشروی گسترده دریا در دونین بالایی و ادامه آن تا کربونیفر زیرین(LowerCarboniferous) ابتدا رسوبات تخریبی و ماسهسنگی و سپس سنگ آهک و شیلهای مناطق کمعمق دریایی را به جای گذاشته است. با پسروی دریا در کربونیفر بالایی، بین رسوبات پرمین و سنگهای قدیمیتر دگرشیبی به چشم میخورد. به عبارت دیگر پس از یک دوره نبود رسوبگذاری در کربونیفر بالایی، پیشروی دریای پرمین(Permian) آغاز میگردد. دوره پرمین همراه با رسوبگذاری رخساره های ماسهسنگی، آهکی و شیلی بوده که رخنمون آنها در ارتفاعات شرقی شهرستان شهرضا، ارتفاعات مرز شمالی حوضه در محدوده مورچهخورت و نیز شمال غربی حوضه قابل مشاهده است.
در تریاس زیرین و میانی در نواحی مرکزی و شمال شرقی حوضه رسوباتی از جنس
سنگآهک، آهک مارنی، دولومیت، و سنگآهک دولومیتی نهشته شده که به این رسوبات در تریاس بالایی در شمال غربی حوضه رسوبات شیلی اضافه می شود. در لیاس(Lias) رسوبات قارهای و دریایی کمژرفا، که متشکل از شیل و ماسهسنگ میباشد برجای گذاشته شده است. چنین استنباط می شود که محیط تشکیل این گونه رسوبات در تریاس بالایی، لیاس و قسمتی از ژوراسیک میانی(Doger) بیشتر محیطهای کرانهای و مردابی بوده و احیانأ گهگاه در اثر پسروی و پیشروی متناوب دریا، ارتباط محیط دریایی با مرداب قطع یا وصل میشده است. پیشروی تدریجی آب دریا در دوگر و مالم(ژوراسیک میانی و بالایی) موجب تشکیل رسوبات و رخساره های دریایی از نوع مارن، شیل، و آهک می شود. اما در ژوراسیک پایانی(Late Jurasic) با عقبنشینی دریا رسوبات قارهای رنگین(قرمزرنگ) نهشته می شود، که در اثر فاز کوهزایی سیمرین پسین(Late Cimerian) تشکیل شده اند. وجود رخساره های مربوط به نواحی کمعمق دریایی در جنوب غربی اصفهان، حاکی از پیشروی دریا در کرتاسه آغازی(نئوکومین –Neocomian) میباشد. پس از نئوکومین، دریای کرتاسه زیرین اکثر نواحی ایران مرکزی را در بر میگیرد، و باعث نهشته شدن رسوبات کنگلومرایی، ماسهسنگ، سنگآهک، و شیلهای اوربیتولیندار میگردد. رخنمونهای آهکی واقع در جنوب، جنوب غربی و غرب شهرستان اصفهان متعلق به همین دوره میباشد. در کرتاسه بالایی به علت حرکات شدید
کوهزایی، و متعاقب آن فرسایش زیاد، تغیرات رخسارهای شدید بوده ولی گسترش جغرافیایی آنها به اندازه کرتاسه زیرین نبودهاست. رخنمونهایی از این رسوبات در نقاط مختلف حوضه به صورت پراکنده دیده می شود.
در ائوسن و الیگوسن(Eocen & Oligocene)، اگرچه رخساره های آهکی و مارنهای نومولیتدار در برخی نواحی حوضه از جمله جنوب تا غرب شهرستان اصفهان تشکیل
شده، ولی فعالیت شدید آتشفشانی در این دورهها پدیده های رسوبی را که عمدتأ در نواحی شمالی و شرقی حوضه رخنمون دارند تحتالشعاع قرار دادهاند. رخساره های آهکی و مارنی الیگومیوسن در سطح حوضه اندک بوده، و به رخنمونهای کوچکی در شرق شهرستان شهرضا، شمال و شمال شرقی شهر اصفهان در کوههای جعفرآباد، سفید، کفتار و شمال حوضه در میمه و مورچهخورت، و به صورت پراکنده در جنوب حوضه محدود میگردد.
سنگهای نئوژن(Neogene) بیشتر از نوع رخساره های خشکی است که شامل کنگلومرا، ماسهسنگ، و مارن میباشد. برونزد این رسوبات با وسعت قابل توجهی در اکثر قسمت های حوضه گاوخونی دیده می شود.
از گسلهای عمده و مهم این زون که در شکلدهی ساختار و زمین شناسی حوضه موثر بوده اند میتوان به گسلهای بافت – نائین و قم – زفره اشاره کرد، که سازندهای زمینشناختی ارتفاعات شرق، شمال شرق، و شمال حوضه را تحت تاثیر قرار دادهاند. طول این گسل در حوضه بالغ بر ۱۰۰ کیلومتر است که توسط گسلهای فرعی به قطعات کوچکتری تقسیم شدهاند. فعالیتهای آتشفشانی و آذرین در این زون نسبتأ زیاد است که از مهمترین آنها
میتوان نوار آتشفشانی سهند – بزمان را نام برد که بخشی از ارتفاعات شمالی و شرقی حوضه را تشکیل می دهند و عمدتأ متعلق به ائوسن و دوره های بعد میباشند.
۲-۵-۲-زون سنندج – سیرجان
هرچند زون سنندج – سیرجان را میتوان در اصل جزئی از ایران مرکزی به شمار آورد، ولی با توجه به مشخصههای ویژه آن که به صورت نوار طویل دگرگونشدهای در امتداد و به موازات روراندگی زاگرس قرار دارد، لازم است به آن مختصری اشاره گردد.
زون سنندج – سیرجان از نظر رسوبگذاری، و خصوصیات ساختاری، مانند ایران مرکزی است ولی جهت و امتداد کلی آن از امتداد کلی زاگرس پیروی می کند و به علاوه آتشفشانهای ترشیری در آن گسترش چندانی ندارد. این زون فعالترین زون ساختاری ایران به شمار میرود و تا سنوزوئیک فازهای دگرگونی و ماگماتیسم مهمی را پشت سر گذاشته است(آقانباتی،۱۳۸۳).
زون سنندج – سیرجان را از ناحیه گلپایگان به دو بخش شمال غربی و جنوب شرقی تقسیم کرده اند. در بخشهایی از جنوب شرقیآن کوهزاییهای پرکامبرین و تریاس میانی دگرشکلی و دگرگونیهای مهمی به وجود آورده نظیر گنیس، آمفیبولیت، دولومیت، و آهکهای دولومیتی مرمر شده، جنوب و جنوب شرقی گلپایگان و اطراف سد زایندهرود، و سنگهای نفوذی محلی در حوضه زایندهرود (بخشغربی خارج محدوده مطالعاتی است). این سنگهای دگرگونشده، توسط ماسهسنگها و شیلهای رسین – لیاس به طور دگرشیب پوشیده شده اند. در اثر فاز کوهزایی سیمرین پسین ماگماتیسم در این زون سبب ایجاد توده نفوذی کلاه قاضی(گرانودیوریت کلاه قاضی) شدهاست. وجود دگرشیبی بین رسوبات ژوراسیک و رسوبات جدیدتر حاکی از آن است که بخشهایی از زون سنندج – سیرجان طی تقریبأ ۳۵ میلیون سال(ژوراسیک پایانی – کرتاسه زیرین) از آب خارج بوده و این مسئله به عملکرد فاز کوهزایی مذکور مربوط می شود.
از گسلهای مهم مربوط به این زون میتوان به گسل سد زایندهرود و همچنین گسلهای طولی شمال آن اشاره کرد که عمدتأ در مسیر خود سبب قطع سنگهای دگرگونی پرکامبرین این زون شده اند. این گسلها به طور محلی در انتقال آب نقش بسزایی دارند.
۲-۵-۳-زون زاگرس مرتفع یا زاگرس رورانده
زون زاگرس چینخورده به تدریج به سمت شمال شرق به یک منطقه رورانده منتهی
می شود. این منطقه به شدت خرد شده و گسلخورده میباشد که به صورت نوار باریک و
کمعرض بین زون سنندج – سیرجان و زاگرس چینخورده قرار دارد و چون مرتفعترین
کوههای زاگرس را نیز شامل می شود به زاگرس مرتفع معروف است ولی به دلیل خردشدگی و روراندگی شدید، زون خردشده یا منطقه راندگی نیز نامیده می شود.
زون مزبور گودترین بخش فرورفتگی زاگرس را طی دوران مزوزوئیک و اوایل ترشیری تشکیل میدادهاست. در این فرورفتگی ضخامت لایه های دریایی لیاس تا ائوسن به ۵۳۰۰ متر میرسد. وجود سنگهای تخریبی در این زون، نشانه حرکات مهمی در کرتاسه بالا – پلیوسن(فاز کوزایی لارامین) است که سبب بالا آمدن زمین، چینخوردگی و تخریب شدهاست.
به طور کلی امتداد اصلی چینخوردگی حوضه(در سه زون زمین شناسی مذکور) شمال غربی– جنوب شرقی است که به صورت محلی در برخی نواحی که در زون ایران مرکزی واقع شده به علت عملکرد گسلهای فرعی از روند اصلی چینخوردگی تبعیت نمیکند.
در ادامهوضعیت چینهشناختی در حوضه آبریز گاوخونی بیان می شود.
قدیمیترین سنگهای حوضه که بخشی از آن در حدود ۶۰ کیلومتری جنوب غربی اصفهان رخنمون دارد ارتفاعاتی را تشکیل میدهد که شامل شیست، گنیس، آندزیتهای دگرگون شده و میانلایه هایی از سنگآهک و دولومیت دگرگون شده پرکامبرین می شود. رخنمونهایی از این سنگها نیز در اطراف سد زایندهرود مشاهده می شود.
هرچند در فاصله زمانی اردویسین تا سیلورین در نواحی مرکزی و جنوبی حوضه با یک نبود رسوبگذاری مواجه هستیم ولی در انتهاییترین بخشهای شمالی حوضه(مورچهخورت) در دامنه غربی کوههای کهرود و همچنین در سرمرغ رخنمونهایی از رسوبات کربناتی و آواری سیلورین – دونین به چشم میخورد.
رخنمونهای کوچکی از ماسهسنگها و شیلهای دونین به وسعت ۱۳ کیلومتر مربع با میانلایه هایی از سنگ آهک و دولومیت ماسهای در مناطق جنوبی و غربی اسفنداران و در زردکوه(شمال خاوری روستای زفره) وجود دارد که معادل سازند پادها است و همبری زیرین آنها گسلی است.
با شروع پیشروی دریای پرمین، ابتدا رسوبات شیلی و ماسهسنگی و نهایتأ سنگآهک و دولومیت نهشته میگردد. رسوبات شیلی و ماسهسنگی این دوره با وسعت بیش از ۵۱ کیلومتر مربع عمدتأ در نواحی جنوبی منطقه لنجانات و اسفنداران، و نواحی شمالی کوهپایه – سگزی برونزد دارند، در صورتی که سنگهای آهکی و دولومیتی این دوره در اکثر مناطق از گسترش قابل توجهی برخوردار است.
در لیاس مانند تریاس بالایی رسوبات قارهای و دریایی کمعمق شیل و ماسهسنگ در مناطقی از حوضه نهشته شدهاست. پیشروی تدریجی آب دریا در دوگر و مالم(ژوراسیک میانی و بالایی) موجب تشکیل رسوبات و رخساره های دریایی از نوع مارن، شیل، و آهک می شود. اما در ژوراسیک پایانی با عقبنشینی دریا رسوبات قارهای قرمزرنگ نهشته می شود که موید فاز کوهزایی سیمرین پسین میباشد. گسترش رسوبات ژوراسیک در کل حوضه حدود ۱۳۹۰ کیلومتر مربع است که عمدتأ در محدوده غرب، جنوب غربی، و مرکز حوضه رخنمون دارند.
در کرتاسه آغازین(نئوکومین) دریا پیشروی چشمگیری در آن بخش از حوضه که در زون ایران مرکزی واقع شده است نداشتهاست. ولی در برخی نقاط از جمله جنوب غربی اصفهان باعث نهشته شدن رخساره های دریایی کمعمق شدهاست. در حالی که در همان زمان در آن بخش از حوضه که در زون زمینشناختی زاگرس مرتفع قرار دارد رسوبات ضخیمی شامل
ماسهسنگ و شیل قرمز با میانلایه هایی از سنگ آهک رسی، آهک ریفی، و آهک
اوربیتولیندار نهشته شدهاست که با رسوبات کرتاسه زیرین و بالایی، عمده ارتفاعات این محدوده را تشکیل می دهند.
پس از نئوکومین دریای کرتاسه زیرین با پیشروی وسیع خود اکثر نواحی حوضه را دربرمیگیرد و رسوبات کنگلومرایی، ماسهسنگی، آهکی و شیلهای اوربیتولیندار در اکثر نقاط حوضه برجای می گذارد و سرانجام در کرتاسه بالایی، به علت حرکات شدید کوهزایی و فرسایش زیاد، تغییرات رخسارهای شدید بوده، ولی گسترش جغرافیایی آنها به اندازه کرتاسه زیرین نبودهاست.
در نواحی شمالی حوضه آبریز گاوخونی اثری از رسوبات کرتاسه بالایی به چشم نمیخورد که یا موید توقف رسوبگذاری در سنومانین و تورونین است، و یا ناشی از فرسایش شدید در ائوسن میباشد. بنابراین نهشتههای دوران سوم مستقیمأ روی رسوبات کرتاسه زیرین قرار میگیرند.
در محدوده جنوب و جنوبشرقی حوضه رسوبات کرتاسه در نواری عریض و طویل به موازات زاگرس مرتفع شامل شیلهای هوازده، سنگ آهک تخریبی، و سنگآهک تودهای اوربیتولیندار میباشد. رسوبات دوران سوم با توجه به عملکرد فاز کوهزایی لارامید در پالئوسن، با کنگلومرا، ماسهسنگ، و رسوبات مردابی شروع می شود. طی ائوسن و الیگوسن رخساره آهک و مارنهای نومولیتدار در برخی مناطق حوضه نهشته شدهاست اما فعالیت شدید آتشفشانی در این دورهها پدیده های رسوبی را تحتالشعاع قرار دادهاند. رسوبات نئوژن که بیشتر از نوع رخساره های خشکی بوده بیشتر شامل ماسهسنگ، مارن، و کنگلومرا است که موید حوضه رسوبی کمعمق است.
سنگهای ائوسن در محدوده شمال و شمال شرق حوضه شامل ۱۲۰ و ۷۰۰ متر کنگلومرا، آهک کنگلومرایی، آهک ماسهای، مارن ماسهای قرمز، و مارن سفید به سن ائوسن زیرین است، که روی رسوبات قدیمیتر از آلبین تا لیاس قرار گرفتهاند که میتوان گفت معادل کنگلومرای کرمان و فجن است. نهشتههای ائوسن در جنوب غربی اصفهان با ۱۰۰ تا ۳۰۰ متر کنگلومرا و سنگآهک شروع می شود. برونزد این رسوبات در یال شمالی کوه پنجه و یال جنوبی کوه شالرا دیده می شود. در این ناحیه رسوبات کرتاسه توسط ۵۰ تا ۳۰۰ متر کنگلومرا همراه با میانلایه هایی از سنگآهک کنگلومرایی، مارن، و سنگ آهک مارنی واقع در قاعده توالی رسوبی ائوسن را تشکیل می دهند به صورت دگرشیبی پیوستهنما پوشیده می شود. در شمال شرقی اصفهان در کوهزرد نیز رخنمونهایی از این رسوبات وجود دارد. در حدود ۸ کیلومتری شمال نجفآباد در کوه کاسهکام برونزدی از سنگآهک نومولیتی با میانلایه هایی از کنگلومرا و سنگآهک کنگلومرایی مشاهده می شود.
رسوبات الیگو – میوسن در ناحیه اصفهان وسعت چندانی نداشته و به صورت تودههای پراکندهای در شمال و شمال شرقی اصفهان در محدوده اصفهان – برخوار و
کوهپایه – سگزی رخنمون دارند. وسعت رسوبات الیگومیوسن در جنوب شرقی حوضه نسبت به نواحی مرکزی آن بیشتر بوده و شامل آهک، مارن، و آهک مارنی است.
Sorbal و همکاران در سال ۲۰۰۱ گزارش کردند که افزودن ترکیبات آب دوست به فرمولاسیون فیلمهای خوراکی باعث افزایش حرکت مولکولها می شود. علاوه بر این افزایش در مقدار آب می تواند باعث تاثیر بر حلالیت فیلم نیز گردد(۷۲).
افزودن عصاره چوب درخت kiam به فرمولاسیون فیلم هیدروکسی پروپیل متیل سلولز باعث افزایش حلالیت فیلمهای حاصل گردید و با افزایش غلظت عصاره حلالیت بیشتر میگردد. کاهش در دانسیته پلی مری به دلیل حضور عصاره چوب درخت kiam در فرمولاسیون فیلم باعث افزایش حلالیت فیلمها گردیده است.
روبیلار و همکاران [۱۷] در سال ۲۰۱۳ تاثیر کارواکرول و عصاره هسته انگور بر خصوصیات فیزیکی و مکانیکی فیلمهای کیتوزان مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که میزان حلالیت فیلم کنترل نسبت به سایر تیمارها بالاتر میباشد که این موضوع به دلیل ظرفیت نگهداری آب پلاستی سایزر مورد استفاده (گلیسرول) و گروه های عملکردی کیتوزان میباشد(۷۰).
Norajit و همکاران در سال ۲۰۰۸ تاثیر عصاره گیاه جین سینگ (ginseng) را بر خصوصیات فیزیکی و آنتی اکسیدانی فیلمهای آلژینات مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق فیلمهای خوراکی آلژینات حاوی عصاره جین سینگ سفید، جین سینگ قرمز و جین سینگ سفید اکسترود شده تولید شدند. فیلمهای آلژینات حاوی عصاره جین سینگ سفید اکسترود شده در دمای ۱۳۰ درجه سانتی گراد بالاترین حلالیت در دمای ۲۵ درجه سانتی گراد را نشان دادند. افزودن عصاره جین سینگ به فیلمهای آلژینات باعث افزایش معنی دار حلالیت فیلمهای آلژینات گردید. در همین راستا Gomez- Estaca و همکاران در سال ۲۰۰۹ اثر عصاره آبی پونه کوهی و رزماری را به فیلم ژلاتین گاوی و ژلاتین بدست آمده از پوست ماهی بررسی کردند و نتایج مشابهی را گزارش کردند(۸۶).
شکل ۴‑۲: مقایسه غلضتهای مختلف عصاره مریم نخودی بر حلالیت فیلمهای حاصل از نشاسته سیب زمینی
نفوذ پذیری به بخار آب
یکی از عملکردهای اصلی بسته بندی مواد غذایی جلوگیری یا حداقل کردن انتقال رطوبت بین ماده غذایی و هوای اطراف آن میباشد. بنابراین به منظور بهینه کردن محیط ماده غذایی و افزایش مدت ماندگاری ماده غذایی نفوذپذیری به بخار آب باید تا حد ممکن کم باشد(۸). جدول ۴-۳ و شکل ۴-۳ نشان دهنده نتایج حاصل از میزان نفوذپذیری به بخار آب فیلمهای نشاسته سیب زمینی حاوی غلظتهای مختلف عصاره آبی گیاه مریم نخودی میباشد. همانطور که مشاهده می شود به صورت کلی افزودن عصاره آبی گیاه مریم نخودی باعث افزایش میزان نفوذپذیری به بخار آب فیلمهای نشاسته سیب زمینی گردیده است. نتایج تجزیه و تحلیل آماری در سطح احتمال ۰۵/۰ < p نشان داد که افزودن عصاره به فرمولاسیون فیلمها به طور معنی داری باعث افزایش نفوذ پذیری به بخار گردیده و با افزایش غلظت عصاره این افزایش ادامه پیدا کرده است. بالاترین میزان نفوذپذیری به بخار آب در فیلم حاوی ۳۵% عصاره آب مریم نخودی مشاهده شد که برابر ۱۲/۱±۸۷/۱۷ بدست آمد و کمترین میزان نفوذپذیری به بخار آب در فیلم نمونه کنترل بدست آمد که برابر ۱۱/۱±۲۳/۱۰ بدست آمد.
جدول ۴‑۳: مقایسه غلضتهای مختلف عصاره مریم نخودی بر نفوذ پذیری به بخار آب فیلمهای حاصل از نشاسته سیب زمینی
تیمار | نفوذ پذیری به بخار آب فیلم |
کنترل | C11/1±۲۳/۱۰ |
۱۵ % عصاره مریم نخودی | B56/0±۱۲/۱۳ |
۲۵% عصاره مریم نخودی | B87/0±۲۹/۱۴ |
۳۵% عصاره مریم نخودی | A12/1±۸۷/۱۷ |
اعداد میانگن ۳ تکرار ± انحراف معیار میباشند. حروف بزرگ متفاوت در هر ردیف نشان دهنده وجود اختلاف آماری معنی دار در سطح ۰۵/۰ < p میباشد.
Hernandez در سال ۱۹۹۴ نشان داد که انتقال بخار آب عموما از طریق قسمت های آبدوست فیلم صورت میگیرد و میزان انتقال بخار آب به نسبت اجزای آبدوست به اجزای آب گریز فیلم بستگی دارد که با افزایش این نسبت در فرمولاسیون فیلم میزان انتقال بخار آب افزایش پیدا می کند(۸۵).
خاصیت نفوذ پذیری به بخار آب فیلمهای هیدروکسی پروپیل متیل سلولز حاوی غلظت های مختلف عصاره چوب درخت kiam از ۰۹/۱۵ به g mm m2 d-1kpa -1 77/27 زمانی که غلظت عصاره چوب درخت kiam از mg/L 300 به mg/L 1500 افزایش پیدا کرد افزایش یافت. این پدیده می تواند با تغییرات ساختاری ایجاد شده در شبکه هیدروکسی پروپیل متیل سلولز توضیح داده شود. افزودن عصاره چوب درخت kiam باعث تغییر در سازماندهی مولکولی شبکه هیدروکسی پروپیل متیل سلولز میگردد که باعث افزایش فضاهای خالی موجود در شبکه هیدروکسی پروپیل متیل سلولز میگردد و در نتیجه دانسیته شبکه هیدروکسی پروپیل متیل سلولز کاهش یافته و در نتیجه باعث افزایش نفوذ پذیری میگردد(۷۵).
افزایش نفوذپذیری به بخار آب با افزایش مقدار عصاره چوب درخت kiam می تواند به دلیل خاصیت آب دوستی عصاره چوب kiam باشد. افزایش افزودنیهای هیدروفیل باعث افزایش نفوذپذیری به بخار آب فیلمهای بر پایه هیدروکلوئیدها میباشد(۸۸ و ۹۲).
افزودن عصاره اتانولی propols منجر به کاهش معنی دار در نفوذ پذیری به بخار آب فیلمهای ژلاتین حاوی عصاره اتانولی propols در مقایسه با نمونه کنترل گردید. کاهش در مقدار نفوذپذیری به بخار آب با بهره گرفتن از عصاره اتانولی propols در فرمولاسیون فیلمهای ژلاتین احتمالا به دلیل نفود بخار آب در ماتریکس که به دلیل تغییرات ساختاری که در عکسهای میکروسکوپ الکترونی میز دیده می شود باشد اگرچه حلالیت به میزان زیادی با افزودن عصاره اتانولی propols تحت تاثیر قرار نگرفته است. علاوه بر این غلظتهای بالای عصاره اتانولی propols ممکن است باعث تغییر در تعامل بین بخار آب و ماتریکس پلی مری ژلاتین گردد که این امر احتمالا به دلیل کاهش خاصیت هیگروسکوپی فیلمها در اثر افزایش غلظت ترکیبات آب گریز در ماتریکس پروتئینی ژلاتین حاوی عصاره اتانولی propols باشد.
Pastor و همکاران در سال ۲۰۱۰ گزارش کردند که افزودن عصاره اتانولی propols منجر به کاهش نفوذ پذیری به بخار آب گردید. این محققین همچنین گزارش کردند که افزایش غلظت عصاره اتانولی propols در ماتریکس باعث تغییر در تعامل بین آب و مولکولهای بزرگ می شود و باعث کاهش توانایی رشته های پلی مر برای اتصال به مولکولهای آب میگردد. علاوه بر این حضور نقاط کریستالی در ماتریکس حاوی عصاره اتانولی propols ممکن است در کاهش خاصیت نفوذ پذیری به بخار آب شرکت نماید(۷۶).
شکل ۴‑۳: مقایسه غلضتهای مختلف عصاره مریم نخودی بر نفوذ پذیری به بخار آب فیلمهای حاصل از نشاسته سیب زمینی
روبیلار و همکاران [۱۸] در سال ۲۰۱۳ تاثیر کارواکرول و عصاره هسته انگور بر خصوصیات فیزیکی و مکانیکی فیلمهای کیتوزان مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که ترکیب عصاره دانه انگور و کارواکرول دارای اثر معناداری بر خاصیت نفوذ به بخار آب فیلمهای کیتوزان میباشد. افزایش غلظت کارواکرول باعث کاهش مقدار نفوذ پذیری به بخار آب گردید که دلیل این امر می تواند به دلیل طبیعت هیدروفوبیک کارواکرول باشد که باعث باعث تاثیر بر تعادل هیدروفوبیک به هیدروفیلیک فیلم می شود توضیح داده شود. به طور مشابه بایون و همکاران[۱۹] در سال ۲۰۱۰ گزارش کردند که افزودن α- توکوفرول (هیدروفوب) به فیلمهای تهیه شده از پلی لاکتیک اسید باعث بهبود خصوصیات عبور بخار آب میگردد(۹۱).
قاسملو و همکاران در سال ۲۰۱۳ تاثیر اسانس های روغنی را بر خصوصیات فیزیکی و مکانیکی فیلم نشاسته ذرت مورد بررسی قرار دادند. نتایج بدست آمده نشان داد که خصوصیت نفوذ پذیری به بخار آب فیلمها به ترتیب از ۷۹/۷ به ۳۷/۳ و ۱۹/۳ پس از افزودن ۳% از اسانس های آویشن و نعناع در ترکیب فیلم کاهش پیدا کرد(۷۹). افزودن اسانس آویشن و اسانس نعناع باعث بهبود خصوصیات نفوذپذیری فیلمهای نشاسته گردید و باعث کاهش نفوذپذیری به بخار آب تا بیشتر از ۵۰% نسبت به نمونه کنترل گردید. نفوذپذیری کمتر فیلمهای نشاسته حاوی اسانس آویشن و نعناع به بخار آب ممکن است به خاطر پیوندهای هیدروژنی و کوالانسی بین شبکه نشاسته و این ترکیبات پلی فنولیک باشد. این پیوندها ممکن است باعث محدود کردن گروه های هیدروژن برای تشکیل پیوندهای هیدروفیل با آب و در نتیجه منجر به کاهش خاصیت نفوذپذیری فیلم برای آب باشد(۷۹).
مرادی و همکاران[۲۰] در سال ۲۰۱۲ کاهش معنی داری در خصوصیت نفوذپدیری به بخار آب فیلمهای کیتوزان حاوی اسانس آویشن و عصاره دانه انگور را گزارش کردند(۹۰).
شجاعی علی آبادی و همکاران[۲۱] در سال ۲۰۱۳ گزارش کردند که افزودن اسانس مرزه در فیلمهای کاراگینان باعث کاهش خاصیت نفوذ پذیری به بخار آب فیلمها گردید(۷۷).
نفوذپذیری به اکسیژن
جدول ۴-۴ و شکل ۴-۴ نشان دهنده نتایج حاصل از میزان نفوذپذیری به اکسیژن فیلمهای نشاسته سیب زمینی حاوی غلظتهای مختلف عصاره آبی گیاه مریم نخودی میباشد. همانطور که مشاهده می شود به صورت کلی افزودن عصاره آبی گیاه مریم نخودی باعث افزایش میزان نفوذپذیری به اکسیژن فیلمهای نشاسته سیب زمینی گردیده است. نتایج تجزیه و تحلیل آماری در سطح احتمال ۰۵/۰ < p نشان داد که افزودن عصاره به فرمولاسیون فیلمها به طور معنی داری باعث افزایش نفوذ پذیری به اکسیژن گردیده و با افزایش غلظت عصاره این افزایش ادامه پیدا کرده است. بالاترین میزان نفوذپذیری به اکسیژن در فیلم حاوی ۳۵% عصاره آبی مریم نخودی مشاهده شد که برابر ۶۱/۱±۲۳/۱۷ بدست آمد و کمترین میزان نفوذپذیری به اکسیژن در فیلم نمونه کنترل بدست آمد که برابر ۲۸/۰±۸۷/۸ بدست آمد.
قاسملو و همکاران در سال ۲۰۱۳ تاثیر اسانس های روغنی را بر خصوصیات فیزیکی و مکانیکی فیلم نشاسته ذرت مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش دو اسانس روغنی شامل آویشن و نعناع فلفلی (Menta pulegium) در سه سطح (۱، ۲ و ۳ %) در فیلمهای نشاسته به روش کستینگ به منظور بهبود خصوصیات مکانیکی و خاصیت نفوذپذیری به بخار آب و همچنین افزودن خصوصیات ضدمیکروبی مورد استفاده قرار گرفت.میزان نفوذ پذیری به اکسیژن در سطوح ۱% و ۲% اسانس تغییر چندانی نکرد اما نفوذپذیری به اکسیژن پس از افزودن ۳% از هر دو اسانس افزایش پیدا کرد. هان و همکاران در سال ۲۰۰۶ نتایج مشابهی را در فیلم حاصل از نشاسته نخود زمانی که غلظت موم به بیش از ۴۰% افزایش پیدا کرد گزارش کردند. این محققین پیشنهاد کردند که زمانی که از غلظتهای زیاد موم در فیلم استفاده شود اکسیژن از طریق فضاها و کانالهای ایجاد شده در اثر حضور ذرات موم در فیلم نشاسته راحت تر نفوذ می کند(۷۹).
جدول ۴‑۴: مقایسه غلضتهای مختلف عصاره مریم نخودی بر نفوذ پذیری به اکسیژن فیلمهای حاصل از نشاسته سیب زمینی
رتبه بندیها و طرح گایا انجام شده توسط تک تک تصمیم گیرندگان جمعآوری شده و به وسیله تسهیلکننده نمایش داده می شود. بنابراین گروه تصمیمگیرنده از وجود تضادها و مخالفتها مطلع میشوند.
گام یازدهم: ارزیابی کلی
بردارهای جریان خالص توسط تسهیلکننده از همه تصمیمگیرندگان جمعآوری شده و در داخل یک ماتریس قرار داده می شود. این ماتریس تقریبا کوچک بوده و تحلیل آن راحت است. هر معیار موجود در این ماتریس، نقطه نظر یک تصمیمگیرنده خاص را بیان می کند.
در این گام هر کدام از این معیارها دارای وزن مخصوص به خود است(Wr ) . سپس یک رتبه بندی کلی از پرومته- ۲ و نیز طرح گایا محاسبه می شود. از آنجایی که هر معیار نشان دهنده یک تصمیمگیرنده است، تناقضات بین آن ها به طور آشکاری در طرح گایا دیده می شود.
محور تصمیم وابسته پرومته(π) مسیری را نشان میدهد که میتوان در آن جهت بر طبق وزنهای اختصاص یافته توسط تصمیم گیران تصمیم گیری کرد.
در این مرحله اگر اختلافات بسیار حساس باشند بازخوردهای زیر میتوانند اتفاق افتد:
بازگشت به وزنهای اختصاص یافته توسط تصمیم گیران. بازگشت به ارزیابی فردی. بازگشت به مجموعه معیارها. بازگشت به مجموعه گزینه ها. بازگشت به فاز آغاز و نیز استفاده از تصمیم گیران اضافی مانند مذاکره کننده های اجتماعی و واسطه های دولت.
کل فرایند مربوطه در شکل زیر خلاصه شده است:
شکل ۱-۶- :تضاد بین تصمیم گیران
شکل ۱-۷ : مروری بر فرایند پرومته GDSS
معرفی نرم افزار DECISION LAB:
DECISION LAB نرم افزاری جامع برای روش پرومته و طرح گایا میباشد. این نرم افزار توسط یک شرکت کانادایی که بر روی تصمیم گیری دیداری کار میکرد با همکاری نویسنده ابداع شد. این نرمافزار جایگزین نرمافزار PROMCALC شد که قبلا توسط نویسنده ابداع شده بود.
نرمافزار حاضر دارای ویندوزی است که از نوعی صفحه گسترده خاص برای مدیریت داده های یک مسئله چندمعیاره استفاده می کند.
شکل ۱-۸: نمایی از نرمافزار DECISION LAB
همه داده های مرتبط با پرومته از قبیل ارزیابیها، توابع ارجحیت، وزنها و غیره میتوانند توسط ارزیاب به عنوان ورودی وارد شوند. به علاوه این نرمافزار سایر اطلاعات اضافی مانند تعریف کیفی معیار، اصلاح ارزشهای گم شده در جدول چندمعیاره و یا تعریف آستانههای درصد( متغیر) در توابع ترجیحی را برای کاربر فراهم میآورند. طبقه بندی گزینه ها و معیارها نیز می تواند برای شناسایی بهتر زیرگروههای مرتبط با بخشها و نیز تحلیل آسانتر مسئله مورد تصمیم گیری تعریف شوند.
همه محاسبات ناشی از پرومته و گایا میتوانند در زمان واقعی انجام شده و هر دادهای که در آن وارد می شود به سرعت در پنجره خروجی ظاهر می شود. رتبه بندیهای حاصل از پرومته، پروفایلهای فعال و طرح گایا در پنجرههای مختلف نمایش داده شده و میتوانند با یکدیگر مقایسه گردند.
شکل ۱-۹: خروجیهای نرم افزار
چندین ابزار فعال و نمایش دهنده برای راحت کردن بسط آنالیزهای حساس و قدرتمند در دسترس می باشد. ممکن است که فواصل پایدار وزن ها برای معیارهای فردی و یا گروهی از معیارها محاسبه شود. نمایش وزن ها می تواند به عنوان تعریف فعال وزن ها در معیارها استفاده شده و تاثیر آن به سرعت در رتبه بندی پرومته-۲ در محل محور تصمیم گیری طرح گایا دیده شود. این مورد میتوان به خصوص در مواردی مفید باشد که تصمیمگیرنده در رابطه با وزندهی یک معیار نظری قطعی ندارد و میخواهد آزادی خود را در این باره افزایش دهد.
فرایند پرومته GDSS نیز از طریق تعریف چندین سناریو برای یک مسئله تصمیم گیری مشابه در DECISION LAB ادغام می شود. این سناریوها دارای لیستهای مشابهی از گزینه ها و معیارها هستند ولی میتوانند شامل توابع ارجحیت متفاوت، مجموعه وزنهای متفاوت و حتی ارزیابیهای متفاوت برای برخی از معیارها باشند. هر کدام از این سناریوها میتوانند با بهره گرفتن از پرومته و گایا به طور جداگانه مورد تحلیل قرار بگیرند. ولی همچنین ممکن است که همه سناریوها به هم پیوسته و رتبه بندی گروهی پرومته و یا طرح گایا تولید شود. تضادهای موجود بین تصمیمگیرندهها می تواند به آسانی تشخیص داده و تحلیل شود.
در انتهای یک تحلیل، مولد گزارش DECISION LAB می تواند گزارشات tailor- made شامل جداول و گرافیکهای مورد نیاز کاربر را تولید کند. گزارشات تولید شده با فرمت html بوده و به همین دلیل میتوانند به راحتی توسط ورد ویرایش شده و یا در مقاله چاپ و بر روی وب قرار بگیرند.
DECISION LAB همچنین به راحتی می تواند با سایر برنامه ها مانند پایگاههای داده اتصال داده شود. همچنین این اتصال می تواند بر حسب نیاز به روز رسانی شده ( فهرستها و یا نمایشهای به خصوص، مدلهای تحلیلی اضافه و…).
مرحله بعدی از نرمافزار پرومته اجرای تحت وب است که با نام Q-E-D توسعه پیدا می کند( کیفیت- ارزیابی- تصمیم).
فصل دوم:
پیشینه تحقیق
۲-۱- سوابق علمی
در فصل حاضر مطالعات انجام شده با بهره گرفتن از روشهای چندمعیاره در ایران و خارج از کشور بررسی شده و نتایج آنها مطرح شده است.
۲-۱-۱- مطالعات داخل کشور
در مطالعه ای که توسط حاتمی ماربینی و همکاران در سال ۲۰۱۳ در رابطه با بهره گرفتن از روش الکتره[۳۱] در ارزیابی ایمنی و بهداشت تجهیزات بازیافت مواد زائد خطرناک[۳۲] انجام شد، به این نتیجه رسیدند که روش پیشنهاد شده در مطالعه اخیر سبب راحتی کار در بازیافت مواد زاید خطرناک می شود. این روش هم داده های کمی را مورد ارزیابی قرار داده و هم به بررسی داده های کیفی می پردازد. همچنین چارچوب سازمان یافته و سیستماتیکی که در این مطالعه ارائه شده سبب کمک به ارزیابی و رتبه بندی امکانات موجود در مواد زاید خطرناک میگردد.
نصیری و همکاران ۲۰۱۳ از روش تلفیقی پرومته و AHP جهت ارزیابی تناسب در یک حوضه آبخیز در ایران استفاده کردند که نتایج آنها مبین کارایی این روش در مطالعات محیطی است.
خدابخشی و جعفری در سال ۱۳۸۹ارزیابی اثرات محیطزیستی سد و شبکه آبیاری- زهکشی اردبیل را با بهره گرفتن از روش تصمیم گیری چندمعیاره االکتره- تی آر آی به انجام رساندند. در این تحقیق، وزن معیارها تعیین شده و پس از انجام ارزیابی اثرات محیطزیستی نتیجه آن با یکی از روشهای ارزیابی اثرات محیطزیستی جهانی مقایسه گردید.
در سال ۱۳۸۹ ملماسی و همکاران به بررسی اثرات محیط زیستی صنایع پتروشیمی تولید کننده PET-PTA( مطالعه موردی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر) پرداختند. در این پژوهش جهت بررسی آثار سوء ناشی از صنعت پتروشیمی مورد مطالعه از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. بر اساس نتایج اندازه گیری های دوره ای و ماهیت فعالیت های صنعت پتروشیمی مورد مطالعه، ۹ نوع آلاینده عمده شامل فلزات سنگین، ترکیبات نفتی، TDS، COD، SO،NOX،CO، H2S و ذرات معلق ارزشگذاری و مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که آلودگی آب مهم ترین عامل آلاینده محیطی ناشی از تخلیه پساب خروجی سیستم های تصفیه مجتمع های صنعتی به خورهای اطراف به ویژه خور زنگی می باشد.
صالحی موید و کریمی در سال ۱۳۸۶ به ارزیابی اثرات محیط زیستی خط انتقال گاز همدان به بیجار با تاکید بر استفاده از RS و GIS پرداختند. این پژوهش با دو روش چک لیست تشریحی و ماتریس لئوپولد انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که علیرغم بروز خسارت وارده بر محیط زیست ناشی از عملیات خاکبرداری، خاکریزی و انفجار که در برخی نقاط خاص انجام خواهد شد، انجام این پروژه بالاخص در فاز بهره برداری به دلیل داشتن مزایای اجتماعی و اقتصادی، دارای منافع بالای محلی، منطقه ای و ملی خواهد بود.
در سال ۱۳۸۲ توکلی و ثابت رفتار پروژه ارزیابی اثرات توسعه جاده کنارگذر انزلی را به انجام رساندند. این ارزیابی اثرات با بهره گرفتن از روش ماتریس ساده انجام پذیرفت و نتیجه آن شد که طرح مذکور با توجه به عبور جاده ۱۶ کیلومتری از محدوده حفاظتی تالاب و همچنین نتایج به دست آمده از روش ماتریس مردود است و ادامه طرح تنها در صورت توجیه اقتصادی برای اصلاح گزینه ها و ارائه طرح بهسازی ممکن خواهد بود.
در مطالعه ای صفاییان و همکاران در سال ۱۳۸۱ به ارزیابی اثرات محیط زیستی توسعه در شمال ایران با مدل تخریب پرداختند. آن ها دریافتند که ارزیابی اثرات توسعه بر محیط زیست ایران به خصوص در زیر حوزه های شلمان رود، نکارود و سرداب رود نگران کننده است. علت این تخریب را می توان بهره برداری های زیاد و غیراصولی از جنگل ها، تبدیل جنگل ها و مراتع به اراضی زراعتی، واحدهای صنعتی و به طور کلی تغییر کاربری آن عنوان کرد.
حمیدرضا جعفری در سال ۱۳۸۰ با مدل تخریب به ارزیابی اثرات توسعه بر روی حوضه آبخیز سد لتیان پرداخت. نتایج این تحقیق مبین آن است که تعداد ۵۱۰ شبکه یعنی ۶۸ درصد از کل ۷۴۸ شبکه مورد مطالعه به دلیل شرایط طبیعی نامناسب حاکم بر آن، غیرقابل توسعه می باشد و همچنین تعداد ۱۴۹ شبکه یعنی ۲۰ درصد از کل شبکه های مورد مطالعه به دلیل تخریب ناشی از فعالیت های انسانی و به تبع آن بالا رفتن ضریب تخریب، کیفیت توسعه را تا حدود زیادی از
دست داده اند و از اولویت سوم و چهارم برخوردار گشته اند.
۲-۱-۲- مطالعات خارج از کشور
سامی در سال ۲۰۱۴ در مطالعه ای با بهره گرفتن از فرایند تحلیلی سلسله مراتبی و نیز روش پرومته به انتخاب محلهای مناسب جایگزین نیروگاههای بنگلادش برای کاهش اثر امواج الکترومغناطیسی ساطع شده از این نیروگاهها بر محیط اطراف پرداختند. با توجه به نوع پروژه انتخاب شده و داده های کمی و کیفی و همچنین به دلیل اینکه این تحقیق از نوعی عدمقطعیت برخوردار است روشهای فازی می تواند به عنوان روشهای مفیدی برای آن به حساب آید. از طرف دیگر روشهای انتخاب شده به خصوص روش پرومته به دلیل همراه بودن با روش گرافیکی گایا دارای قدرت نمایش بسیار عالی میباشند و میتوانند تضادهای موجود میان گزینه های مختلف را به خوبی نشان دهد. همچنین این روشها دارای انعطاف خوبی بوده و میتوانند همه داده های کمی و کیفی را پوشش داده و به آنالیز آنها بپردازند.
سالوادور کورنته و همکاران در سال ۲۰۱۳ به وسیله روش های الکتره و پرومته به ابداع فرایند سلسله مراتبی چندمعیاره پرداختند. رگرسیون ترتیبی استوار(ROR) به وسیله در نظر گرفتن همه مجموعه های پارامترهایی که به صورت مدل های ترجیحی فرض شده اند از فرایند تصمیم گیری چندمعیاره حمایت می کند. این اطلاعات ترجیحی معمولا به واسطه تصمیم گیران اتخاذ می شود. در نتیجه در فرایند ROR لازم است تا ارتباط ترجیحی میان مجموعه گزینه ها شناسایی شود. در این مطالعه محققان روش های الکتره و پرومته را در مورد معیارهای سلسله مراتبی بسط دادند. این کار قبلا انجام نشده بود. و بنابراین نسخه ای سلسله مراتبی از ROR با بهره گرفتن از روش های ذکر شده تهیه شد.
در سال ۲۰۱۳، زینگ- مینگ و همکاران به بررسی یک روش مناسب برای انتخاب مواد جایگزین برای مواد قدیمیتر به گونه ای سازگار با محیطزیست پرداختند. این جایگزینی با هدف کاهش هزینه، کارایی بالاتر و نیز وزن کمتر مواد با بهره گرفتن از روشهای شبکه عصبی و نیز روش پرومته انجام شد. در نیجه مشخص شد که روش پرومته نسبت به روش دیگر دارای کارایی بالاتر و نتایج بهتری است. همچنین این روش به نحو موثری سبب کاهش اثرات جبرانی میگردد. البته این ویژگی در نوع دیگری از روشهای چندمعیاره که الکتره نام دارد نیز دیده می شود. با این تفاوت که روش پرومته نسبت به روش الکتره دارای قابلیت فهم بیشتر و فرمولهای ریاضی سادهتری است. به علاوه این روش دارای محاسبات دقیقتر و نیز جزئیات بیشتر و استفاده آسان میباشد. در نتیجه میتوان گفت که در مطالعه اخیر روش تصمیم گیری پرومته نسبت به سایر روشها ترجیح داده شده است.
در مطالعه دیگری در سال ۲۰۱۳، روکا و هروا به بررسی روشهای چندمعیاره تلفیقی برای ارزیابیهای محیطزیستی پرداخت. در این تحقیق نتیجه آن شد که در مورد تصمیم گیریهای محیطزیستی و همچنین ارزیابی محیطزیستی هرچه روش چندمعیاره مورد نظر ساده و روانتر باشد دارای کارایی بیشتری خواهد بود. همچنین بیان شد که در این راستا در یک روش ساده و روان میتوان انتخاب معیارها و نیز تعیین اوزان را با روش دلخواه و مناسب به انجام رساند. یکی از آسان ترین روشهای بررسی شده در این تحقیق، روش پرومته بود که در تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته در این مقاله نیز از آن نسبت به سایر روشها برای تصمیم گیریهای محیطزیستی استفاده بیشتری صورت گرفته بود. در مقالات مطالعه شده رایجترین روش پس از پرومته روش الکتره بود.
رادولف وسچرا و آدل تیکسریا دی آلمدیا در سال ۲۰۱۲ به بررسی تصمیم گیری های صورت گرفته در پورتفولیوس به واسطه روش پرومته پرداختند. در این مطالعه با بهره گرفتن از فرمول جدیدی از پرومته-۵ گزینه های گوناگونی مطرح شد. نتایج این آزمایشات نشان داد که این روش تقریبا در مورد تمام گزینه ها نتایج نسبتا خوبی را از خود نشان می دهد. در حالی که این روش حتی در مورد مسائل بسیار پیچیده نیز نیاز به محاسبات اندک دارد. در مورد مسائل راحت تر روش مورد استفاده تقریبا در همه موارد مورد استفاده است و رتبه بندی نسبتا کامل را به وجود می آورد.
اس. واینود و آر. جیا گیروبها در سال ۲۰۱۲ به مطالعه ای تحت عنوان انتخاب مفهومی پایدار
بر پایه روش پرومته پرداختند. در واقع مفاهیم پایداری به طبقه هایی ازجمله اقتصاد، محیط زیست و محیط اجتماعی تقسیم بندی می شوند. فرایند انتخاب یک فرایند چندمعیاره است و برای همین در این مطالعه از روش های چندمعیاره( روش چندمعیاره پرومته) برای انتخاب بهترین مفهوم پایدار با در نظر گرفتن معیارهایی از جمله جنبه های اجتماعی، اقتصادی و طبیعی استفاده شده است. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تغییر در مواد سبب ایجاد بهترین جهت گیری شده و حاکی از آن است که مواد باید در مرحله اول به پایداری رسند.
اس. واینود و آر. جیا گیروبها در ۲۰۱۲ از روش ویکور[۳۳] که یکی از روشهای تصمیم گیری چندمعیاره است برای یافتن ماده جایگزین مناسب برای پانل مورد استفاده در ماشینهای الکتریکی و ارزیابی این فرایند در ارزیابی اثرات چهار ماده گوناگون کمک گرفتند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که پلی پروپیلن می تواند به عنوان یک ماده جایگزین مناسب به کار رود.
لینگ هیسو چن و همکاران در سال ۲۰۱۱ با بهره گرفتن از روش پرومته به انجام تصمیم گیری هایی در برون سپاری IS پرداخت. این تکنولوژی یکی از روش های معمول در تکنولوژی اطلاعات می باشد. و بسیاری از شرکت ها و سازمان ها برای کاهش هزینه ها و نیز افزایش قدرت رقابتی خود بر روی آن متمرکز شده اند. بنابراین انتخاب یک الگوی برون سپاری مناسب به عنوان هدفی مهم برای این سازمان ها مطرح می باشد. در این مطالعه با بهره گرفتن از روش پرومته فازی چهار منبع بالقوه برای استفاده از هفت معیار و چهار تصمیم گیرنده مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج طبقه بندی حاصل سبب تولید مرجعی شده که به تصمیم گیران و سازمان ها کمک کرده تا بتوانند در طی فرایند برون سپاری کارایی خود را بهبود بخشند.
حاتمی ماربینی در سال ۲۰۱۱ به مطالعه بر روی روش چندمعیاره الکتره تحت شرایط فازی پرداخت. وی در این تحقیق روش مذکور را با چند روش چندمعیاره دیگر مانند تاپسیس مقایسه کرده و دریافت که این روش نسبت به سایر روشهای مورد بررسی دارای مزایایی است. یکی از این مزیتها را میتوان فراهم کردن اطلاعات مفید دانست. همچنین روش الکتره در موارد لزوم بین
گزینه های مورد بررسی وضعیت غیرقابل مقایسه ایجاد می کند.
در سال ۲۰۱۱، آچیلاس و همکاران تحقیقی با عنوان استراتژی های مطلوب برای ایجاد یک محیط شهری بهینه و سازگار با محیطزیست با کمک از ایده مردم محلی و نیز مسئولین و با بهره گرفتن از روش چندمعیاره را به انجام رساند. در این مطالعه که از روش الکتره بهره گرفته شده بود بیان شد که روش الکتره توانایی جمعآوری و تحلیل تعداد زیادی از معیارهای ارزیابی را داشته و نیز می تواند نظر تصمیمگیرندههای زیادی را نیز در امر تصمیم گیری وارد کند. این روش همچنین توانایی مقابله با عدم قطعیت و دقت کم داده های ورودی را داشته که در مواردی می تواند تصمیمگیرنده را با سردرگمی مواجه کند.
کایا و کهرمان در سال ۲۰۱۱ در روش یابی تلفیقی فازی AHP- الکتره برای ارزیابی اثرات محیط زیستی نوعی برنامه ریزی صنعتی را به انجام رساندند. در این مقاله وزن های معیار توسط فرایند AHP (روش تحلیل سلسله مراتبی) فازی تعیین شد. روش الکتره فازی نیز به عنوان یک روش فرارتبه ای برای شش بخش صنعتی موجود در نزدیک شهر استامبول مورد ارزیابی قرا گرفت و در نهایت این شش منطقه از نظر بیشترین تاثیرپذیری تا کمترین تاثیرپذیری رتبه بندی شدند. در این رتبه بندی بخش های هادیمکوی، هاس-دیر و ارهانلی نسبت به سایر مناطق حساس تر بودند.
اصولاً، سه روش وجود دارد که طی آنها “حافظه” می تواند به شبکه های عصبی ایستا معرفی گردد. این سه روش (که به ترتیب پیچیدگی و توانایی شان نیز افزایش میابد) عبارتند از:
مدلهای تأخیر خطی بهره برداری شده: در این مدل ها، شبکه به منظور تعیین پاسخ خود در یک نقطه زمانی داده شده، بطور واضح ورودی های قبلی را در دسترس دارد (از طریق یک خط تأخیر بهره برداری شده). بنابراین، الگوی فیزیکی تبدیل به یک الگوی فضایی (فاصله ای) می شود که می توان از طریق آن یادگیری را انجام داد، که به آن پس انتشار کلاسیک۲ گفته می شود.
مدلهای بازرخدادگر جزئی یا مدلهای زمینه: این مدل ها بجای نگهداشتن ورودی های خام قبلی، خروجی قبلی گره ها را نگاه می دارند.
Recurrent
classic back-propagation
۳۸
بعنوان مثال، خروجی نورون های لایه مخفی مربوط به شبکه Feed-Forward می تواند به همراه ورودی های حقیقی، به عنوان ورودی شبکه مورد استفاده قرار گیرد. همچنین به این ورودی های مشتق از شبکه، اصطلاحاً ورودی های زمینه (متنی) نیز گفته می شود. وقتی که روابط میانی حامل این ورودی های زمینه تثبیت گردید، روش پس انتشار کلاسیک می تواند به منظور فرایند فراگیری شبکه مورد استفاده قرار گیرد. انواع پیچیده تر این نظریه پایه ای، شامل خود-بازخورد در ورودی های زمینه یا مشتق کردن ورودی های زمینه از جاهای دیگر در شبکه می باشد.
مدلهای کاملاً بازرخدادگر: این مدلها از بازخورد کامل و ارتباطات میانی بین تمامی گره ها بهره می برند. الگوریتم های فراگیری کاملاً بازرخدادگر، در دو مفهموم زمان و ملزومات ذخیره سازی بطور قابل توجهی پیچیده تر می باشند. مدل های زمینه در جایی بین سادگی یک مدل بهره گیرنده از تأخیر خطی و پیچیدگی یک شبکه کاملاً بازرخدادگر قرار می گیرند. در بسیاری از شرایط، آنها راه حل های رقابتی را ارائه می نمایند.
۳-۱۱ نقشه های ویژگی خودسازمان دهنده۱
برخلاف شبکه های عصبی Feed-Forward و بازرخدادگر که اصولاً برای مقاصد تخمین و طبقه بندی مورد استفاده قرار می گیرند، نقشه های ویژگی خودسازمان دهنده (SOFM ها) عمدتاً به منظور تخمین چگالی و یا به منظور تجسم الگوها از یک فضای با ابعاد بیشتر در یک فضای با ابعاد کمتر استفاده می شوند. این تجسم، بدون پارامتر بوده و بواسطه ترسیم الگوهای ورودی در داخل پاسخ های گره های چیدمان شده در یک شبکه توری منظم بدست می آید.
Self-Organizing
۳۹
SOFM که اساساً توسط کوهنن۱ ارائه گردیده، کاربرد گسترده ای بعنوان یک روش ترسیم یا نگاشت برای داده های با ابعاد زیاد یافته است. در مقایسه با روش های جاری، بازنمایش های داده های فضایی مبتنی بر SOFM (از قبیل ضریب هدایت هیدرولیک، شتاب، توپوگرافی و غیره) دو مزیت جداگانه را ارائه می نمایند: (۱) تخمین غیر پارامتریک توزیع زمینه؛ و (۲) یک بازنمایش که بطور کامل ساختار توپولوژیکی توزیعهای زمینه را حفظ می نماید. بطور خاص تر، SOFM ها از یک لایه رقابتی از گره ها برخوردارند که در یک شبکه توری چیدمان شده و هر گره از طریق وزن های قابل تنظیم به تمامی ورودی ها مرتبط می باشد. در شروع فرایند فراگیری، این وزن ها بطور تصادفی شناسایی می شوند. وقتیکه یک الگوی ورودی (فرض کنید اندازه گیری رطوبت خاک در یک مکان) بعنوان ورودی عرضه می گردد، نخستین گام در فرایند فراگیری یک SOFM، محاسبه یک مقدار متناظر برای هر گره در لایه رقابتی می باشد. این مقدار، میزانی را می سنجد که بدان اندازه وزن هر گره با مقادیر متناظر الگوی ورودی مطابقت می نماید. گره ای که نزدیکترین مطابقت به ورودی را داشته باشد، به عنوان یک واحد بَرنده شناسایی می گردد. وزن های روابط میانی بین واحد بَرنده و نزدیکترین همسایگان وی (در آن شبکه توری که پیشتر ذکر شد) بروز رسانی می شوند تا بیشتر با الگوی ورودی مطابقت نمایند. سپس الگوی ورودی دیگری از میان مجموعه داده انتخاب گردیده و این فرایند آنقدر تکرار می شود تا وزن های روابط میانی از تغییر باز ایستند. حاصل این فراگیری، یک نقشه توپولوژیکی خواهد بود که در آن چگالی مماس داخلی وزنها به مقادیر داده های فراگیری نزدیک می شود. شباهتهای میان الگوها در وزن های نورون های همسایه نگاشت می شود.
Kohonen (1989, 1990)
۴۰
۳-۱۲ جنبه های مهم مدلسازی شبکه عصبی مصنوعی
حتی با وجودی اینکه می توان یک چارچوب عمومی مبتنی بر کاربردهای موفق قبلی در مهندسی را دنبال نمود، هیچ قانون ثابتی برای ساخت یک شبکه عصبی مصنوعی وجود ندارد. برخی مشکلاتی که عمدتاً در هنگام ساخت یک شبکه عصبی مصنوعی بروز می کنند بطور خلاصه در این بخش آورده شده است.
۳-۱۲-۱ انتخاب متغیرهای ورودی و خروجی
هدف یک شبکه عصبی مصنوعی عمومی سازی ارتباط شکل زیر است:
(۳-۲۶)
که در آن یک بردار ورودی n بُعدی و متشکل از متغیرهای ؛ و یک بردار خروجی n بُعدی و متغیرهای می باشد. ما از واژه “عمومی سازی” برای دلالت بر این موضوع استفاده می کنیم که شکل تابعی f(0) در معادله (۳-۲۶) بطور مشخص آشکار نخواهد شد، اما توسط پارامترهای شبکه نمایش داده می شود. انتخاب یک بردار ورودی مناسب که به شبکه عصبی مصنوعی اجازه دهد تا با موفقیت بر بردار خروجی مورد نظر نگاشت نماید امر بی اهمیت و ناچیزی نیست. بر خلاف مدل های مبتنی بر فیزیک، مجموعه متغیرهایی که بر سیستم تأثیر می گذارند به عنوان یک اولویت شناخته نمی شوند. در چنین فرایند غیر خطی ای، دیگر یک شبکه عصبی مصنوعی نباید به صورت یک جعبه سیاه (که داخل آن قابل رویت نیست)در نظر گرفته شود. بعنوان مثال، یک دید فیزیکی بهتر نسبت به مسئله مورد مطالعه، می تواند منجر به انتخاب متغیرهای ورودی بهتر برای نگاشت مناسب گردد. این امر کمک خواهد کرد تا از فقدان اطلاعات که در صورت حذف متغیرهای ورودی کلیدی می تواند رخ دهد پیشگیری شده و همچنین، از داخل
۴۱
شدن ورودی های جعلی یا نادرست که میل به مغشوش کردن فرایند فراگیری را دارند جلوگیری بعمل آید. زمانیکه داده کافی در دسترس است، یک تحلیل حساسیت می تواند به منظور تعیین اهمیت نسبی متغیرها صورت پذیرد. متغیر های ورودی که تأثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد یک شبکه عصبی مصنوعی ندارند می توانند از بردار ورودی پاک شوند که این امر به نوبه خود منجر به شبکه ای فشرده تر می شود.
۳-۱۲-۲ جمع آوری و پردازش داده
داده ها را می توان از یک مدل و هم از یک آزمایش لابراتواری به منظور تولید الگوی های داده ای برای کاربردهای خاص استفاده نمود. مجدداً به نظر می رسد که هیچ روش ثابتی برای تعیین تعداد زوج داده های ورودی-خروجی که لازم است، وجود ندارد. برای حصول اطمینان از یک تقریب خوب، کارپنتر و بارتلمی۱ عنوان نموده اند که تعداد زوجهای داده ای مورد استفاده برای فراگیری باید مقداری برابر یا بزرگتر از تعداد پارامترها (وزن ها) در شبکه باشد. یک مجموعه داده بهینه باید نماینده ای از رخدادهای احتمالی یک بردار ورودی بوده و می بایست نگاشت فرایند غیر خطی نهفته در زیر را تسهیل سازد. مشمول نمودن الگوهای غیر ضروری، می تواند فراگیری شبکه را کند نماید. در مقابل، یک مجموعه داده ناکافی می تواند منجر به یک یادگیری ضعیف گردد. این موضوع، تحلیل و پیش پردازش داده، قبل از آنکه توسط شبکه عصبی مصنوعی بکار گرفته شوند را تبدیل به امری کارآمد می کند. فرآیندهای روزمره از قبیل ترسیم و آزمایش کردن آمار و ارقام، گاهاً بحث در مورد واقعیت داده و احتمالاً حذف بخش مجزا، مؤثر می باشد. در بسیاری از موارد، لازم است تا داده پیش از اعمال شدن بر روی شبکه عصبی مصنوعی، رمزگذاری، نرمالیزه و تغییر شکل داده شود.
Carpenter & Barthelemy (1994)
۴۲
۳-۱۲-۳ طراحی شبکه عصبی مصنوعی
این گامِ مهم، درگیر تعیین معماری یک شبکه عصبی مصنوعی و انتخاب یک الگوریتم فراگیری می باشد. یک معماری بهینه می تواند آن چیزی باشد که بهترین عملکرد را در زمینه کاهش خطا به نتیجه رساند، در حالیکه ساختاری ساده و فشرده را حفظ می کند. هیچ نظریه متحدی برای تعیین چنین معماری بهینه ای برای شبکه عصبی مصنوعی وجود ندارد. اغلب، بیش از یک شبکه عصبی مصنوعی می توانند نتایج مشابهی را تولید نمایند. تعداد گره های ورودی و خروجی وابسته به مسئله هستند. در معادله (۳-۲۶) تعداد گره های ورودی و خروجی برابر n و m می باشند. میزان انعطاف پذیری در انتخاب تعداد لایه های مخفی و الصاق تعداد گره به هر یک از این لایه ها نهفته است. برای تصمیم گیری در مورد معماری بهینه معمولاً یک فرایند آزمون و خطا انجام می شود. همانطور که پیشتر ذکر شد، الگوریتم فراگیری همبستگی آبشاری یک روش کارآمد به منظور یافتن معماری بهینه می باشد. پتانسیل شبکه های عصبی Feed-Forward می تواند به سه فاکتور موصوف گردد: (۱) شبکه های عصبی Feed-Forward چند لایه ای نیاز به یک معادله ریاضیاتی دقیق که ورودی ها و خروجی ها را به یکدیگر مربوط سازد ندارد؛ (۲) یک شبکه Feed-Forward با یک لایه مخفی و تعداد دلخواهی از گره های حلقوی مخفی می تواند هر تابع پیوسته ای را تقریب زند؛ (۳) یک شبکه Feed-Forward با یک لایه مخفی متشکل از m گره حلقوی، یک مجذور خطای جمع شده O(1/m) را بدست می آورد، در حالیکه یک ترکیب خطی از یک مجموعه متشکل از m تابع ثابت، یک مجذور خطای جمع شده را بدست خواهد آورد، در حالیکه d بُعد ورودی می باشد. نکات ۱ و ۳ در بالا به برتری محاسباتی شبکه عصبی مصنوعی Feed-Forward اشاره دارند، در حالیکه مورد ۲ به یک نظریه موجود اشاره دارد که قابلیتهای یک شبکه عصبی مصنوعی Feed-Forward را تصدیق می کند. با این وجود، این امر اجازه تعیین
۴۳
سیستماتیک تعداد گره های مخفی به منظور استفاده در یک موقعیت داده شده را میسر نمی سازد. تعداد نورون های لایه مخفی بطرز چشمگیری بر عملکرد شبکه تأثیر می گذارد. با تعداد گره خیلی کم، شبکه تقریبهای ضعیفی خواهد زد، در حالیکه با تعداد گره خیلی زیاد، داده فراگیری را تطبیق بهتری خواهد نمود. تأثیر اندازه یک شبکه عصبی بر عملکرد تولیدی آن به خوبی شناخته شده است. یک مرور اجمالی از روش های ارائه شده امکان تعیین معماری شبکه با سطح عملکرد قابل قبول بر روی داده های تولیدی را میسر می سازد. برخی از تکنیک های محبوب عباتند از:
بزرگ کردن شبکه و هرس کردن شبکه. این الگوریتم ها با ساختار شبکه بعنوان یک پارامتر بهینه سازی بهمراه وزن ها رفتار می کند. الگوریتم های هرس کردن، عموماً با یک شبکه بزرگ آغاز کرده و با حذف وزن ها به میزانی که کمترین خطا حس شود، کار خود را به پیش می برد. از سوی دیگر، روش های رشد، عمدتاً با یک شبکه کوچک آغاز کرده و گره هایی با ارتباط کامل به گره های موجود در شبکه را، در زمانیکه یک معیار انتخاب شده مناسب (درگاشت، کوواریانس و غیره) از کاسته شدن باز می ایستد، اضافه می نماید. یک روش جایگزین برای این روش ها، “به اشتراک گذاری نرمِ وزن” نامیده می شود، که در آن گروه هایی از وزن ها ترغیب می شوند تا مقداری برابر داشته باشند، که این امر امکان یک کاهش در تعداد مؤثر پارامتر های آزاد در شبکه را میسر می سازد. به اشتراک گذاری نرمِ وزن، می تواند یک شبکه بزرگ را مقدار اندکی از داده های یادگیری، آموزش دهد؛ اما به منظور حصول اطمینان از همگرایی با راه حل های خوب، شناسایی اولیه و مناسب وزن ها امری ضروری خواهد بود.
کوتاری و آجی پونگ۱، نشان داده اند که بکارگیری ارتباطات جانبی در یک شبکه Feed-Forward،
Kothari & Agyepong (1997)
۴۴
منجر به یک واگذاری کنترل شده نقش در نورون های لایه مخفی که با گره های لبه شروع می شوند، شده و گره های موجود در مرکز لایه مخفی را بصورت نظارت نشده رها می کند. در نتیجه، شبکه آنها بدلیل عدم نیاز مشخص به افزودن واحد های مخفی مانند یک الگوریتم رشد، و به دلیل وجود نورون های مشابه در مرکز لایه مخفی مانند روش “به اشتراک گذاری نرمِ وزن"، رفتار خواهد نمود. این محلی سازی الگوریتم “به اشتراک گذاری نرمِ وزن” امکان تعیین سیستماتیک تعداد نورون های لایه مخفی که برای یک عمل یادگیری داده شده لازم است را میسر می سازد.
۳-۱۲-۴ آموزش و آموزش متقابل۱
مجموعه داده قابل دسترسی عموماً به سه قسمت برای آموزش، آموزش متقابل و تصدیق اعتبار تقسیم بندی می گردد. هدف از آموزش عبارتست از تعیین مجموعه ای از وزن های ارتباطات و حدود آستانه گره ای، که سبب می شود تا شبکه عصبی مصنوعی خروجی هایی را تخمین بزند که به میزان کافی به مقادیر هدف نزدیک باشند. مجموعه داده رزرو شده برای آموزش برای حصول این هدف بکار گرفته می شود. این کسر از کل داده ای که قرار است به منظور آموزش استفاده شود باید شامل الگوهای کافی باشد تا اینکه شبکه بتواند روابط زیربنایی میان متغیر های ورودی وخروجی رابه میزان کافی تقلید نماید. به وزنها ومقادیر آستانه در شروع کار، مقادیر کوچک و تصادفی داده می شود (معمولاً ۰.۳- تا ۰.۳). در طول آموزش، این مقادیر براساس خطا، یا اختلاف بین خروجی شبکه عصبی مصنوعی و پاسخ های هدف تنظیم می گردند. این تنظیم مقادیر می تواند بطور بازگشتی آنقدر تکرار شود تا یک فضای وزن پیدا شود که منتج به کوچکترین خطای کلی پیش بینی شود.
Trianing and Cross Training
۴۵
البته با این روش، خطر بیش آموزشی ِ شبکه نیز وجود دارد که به آن بیش تطبیقی۱ گفته می شود. این اتفاق زمانی رخ می دهد که پارامتر های شبکه برای مجموعه داده آموزشی بسیار دقیق میزان سازی می شوند. این مانند آن است که شبکه، در فرایند تلاش برای “یادگیری” قوانین زیربنایی، شروع به تلاش برای تصحیح بخش نویز داده را نیز کرده باشد. بعبارت دیگر، بیش آموزش، باعث می شود تا یک شبکه بجای بخاطر سپردن روندهای موجود در مجموعه داده بعنوان یک کل، صرفاً یکسری نمونه های واحد را بخاطر بسپارد. وقتی چنین اتفاقی می افتد، شبکه عملکردی بسیار عالی را بر روی مجموعه داده آموزشی به معرض نمایش می گذارد، در حالیکه با داده هایی غیر از آن مجموعه آموزشی، توانایی های پیش بینی ضعیفی را از خود بروز می دهد. به منظور پیشگیری از چنین بیش تطبیقی هایی، اغلب یک زیر روال آموزش متقابل توصیه می گردد. هدف از چنین زیر روالی، متوقف کردن آموزش در مواقعی است که شبکه شروع به بیش آموزشی می نماید. بخش دوم داده بدین منظور رزرو می شود. پس از تنظیم پارامترهای شبکه در هر دوره، شبکه عادت دارد تا خطای آن مجموعه داده را بیاید. ابتدا، خطاهای هر دو مجموعه داده ی آموزش و آموزش متقابل پایین می آیند. بعد از آنکه یک مقدار بهینه از آموزش بدست آمد، خطای مجموعه آموزش به کاهش خود ادامه داده، اما خطاهای مجموعه آموزش متقابل روبه افزایش می گذارد. این نشان دهنده آن است که آموزش بیشتر احتمالاً منجر به بیش تطبیقی بر روی داده آموزشی در شبکه خواهد گردید. در این لحظه، فرایند یادگیری متوقف شده و فرض بر آن گذاشته می شود که مجموعه وزن ها و مقادیر آستانه جاری مقادیر بهینه هستند. حال شبکه بعنوان ابزاری پیش بینی کننده قابل استفاده است. چنانچه مجموعه داده قابل دسترسی برای تقسیم بندی خیلی کوچک باشد، ساده ترین راه برای اجتناب از بیش تطبیقی، توقف آموزش در زمانی است که میانگین مجذور خطا بطور چشمگیری از کاهش باز می ایستد.
Overfitting
۴۶
۳-۱۲-۵ تصدیق اعتبار مدل
عملکرد یک شبکه عصبی مصنوعی آموزش داده شده نیز می تواند بواسطه قرار گیری در معرض الگوهای جدیدی که در طول فرایند یادگیری توسط شبکه عصبی مصنوعی دیده نشده است، کاملاً مورد ارزیابی قرار گیرد. عملکرد یک شبکه می تواند بواسطه محاسبه درصد خطای بین مقادیر پیش بینی شده و مقادیر مورد نظر، تعیین گردد. علاوه بر این، ترسیم خروجی مدل در مقایسه با پاسخ مورد نظر نیز می تواند به منظور ارزیابی عملکرد شبکه عصبی مصنوعی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجائیکه پیدا کردن پارامترهای بهینه شبکه اساساً یک فرایند حداقل سازی است، چندین مرتبه تکرار فرایندهای تکرار آموزش و تصدیق اعتبار به منظور حصول اطمینان از اینکه نتایج رضایت بخش حاصل شده است، امری قابل توصیه می باشد.
۳-۱۳ برخی مشکلات دیگر
برخی کاربردهای شبکه عصبی مصنوعی، بر اهمیت مقیاس گذاری کمیت های ورودی و خروجی پیش از ارائه آنها به شبکه تأکید کرده اند. برای مسائلی که غیر خطی بودن بالایی را به معرض نمایش می گذارند، توصیه بر آنست که متغیر ها بین بازه صفر تا یک، یا بازه مناسب دیگری تغییر مقیاس داده شوند. این قبیل مقیاس گذاری، مشکلات فضای راه حل را مرتفع کرده و برخی تأثیرات نویز را میانگین گیری می کند. البته، بواسطه این زیرروال ها، تا حدودی خطر از دست دادن اطلاعات نیز وجود دارد.
شناسایی اولیه مقادیر وزن ها و حدود آستانه، مورد مهم دیگری است که باید لحاظ گردد. هر چقدر حدس اولیه به فضای وزنی بهینه نزدیکتر باشد، فرایند آموزش سریعتر به انجام می رسد. البته هیچ راهی برای
انجام یک حدس خوب برای وزن ها وجود ندارد و آنها به شیوه ای تصادفی شناسایی می گردند. معمولاً،
۴۷