وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات / بحر رمل مثمن مقصور
موضوع کلی:عشق ورزیدن و سختی های راه عشق /
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-قبله ی مقصود، تشبیه بلیغ اضافی./ بیت آرایه عکس دارد./ تکرار واژه های قبله ، مقصود ومی آورد./
۲-سجده بر روی نکو آوردن، کنایه از عشق ورزیدن./
۳-هجران و وصل، تضاد./تلخی زهر هجران، آرایه حسامیزی./ مفهوم بیت ناخوشایند بودن ایام هجران./
۴- صد ره ، صد بار./ دست غم، تشخبص./ تکرار واژه ی آرزو./
۵-حریف، رقیب در عشق ورزی./ سرفرو آوردن، کنایه از تسلیم شدن./
غزل ۴۸۱
وزن:فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن/ بحررمل مثمن مخبون محذوف
موضوع کلی:بی وفایی معشوق
غزل مردّف با ردیف فعلی
۱-بهر، حرف اضافه به معنی برای./ کفر و دین، تضاد./ مرجع ضمیر تو، معشوق است./
۲-بهل، از مصدر هشتن، به معنی اجازه دادن./ افتاده ی عشق، کنایه از معشوق./ خواجه ، واژه فارسی به معنی آقا وسرور./
۳-گل وخس وخار، تضاد ./ وخس وخار کنایه از افراد پست./بیت قرابت معنایی دارد با بیت:
زمین شوره سنبل بر نیارد در او تخم عمل ضایع مگردان
۴-آب عنب، کنایه از شراب./ جوی، فعل امر ازجستن./کریم، بخشنده./
۵-ابروترشان، کنایه از انسان های بد اخلاق./ شربت وسرکه تضاد./ نوشین، گوارا وشیرین./
۶-طوطی وآیینه، تناسب .برای به حرف آمدن طوطی ، آیینه را مقابل طوطی قرار می دادند./ تلقین، یاد دادن./
۷-اندیشه کردن، کنایه از ترسیدن./ مصراع دوم، استفهام انکاری دارد، هیچ کس جرأت حرف راست زدن ندارد./ تمکین ، فرمان دادن./
۴۸۲
نیست جان رفتن که نور از چشم روشن می رود دست من گیرید یا دامان او کز رفتنش همچو برق از دیده رفت آن شوخ خرمن سوز من دامنم چون دامن صحراست دایم لاله زار |